۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۱۲:۵۰
کد خبر: 14315574

در ارتباط با سیل‌های اخیر گفته‌ شده که« سدهای مخزنی، با مهار سیلاب‌ها، تا حد زیادی جلوی فاجعه را گرفته‌اند».در این گزارش میزان درستی و نادرستی این نظریه را بررسی می‌کنیم.

به گزارش سلام نو، با رخداد سیل‌های اواخر اسفند 97 و فروردین 98 جناح‌های گوناگون مدیریت کشور، با وجود اختلاف سلیقه‌های سیاسی که گاه بسیار زیاد و ژرف هم هست، در موضوع سدسازی که از علاقه‌های دیرپای دولت‌ها بوده، هماهنگی و هم‌نوایی خود را بازیافتند. حسن روحانی که در دولت نخستِ خود، کمی بیشتر از همگنان پیشین، سخنان محیط زیستی بر زبان می‌راند، به دفاع تمام‌قد از سدها برخاست و به نوعی از سخنان جسته و گریخته‌ای که در نقد سدسازی داشت(1)، تبری جست. او حتی زبان به استهزای «روزنامه‌ها و روشنفکران که می‌گفتند شما محیط‌زیست را خراب کردید و این همه سد لازم نبوده»(2)  گشود. جهانگیری معاون اول رییس جمهور هم گفت: «فضا بر علیه سدسازی، فضای حقی نبود؛ امروز در این بارندگی و سیل‌ها مشخص می‌شود که سدها چه نقش مهمی در جلوگیری از سیلاب و جلوگیری از تخریب‌های احتمالی در پایین دست داشتند»(3). نمایندگان مجلس از گروه‌های سیاسی گوناگون نیز که بیشترشان همیشه موافق سدسازی بوده‌اند، یکدست شدند؛ طوری که به گفته‌ی موسوی بیوکی نایب رییس کمیسیون عمران، «[بخشی از] مجلس تا پیش از این به سدسازی انتقاد داشت، اما سیل دیدگاه نمایندگان را تغییر داد»(4).

در این میان، سدسازانِ حرفه‌ای که در پی سال‌ها انتقاد طرفداران محیط زیست، اندکی حالت دفاعی گرفته بودند، به موضع تحقیر منتقدان برگشتند و برای نمونه ناصر ترکش‌دوز مدیرعامل شرکت مهندسی مشاور مهاب قدس مخالفان سدسازی را افرادی خواند که «بدون آگاهی و گاهاً از روی انگیزه‌ی سیاسی... می‌گویند سدسازی راه حل مهار سیلاب نیست [در حالی که] تنها راه منطقی و عملی برای جلوگیری از خسارات سیل، سدسازی است» او حتی منتقدان را افرادی خواند که با جان و مال مردم بازی می‌کنند(5).

مدیران وزارت نیرو، و در رأس آنان اردکانیان وزیر نیرو هم که در ابتدای تصدی این پست، کمی متفاوت با تفکر غالب در آن وزارتخانه نشان می داد، یک‌صدا به تقدیس کارنامه‌ی خود و ضروری دانستن ادامه و تشدید سیاست‌های گذشته پرداختند، چنان که اردکانیان گفت: «سدسازی، لازمه ی کنترل سیلاب است»(6).

در این نوشتار، با استناد به گفته‌ها و گزارش‌های مسوولان سازمان مدیریت بحران، وزارت نیرو، استانداران، فرمانداران، و اهالی رسانه، نشان خواهیم داد که سدهای خوزستان و مازندران و گلستان، نقشی در جلوگیری از بروز خطرها و خسارت‌های سیل‌های اخیر نداشته‌اند.

1- پیش از هر چیز، باید به این نکته‌ی اشاره کرد که آیا رخ دادن سیلی با خسارت‌های بسیار عظیم و بی‌سابقه(7) که بیش از هفتاد کشته و میلیاردها دلار خسارتِ مستقیم اقتصادی و بی‌نهایت خسارت‌های محاسبه ناشدنی به خاک و دیگر منابع طبیعی چند استان وارد کرده، به خودی خود دلیلی بر این نیست که سدها نتوانسته‌اند سیل را مهار کنند؟! دیگر چه باید روی می‌داد که ثابت می‌کرد ساخته شدن صدها سد بزرگ که در این چهل سال راه رودها را بسته‌اند (در قیاس با بیست و چند سدِ پیش از انقلاب) نه‌تنها سبب مهار سیل‌ها نشده، بلکه همبستگیِ دست‌کم ظاهریِ مستقیمی را با چند ده برابر شدنِ شمارِ سیل‌ها و چند هزار برابر شدن خسارت‌های مادی سیل نشان می‌دهد؟

