فریدون مشیری یکی از شاعران برجسته و معاصر ایران زمین می باشد که آثار زیبایی را سروده است.
زبان شعری مشیری به زبان امروز بسیار نزدیک است و بسیار پاک و شیوا سروده است.
در این بخش از دفترِ شعرِ فریدونِ مُشیری عزیز چند شعر او از جمله «گلبانگ»، «آفرینش»،«رنج» و «آب و ماه»را آورده ایم.
گلبانگ
در زلال لاجوردین سحرگاهی
پیش از آنی که شوند از خواب خوش بیدار
مرغ یا ماهی
من در ایوان سرای خویشتن
تشنه کامی خسته را مانم درست
جان به در برده ز صحراهای وهم آلود خواب
تن برون آورده از چنگ هیولاهای شب
دور مانده قرن ها و قرن ها از آفتاب
پیش چشمم آسمان:دریای گوهربار
از شراب زندگی بخشنده ای سرشار
دست ها را می گشایم می گشایم بیشتر
آسمان را چون قدح در دست می گیرم
و آن زلال ناب را سر می کشم
سر می کشم تا قطره آخر
می شوم از روشنی سیراب
نور اینک در رگ های من جاری است
آه اگر فریادم از این خانه تا کوی و گذر می رفت
بانگ بر می داشتم
ای خفتگان هنگام بیداری است