به گزارش سلام نو، نزدیک به یک ماه است که فرانسه درگیر اعتراضات داخلی است؛ کشوری که بزرگترین و مشهورترین انقلاب های تاریخ را به نام خود ثبت کرده است. کارشناسان می گویند از بعد از انقلاب صنعتی و جنگ جهانی دوم، این تظاهرات و اعتراضات بی سابقه بوده است. این جبنش در حالی در فرانسه تقویت شد که اروپا در وضعیت اقتصادی و سیاسی نامناسبی به سر می برد؛ انگلیس و ترزا می با بحران برگزیت دست و پنجه نرم میکند، آلمان- که به مادر شیرده اقتصادی اروپا معروف بود- در حال خداحافظی با مرکل است؛ راستهای افراطی این کشور هر روز خیابان های آلمان را اشغال و صحنه اعتراضات کرده اند، از طرفی یونان، بلژیک و هلند نیز صحنه تظاهرات مردمی است و در سویی دیگر، آمریکای ترامپ نیز اروپا را رها کرده است. تحلیلگران این پرسش را مطرح میکنند که آیا جنبش جلیقه زردها منجر به یک انقلاب دیگر در اروپا می شود؟ در این باره با علی نصری کارشناس مسائل فرانسه گفتگو کرده ایم که در ادامه می خوانید:
اول برایمان توضیح دهید که کدام قشر از مردم به خیابانها آمده اند؟ آیا آنها سیاسی هستند یا از دل مردم آمده اند؟
بدنهء اصلی معترضان - یا «جلیقه زردها» - را قشری تشکیل میدهد که جامعهشناسان فرانسوی آن را «فرانسه عمیق» (France profonde) میخوانند. «فرانسه عمیق» به اقشار غیرپایتخت نشین، سنتی، کارمند/کارگر و عمدتاً «بیصدا» گفته میشود که الیت سیاسی، رسانههای جمعی و نظام تکنوکراتیک این کشور را نمایندهء منافع خود نمیدانند.
البته در جنبش «جلیقه زردها» سه گروه دیگر نیز با تعداد کمتر حضور فعال دارند؛ جریانهای راست افراطی (حامیان حزب جبهه ملی)٬ جریان چپ آنارشیست (از جمله حامیان جنبش/حزب «فرانسه تسلیم ناپذیر») و جوانهای عرب-تبار و آفریفایی-تبار که از مجتمعهای مسکونی فقیرِ حومههای پاریس به تظاهرات میپیوندند.
عقب نشینی دولت در قبال تعلیق افزایش مالیات بر سوخت، راه به جایی نبرد و باز هم اعتراضات ادامه یافت، چرا این اتفاق افتاد؟
به گفته خود امانوئل مکرون در پیام تلویزیونیاش، اعتراضات اخیر فرانسه برونزیزی یک «بیماری چهل ساله» بود. موضوع «مالیات بر سوخت» فقط آخرین قطرهای بود که جام خشم مردم را لبریز کرد. مسائل متعدد دیگری مانند قدرت خرید، رفاه اجتماعی، حقوق بازنشستگان، میزان دستمزد حداقلی، قوانین مالیات بر ثروت، سیاستهای «تحمیلی» اتحادیه اروپا، مهاجرت، سرگشتی هویتی، امنیت شهری، حاشیهنشینی و مخصوصاً احساس شکاف عمیق (یا به باور بعضیها «انقطاع کامل») میان الیت سیاسی و شهروندان؛ همگی بر تداوم این اعتراضات دامن میزند و در شعارها و بیانیههای معترضان شنیده میشود.
جنبش جلیقه زردها خواستارِ یک تغییر مسیر بنیادی در سیاستهای کلی و حتی یک تحول ساختاری در نظام سیاسی فرانسه است. این خواسته به زبانهای مختلف توسط شخصیتهای سیاسی و احزاب مخالف دولت و سخنگویان گروههای معترض و شعارهای خیابانی مطرح میشود؛ از استعفای رئیسجمهور گرفته تا خروج از اتحادیه اروپا (Frexit) تا انحلال جمهوری پنجم و آغاز جمهوری ششم بر مبنای دموکراسی مشارکتی ( که پش از این نیز٬ در انتخابات ریاست جمهوری اخیر٬ توسط ژانلوک ملانشون - نامزد جریان چپ - مطرح شده بود). عدهء زیادی از معترضان معتقدند که ساختار سیاسی کنونی ظرفیت پاسخگویی به شرایط پیچیده و معضلات عمیق اقتصادی/ اجتماعی/سیاسی را ندارد و قطعاً با برخی «عقبنشینی»های مالیاتی یا اندکی اضافه حقوق راضی نخواهند شد و یک جنبش به این گستردگی را متوقف نخواند کرد.