واقعیت این است که آن‌چه در این چند هفته به عنوان نقش سدها در جلوگیری از سیل گفته شده، در اصطلاح اهل منطق، «مغالطه‌ی مصادره به مطلوب» بوده است. به این معنا که آن‌چه را که دوست دارند و به آن معتقد هستند، به عنوان برهان در تأیید نظر خود بیان می‌کنند. این مغالطه خوب کار می‌کند، به این علت که ظاهر پذیرفتنی و ساده‌ای دارد و ذهن‌ها را خوب می‌فریبد؛ مخزن بزرگی درست می‌کنیم و هرگاه که سیل روان شد، آن را در مخزن مهار می‌کنیم! کمی بعد نشان خواهیم داد که اصلاً نمی‌توان مخزنی ساخت که سیل‌های بزرگ را مهار کند.

2- محمد حاج‌رسولی‌ها، مدیرعامل شرکت مدیریت منابع آب در دی ماه 97 گفته بود: «کشور ما در دهه‌ی گذشته، به طور متوسط هر سال با شصت سیلاب روبرو بوده و سالانه تقریباً دویست نفر جان خود را در این رابطه از دست می‌دهند»(8). دهه‌ی مورد اشاره، دربرگیرنده‌ی سال‌هایی است که در آن بزرگ‌ترین سدها بر رودخانه‌های کشور برقرار بوده و سد عظیم گتوند هم در همین دهه به بهره‌برداری رسیده است. پس، چرا شمار سیل‌ها و تلفات کم‌تر نشده است؟ بگذریم که در این سال‌ها، سامانه‌های هشدار سیل و پیش‌بینی هوا بسیار کارآمدتر شده و توانسته با وجود افزایش شدید خسارت‌های ناشی از سیل، تا حد زیادی از بروز مرگ‌ومیر انسانی پیشگیری کند.

3- سدهایی که گفته‌اند اگر نبود، مازندران، گلستان و خوزستان را آب می‌برد، در پایان اسفند 97 یا حجمی برای مهار سیل نداشتند و یا درصد کمی جا داشتند که پس از بارش‌های سنگین هفته‌ی نخست فروردین پر شد و مدیران سدها ناچار به رهاسازی آب شدند که نتیجه‌ی آن همان سیل‌زدگی پایین‌دست بود.

سد تجن (شهید رجایی) مازندران در 26 یا 27 اسفند (پیش از بارش‌های بسیار سنگین نوروزی) پر شده بود و سیلابِ پایین‌دستِ آن، پارک ملل شهر ساری را به زیر آب برده و خسارت‌های زیادی به بار آورده بود(9). سد وشمگیر در استان گلستان نیز در اوایل اسفند 97 که هنوز بارندگی‌های سنگین و استثنایی آغاز نشده بود، سرریز کرده بود(10). سدهای بوستان و گلستان در بالادست سد وشمگیر هم پیش از سیل آق‌قلا سرریز کرده بودند.

سدهای خوزستان (یا بالادست خوزستان) از نیمه‌ی بهمن 97، تا نود درصد پر بوده‌اند و اخطارهای پرشمار سازمان هواشناسی و سازمان مدیریت بحران خوزستان در آن ماه و اسفند ماه (پیش از بارش‌های بسیار سنگین) حاکی از وضعیت خطرناک بود(11) و آب گرفتگی‌های زیادی هم در پایین‌دست سدها رخ داده بود(12). شریعتی استاندار خوزستان گفته است از آن‌جا که در هواشناسی «پیش‌بینی مشخصی برای درازمدت وجود ندارد، نمی‌توانستیم در پاییز و زمستان به کاهش بیش از اندازه‌ی سدهای استان اقدام کنیم... و [پس از آغاز بارش‌های سنگین] برای مثال، در حوضه‌ی رودخانه‌ی کرخه... با افزایش خروجی از سد، به تدریج روستاهای مجاور رودخانه به زیر آب رفتند»(13). در روزهایی که اهواز و بسیاری از دیگر شهرها و روستاهای خوزستان درگیر سیلی خانمان‌برانداز بودند، آب خروجی از سدهای کرخه و کارون یا به اندازه‌ی آب ورودی به آن‌ها یا بیش از آن بود. برای نمونه، سخن عالمی نیسی فرماندار اهواز را در روز 19 فروردین نقل می‌کنیم که گفت: کانال چمران که از سد تنظیمی حمیدیه (روی رودخانه‌ی کرخه) [در پایین‌دست سد بزرگ کرخه] آبگیری می‌شود، در پی سرریز این سد، آب را از طریق کانال سلمان به سمت اهواز هدایت کرد(14).

