سلام نو - سرویس سیاسی: سال 92 بود که صحنه سیاست ایران چندین کنش سیاسی مدرن و عمللگرایانه را برای نخستین بار در چند دهه گذشته شاهد بود. اصلاح طلبان که روزی حتی حاضر نبودند اختلافات داخلی را کنار بگذارند و بین معین، مهرعلیزاده و کروبی یک نفر را انتخاب کنند در یک کنش سیاسی پراگماتیک و مدرن با اعتدالیون نزدیک به اصولگرایان ائتلاف کردند و با کنار کشاندن عارف از حسن روحانی حمایت کردند.
حسن روحانی به جرات از اصولگراترین نامزدهای موجود در صحنه چند انتخابات اخیر جمهوری اسلامی بود. او عضو ارشد یکی از ریشهدارترین تشکلهای اصولگرای روحانیون بود و بارها با لیست جناح راست وارد مجلس شده بود. او با اینکه سیاستمداری به نسبت معتدل بود اما هیچ گاه همچون هاشمی فراجناحی نبود و همیشه به عنوان چهرهای اصولگرا شناخته میشد.
با همه اینها وضعیت کشور در دوران پس احمدینژاد به خصوص حدفاصل چهار ساله دوم ریاست جمهوری او کار را به جایی رساند که عموم عقلا و دلسوزان نظام و ایران به این نتیجه رسیدند که ادامه یافتن مسیری چونان مسیر احمدینژاد کشور را به دره نابودی میکشاند.
همین توافق نانوشته بود که باعث حضور توام با رد صلاحیت هاشمی در انتخابات شد، حضور موج سازی که به هاشمی توان اجماع سازی در سالهای بعدش را داد. همین توافق نانوشته و البته انتظارات موجود در جامعه باعث کنار کشیدن عارف و توافق اصلاح طلبان و میانه روها روی حسن روحانی شد.
آغاز یک راه
پیروزی اصلاح طلبان و روحانی در انتخابات 92 که بیشتر حاصل توافق اصلاح طلبان با شخص حسن روحانی بود نتایج شیرینی برای هر دو طرف داشت.
حسن روحانی که از سال 1384 سودای پوشیدن ردای ریاست جمهوری ایران را در سر داشت با همین توافق و حمایت هاشمی و خاتمی توانست وارد پاستور شود.
اصلاح طلبان هم پس از حدود یک دهه عزلت و چهار سال سرکوب جدی توسط احمدینژاد دوباره به صحنه سیاست ایران برگشتند. آنها مجید انصاری، معصومه ابتکار، شهیندخت مولاوردی و مهمتر از هم اسحاق جهانگیری را در کابینه حسن روحانی داشتند و این برای گروهی که یک دهه از قلب سیاست ایران به دور بود پیروزی بزرگی بود.
اما انتخاب حسن روحانی به عنوان رییس جمهور یک پیروز دیگر هم داشت، پیروزی که سالها در سطح اول سیاست ایران نقشی نداشت و محفلی بود از نزدیکان روحانی که به هاشمی هم علاقهمند بودند؛ اعتدال و توسعه این پیروز ناگهانی صحنه سیاست ایران بود.
حزبی که با چهرههایی چون واعظی، نوبخت، فاطمه هاشمی و اکبر ترکان شناخته میشد ولی با وجود حزبی مثل کارگزاران نیروی سیاسی جدیای به حساب نمیآمد، ولی پیروزی روحانی همه چیز را تغییر داد. اعتدال و توسعه نوبخت، واعظی و ترکان را در کابینه داشت و خود را حزبی رییس جمهور ساز میدانست.
همین قدرت به باد آورده اعتدالیون در کنار دست بسته اصلاح طلبان در انتخابات مجلس سال 1394 باعث شد تا ائتلاف نانوشته اصلاح طلبان و روحانی به ائتلاف نوشته و جدی اصلاح طلبان و اعتدالیون به رهبری اعتدال و توسعه تبدیل شود.