محبوبیت این اعتراضات در میان توده مردم و همچنین محافظه کاری سیاستمداران در قبال اعلام موضع را چگونه ارزیابی می کنید؟
محبوبیت این اعتراضات تا به این لحظه بسیار بالاست. فعلاً این جنبش نزد افکار عمومی صرفاً بیان یک خشم عمومی و مشروع ملت فرانسه است. البته مخالفتها و ابزار نگرانیهایی هم به تدریج در شبکههای اجتماعی در حال شکل گرفتن است. یک دسته از نگرانیها مربوط به تشدید خشونتها٬ تخریب اموال عمومی٬ سد معبرها٬ لطمه زدن به کسبه و غارت مغازههاست. نگرانی دیگری که مطرح میشود مربوط به امکان مصادرهء این جنبش توسط احزاب سازمانیافته راستافراطی و نژادپرست است که هماکنون نیز در سراسر اروپا در حال رشد هستند. حمایت دونالد ترامپ از جنبش جلیقه زردها و ربط دادن آن به «معاهده اقلیمی پاریس» نیز باعث افزایس این نگرانی شد.
برخی در چارچوب تئوری توهم این مسئله را مطرح می کنند که دستهای خارجی در سازماندهی اعتراضات نقش داشت..
نظریههای توطئهء متعددی در مورد این جنبش مطرح است. مثلاً برخی معتقدند که این اعتراضات پاسخ انقامجویانهء دستگاههای امنیتی آمریکا به ابراز تمایل امانوئل مکرون برای تشکیل یک «ارتش اروپایی» است. عدهای هم میگویند که کار دستگاههای امنیتی روسیه است تا اتحادیه اروپا را از هم فروپاشد. این نظریهها بسیار سست و بیاساساند و کسانی که این حرفها را مطرح میکنند با معضلات عمیق جامعهء فرانسه آشنایی ندارند. سالهاست که در خود فرانسه٬ تعدادی از تحلیلگران از طیفهای مختلف سیاسی٬ در مورد امکان یک شورش گسترهء عمومی و حتی «جنگ داخلی» در این کشور هشدار میدهند. مثلاً اریک زمور (Eric Zemmour) در سال ۲۰۱۴ در کتاب «خودکشی فرانسه» (Le suicide français) استدلال میکند که روندی که الیت سیاسی٬ اقتصادی٬ فرهنگی و رسانهای فرانسه در پیش گرفته این کشور را به سمت یک جنگ داخلی اجتناب ناپذیر سوق میدهد.
اعتراضات فرانسه کاملاً ریشههای درونی دارد اما اینکه آیا در صورت تداوم اعتراضات و تشدید خشونت و بیثباتی٬ امکان نفوذ قدرتهای خارجی و بهرهبرداری آنها از این موقعیت چقدر است٬ موضوع دیگری است.
افزایش ۱۰۰ یورویی در دستمزد یعنی اعتراف به شکست مکرون در قبال اعتراضات؟
مکرون اعلام کرد که از آغاز سال ۲۰۱۹ حداقل دستمزد (smic) را ۱۰۰ یورو در ماه افزایش خواهد داد و اما به مطالبه دیگر معترضان که بازگرداندن مالیات بر ثروت است (ISF) که توسط خود لغو و با مالیات متفاوتی جایگزین شد٬ تن نخواهد داد. این تصمیم مکرون نه به عنوان یک پیروزی قابل ملاحظهای برای معترضان دیده میشود و نه یک عقبنشینی ویژه توسط دولت. بلکه تداوم همان سیاستهای اقتصادی است با یک امتیاز اندک برای آرام کردن خشم عمومی.
پیامدهای منطقه ای این تحولات را چگونه پیش بینی می کنید؟ با توجه به اینکه ترزامی در انگلیس دست به گریبان برگزیت است و مرکل در آلمان با قدرت خداحافظی می کند...
جنبش جلیقه زردها در کشورهای بلژیک٬ هلند و آلمان نیز به شکلهای مختلف ظهور کرد. در بلژیک مطالباتی شبیه به فرانسه مطرح شد. اما در آلمان بیشتر گروههای راستافراطی بودند که جنبش را در دست گرفتند و با جلیقههای زرد به حضور مهاجران در کشورشان اعتراض کردند. جنبش جلیقه زردها در حال حاضر نه رهبریت مشخصی دارد و نه مطالبات دقیق. بلکه بسیاری از مطالبات مطرح شده در آن٬ توسط گروههای مختلف٬ با هم در تضاد کامل است. پس هنوز برای پیشبینی اینکه چه تحولاتی در فرانسه و اروپا ایجاد خواهد کرد٬ زود است. اما قطعاً شاهد یک جنبش قدرتمند تاریخی هستیم و فرانسهِ قبل و بعد از «جلیقه زردها» فرانسه متفاوتی خواهد بود. و همچنین اروپا./خبرآنلاین