در لرستان نیز سدها از بهمن ماه تقریباً پر شده بودند و در اوایل فروردین سرریز کردند. مهم‌تر این که اصلاً امکان ندارد که سدهایی ساخت تا بتوانند بارش‌هایی در حد آن‌چه در یکی دو ماه گذشته بارید (فقط در استان لرستان، بیش از 26 میلیارد مترمکعب) را مهار کنند(15). مجموع بارش‌های اسفند و فروردین، بیش از نود میلیارد مترمکعب، یعنی در حدود دو برابر حجم کل سدهای کشور بوده است. این سدها، در طول شصت سال، با صرف ده‌ها میلیارد دلار پول، و هزینه های اجتماعی و زیست محیطیِ بی‌حساب ساخته شده‌اند؛ با هیچ منطقی جور نمی‌آید که ساخت سدهایی دیگر برای مهار این حجم سیلاب امکان‌پذیر باشد.

مثال دیگر در ناتوانی سدها در مهار سیل‌های بزرگ، سد پانزده خرداد است که به گفته‌ی دکتر محمد سلیقه دانشیار گروه آب‌وهوا شناسی دانشگاه خوارزمی، فقط دوازده درصد در مهار سیل فروردین 98 شهر قم موثر بوده است(16).

منظور از یادآوری‌های بالا این است که حتی سدهایی که یکی از هدف‌های ساخت‌شان مهار سیل است، به دلایل اقتصادی و فنی (و گاه، شاید با گوشه‌چشمی به محیط زیست) برای مهار سیلاب‌های بزرگ ساخته نمی‌شوند. این سدها می‌توانند سیل‌هایی با دوره‌ی برگشت ده پانزده ساله را که سیل‌های کمی بزرگ‌تر از متوسط هستند، مهار کنند، اما در هنگام بروز سیل‌های بزرگ (که با تغییرات اقلیمی اخیر، بیشتر از گذشته رخ می‌دهند) حداکثر می‌توانند خودشان را حفظ کنند و لازم است که خروجی‌شان به اندازه‌ی ورودی و گاه بیشتر از ورودی شود تا آسیب نبینند. نتیجه این که در هنگام بارش‌های سنگین، سدها خود به معضل و خطری بزرگ بدل می‌شوند؛ معضل به این دلیل که تصمیم‌گیری برای مدیران سد، بین نگاهداشت آب و رها ساختن آن بس دشوار می‌شود، و خطر به این دلیل که اولاً ممکن است سد نتواند یک بارش استثنایی را تحمل کند و ثانیاً با رهاسازی آب پرفشار از یک سد لبریزشده، سیلابی بدتر از سیل طبیعی روان می‌شود(17). شاهد بر این ادعا، این که «تخصصی ترین» مرجع رسمی اظهار نظر درباره‌ی آب‌های خوزستان، یعنی سازمان آب و برق خوزستان گفته: «رواناب ماه فروردین حدود سیزده و نیم میلیارد مترمکعب بوده و حتی اگر ذخیره‌ی پشت سدها [پیش از بارش‌های سنگین] به صفر هم می‌رسید، باز نمی‌شد همه‌ی بارش‌ها را در مجموعه سدهای موجود ذخیره کرد»(18).