پیروزی بزرگ در مجلس و پشت پای اعتدال و توسعه
رد صلاحیت گسترده اصلاح طلبان در انتخابات مجلس در سال 1394 باعث شد تا لیست اصلاح طلبان در شهری مثل تهران حتی با کمبود نیرو مواجه شود و دست به سوی اعتدالیون دراز کرد و گام ائتلاف را برداشتند و با تَکرار سیدمحمد خاتمی توانست لیست تهران را به صورت کامل به مجلس بفرستند.
ائتلافی که در ورود به مجلس کامیاب بود به محض ورود به مجلس از هم پاشید. اولین نشانهاش هم در انتخاب رییس مجلس هویدا شد، جایی که عارف شکستی سخت از علی لاریجانی خورد و به وضوح از حمایت تمام اعضای لیست امید هم برخوردارد نشد.
همراه نشدن اعضای لیست و فراکسیون امید با یکدیگر، در انتخاب رئیس مجلس و هیئت رئیسه خلاصه نشد، حتی اهالی اصلاح طلب مجلس در میدان انتخابات کمیسیونها، بازی را به رقیب واگذار کردند.
این شکستهای مستمر تا جایی پیش رفت که محمدرضا عارف در قامت رئیس فراکسیون امید، از پشت پرده این شکستها سخن گفت:« اگر برخی کم لطفیها از جانب کسانی که در ائتلاف امید بودند، صورت نمیگرفت، بهتر به هدف خود میرسیدیم و به همین دلیل گلایههای جدی در این خصوص وجود دارد.»
این اتفاق جدای از مدیریت ضعیف و ناتوانی محمدرضا عارف در مدیریت لیست و فراکسیون امید به پشت پا زدن اعضای اعتدال و توسعه به اصلاح طلبان هم مربوط میشد. اعتدال و توسعه این تحلیل را داشت و هنوز هم دارد که اصلاح طلبان گزینهای جز روحانی برای حمایت و ائتلاف ندارند پس باید تلاش کرد علی لاریجانی را حفظ کرد.
همین تحلیل بود که به مرور لاریجانی را به همراه جدید روحانی بدل کرد. با همین تحلیل بود که با وجود حمایت محض اصلاحطلبان از روحانی در انتخابات سال 96 او به راحتی به راست چرخید و اصلاحطلبان را رها کرد.
این راه چنان ادامه یافت که اصلاح طلبان از کابینه حذف و در استانها گوشه گیر شدند و خوشخوشان دوره نخست را نداشتند و حرفشان دیگر راه به جایی نمیبرد.
چه خواهد شد؟
به جز وضعیت اسف بار ائتلاف اصلاح طلبان و اعتدالیون متاسفانه عملکرد ضعیف اصلاح طلبان در مجلس و عدم توجه روحانی به اصلاحات اساسی در کشور وضعیت بدی را رقم زده است. کار به جایی رسیده که سعید حجاریان که پیش از این بحث نرمالیزاسیون را مطرح میکرد امروز این را میگوید که شاید اصلاح طلبان اساسا باید انتخابات را رها میکردند.
عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاح طلب و از مشاورین ارشد سید محمد خاتمی نیز درباره ائتلاف با اعتدال و توسعه میگوید:«آقای واعظی سال 94 در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی نگاه محتاجانه و نیازمندی به اصلاح طلبان و جریان اصلاحات داشت اما بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 96 که آقای روحانی 23 میلیون رأی کسب کرد، دیگر به آن شکل احساس نیاز به همراهی با اصلاح طلبان ندارد.»
این نگاه ظاهرا نگاهی است که رییس جمهور حسن روحانی هم به آن تمایل دارد. احتمالا تحلیل اعتدال و توسعه این است که پس از خرج شدن سرمایه اصلاح طلبان در شش سال گذشته آنها بخشی از بدنه رای خود را از دست میدهند و اصولگرایان لاجرم پیروزی انتخابات مجلس در سال 98 و ریاست جمهوری در سال 1400 هستند، پس ائتلاف با لاریجانی و اصولگرایان است که میتواند اعتدال و توسعه و حسن روحانی را در اوج قدرت نگه دارد، نه تکرار خاتمی و شعارهای اصلاح طلبانه! باید صبر کرد و دید حساب باز کردن تیم نوبخت-واعظی روی تحلیلهای پراگماتیک سیاسی این بار هم مثل چند سال قبل جواب میدهد یا خیر؟