4- گفته‌اند که سیل‌های استثنایی اخیر ثابت کرد که لازم است سدهای بیشتری برای مهار سیلاب‌ها بسازیم. فارغ از این که به زیان‌های بی‌شمار سدها برای محیط زیست و اقتصاد اعتقاد داشته باشیم یا نه، یک نکته‌ی مهم دیگر در خور یادآوری است، و آن این که رسوب‌گذاری در سدهای ایران بسیار بیشتر از حد متوسط جهانی است و در واقع، سدهای ایران به مخزن‌های ذخیره‌ی گل‌ولای بدل شده‌اند! برای مثال، ظرفیت سد وشمگیر در استان گلستان پس از حدود 45 سال، بر اثر پر شدن با رسوب، به کم‌تر از نصف رسیده(19) و در سد دز حجم رسوب، حتی پیش از سیل‌های اخیر، به دریچه‌ی آبگیری نیروگاه نزدیک شده(20) و چندین متر از دریچه های آبیاری بالاتر رفته بود. این حجم که چند سال پیش به بیش از هفتصد میلیون مترمکعب رسیده بود، سبب شده که شرکت مهاب قدس در سال 96 اعلام کند: «سد مخزنی دز پس از افزون بر۵۰ سال بهره‌برداری و انباشت حجم زیادی از رسوبات ناشی از فرسایش شدید در حوضه‌ی آبریز آن قادر به ایفای کامل نقش اولیه خود در رابطه با اهدافی چون مهار مطلوب سیلاب‌های ویرانگر، تامین مطمئن آب مورد نیاز ...نیست». (21). این شرکت سدساز، با اظهار این که عملیاتی مانند آبخیزداری، در جلوگیری از فرسایش خاک حوضه موثر نبوده (درواقع، انجام نشده)  فرمول جادویی خود را هم برای جلوگیری از بی‌مصرف شدن این سد اعلام کرده: ساختن سدی در بالادست سد دز به نام سد بختیاری که قرار است با بدهکار کردن کشور و فاینانس از خارج، به بلندترین سد بتونی جهان بدل شود.

با توجه به پر بودن حجم قابل توجهی از سدها با گل‌ولای و آبی که در ماه‌های پیش از شروع بارندگی‌های بهاری در آن‌ها ذخیره شده بود، اساساً این سازه‌ها نقش بسیار کم‌رنگی در مهار سیلاب‌های چند روز آخر اسفند و ابتدای فروردین داشته‌اند. به علاوه، پس از پر شدن مخزن سدها، باز کردن دریچه‌ها برای نجات سد سبب آسیب‌رسانی بیشتر به زمین‌های کشاورزی و روستاها و شهرهای پایین‌دست شد و بدترین سیل‌زدگی تاریخ ایران از نظر میزان خسارت، رقم خورد.

خلاصه این که، گفته‌های مسوولان و مشاهده‌های عینی ثابت می‌کنند که سدهای کشور در سیل‌های بزرگ اخیر، نقشی در آن‌چه که «مهار سیل» خوانده می‌شود، نداشته‌اند. از این‌رو، و به این دلیل که اظهارنظر زودهنگام مدافعان قدیمی سدسازی مبنی بر ضرورت ساخت سدهایی دیگر برای مهار سیل، در شرایطی که هنوز در مورد نقش عامل‌های گوناگون در بروز این سیل‌ها و در مورد عملکرد سدها در برابر آن بررسی جامعی صورت نگرفته، تصویب طرح‌های سدسازی و تخصیص بودجه برای آن‌ها (به ویژه در این شرایط وخیم اقتصادی) توجیهی ندارد.

در این مورد که سیل‌ها بخشی از چرخه‌ی طبیعی آب در طبیعت هستند، و این که خسارت‌هایی که ما از سیل می‌بینیم، بیشتر ناشی از تخریب طبیعتِ حوضه‌های آبخیز و نادیده گرفتن بستر طبیعی رودها و مسیل‌ها است، سخن بسیار گفته شده و در این‌جا به این موضوع نمی‌پردازیم.

پی‌نوشت

1) البته، نقدهای او بیشتر متوجه کشورهای همسایه بوده است، برای مثال در «کنفرانس بین‌المللی مقابله با گرد و غبار» (تهران، 12 تیر 1396) «حسن روحانی با انتقاد از سدسازی‌های بی‌رویه در ترکیه و افغانستان روی سرشاخه‌ی رودخانه‌های بزرگ منطقه مانند دجله و فرات و هیرمند و هریرود، این اقدامات را خطرناک توصیف کرد و گفت: احداث سد و بندها بدون مطالعه‌ی کافی و درنظرگرفتن آثار زیست‌محیطی آن می‌تواند برای آینده‌ی منطقه خطرناک باشد، لذا باید بسیاری از این‌گونه فعالیت‌ها متوقف شود.» روزنامه‌ی شرق، 13/4/1396

2) خبرگزاری فارس، 31/1/1398

3) انتخاب، 11/1/1398

4) پایگاه اطلاع‌رسانی وزارت نیرو، 3/2/1398

5) جهان اقتصاد، 20/1/1398

6) ایرنا، 12/1/1398

7) سه و نیم میلیارد دلار، خسارت کلی سیل؛ دوهزار میلیارد تومان خسارت به واحدهای صنعتی؛ آسیب دیدن 89000 واحد مسکونی، و... . روزنامه‌ی ایران، 25/1/1398

8) ایسنا، 8/10/1398

9) تارنمای الف، 27/12/1397

10) خبرگزاری صدا و سیمای گلستان، 4/12/1397

11) برای نمونه، بنگرید به اخطاریه‌ای که در تاریخ 19/11/1397 در تارنمای مدیریت بحران خوزستان منتشر شده و در آن «... با توجه به اخطاریه‌ها و هشدارهای مذکور و مکاتبات متعدد در خصوص افزایش آورد بالادست رودخانه‌های استان و افزایش حجم اکثر سدها در روزهای اخیر و در نتیجه افزایش دبی خروجی از سدهای استان...» لزوم آماده‌باش اعلام شده بود. همچنین در خبرآنلاین 6/11/1397 آمده بود که سد دز سرریز کرده و فرماندار اهواز گفته است که اگر بارش‌ باران در روزهای آینده موجب افزایش دبی خروجی این سد شود، احتمال خطر و تخلیه برای روستاهای اهواز بیشتر می‌شود.

12) در اقتصاد آنلاین 7/11/1397 آمده بود: «خوزستان، امسال از بارش‌های مناسبی برخوردار بوده است و بارندگی، دبی رودخانه‌های استان را افزایش داده است. پیش‌بینی سامانه‌ی بارشی که در روزهای آینده نیز به کشور وارد خواهد شد، خبر از بارندگی‌های خوبی در این استان داده است. اما در هفته‌های گذشته، وزارت نیرو به بهانه‌ی کنترل حجم آب سدها، تنظیم مخازن پشت سد، جلوگیری از وقوع سیلاب، و مدیریت بحران، اقدام به رهاسازی آب سدهای دز و کرخه کرد که این اتفاق، سیلاب به راه انداخت و باعث به زیر آب رفتن برخی از مناطق مسکونی و زمین‌های کشاورزی در پایین‌دست شد».

13) ایرنا، 24/1/1398

14) ایرنا، 19/1/1398

15) رضا میرزایی مدیرعامل آب منطقه ای لرستان، این مقدار بارندگی را برای «سال آبی جاری» اعلام کرده است؛ خبرگزاری تسنیم 12/1/1398

16) ایرنا، 4/2/1398

17) پرویز فتاح رییس کمیته‌ی امداد امام خمینی که خود مدافع سدسازی است، گفته: «من به عنوان کسی که متخصص آب است و مدتی هم وزیر نیرو بوده می‌دانم که می‌شد این حادثه در خوزستان رخ ندهد. حتماً پیش‌بینی‌ها در مدیریت مخازن سدها اشکال داشته است.» خبرگزاری مهر، 30/1/1398 . البته این ادعا را که می‌شد جلوی حادثه را گرفت، بیشتر باید به حساب تسویه حساب‌های سیاسی با دولت گذاشت، اما نکته این است که حتی یک مدافع سدسازی اعتراف می‌کند که پیچیدگی‌های ایجادشده توسط یک سد در سامانه‌ی رودخانه، کار را به آن‌جا می‌رساند که امکان پیش‌بینی‌های موثر در عمل از میان می‌رود.

18) ایرنا، 31/1/1398

19) در ایرنا، 17/8/1395 آمده است که این سد در 1349 ساخته شده و دو مخزن هم در سال‌های 1362 و 69 به آن اضافه شده و درمجموع 96 میلیون مترمکعب ظرفیت دارد، اما اکنون به دلیل رسوب، ظرفیت آن به حدود 45 میلیون مترمکعب رسده است.

20) محمدرضا رضازاده مدیرعامل شرکت توسعه‌ی منابع آب ایران در فروردین 96 گفته: «در حال حاضر رسوبات سد دز به حدی بالا آمده که نزدیک دریچه‌ی آبگیری نیروگاه قرار گرفته و اگر با این روند پیش برود، نیروگاه سد دز تا 15 سال دیگر از کار می‌افتد»؛ ایلنا، 18/1/1396

21) پایگاه اطلاع رسانی مهاب قدس، 22/9/1396/خبرآنلاین

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید

***