من درمورد ساسی مانکن حرف نمی زنم این جامعه ترسناک است
من درمورد ساسی مانکن حرف نمی زنم؛ بازی ساسی یک فریب بزرگ جامعه خواب ماست.
اصلا من از این جامعه می ترسم؛ از جامعه ای که بیست و پنج هزار دانش آموز تشنه دشتیاری را نمی بیند، بچه هایی که در اصطبل درس می خوانند را نمی بیند، مسأله اش دو و نیم میلیون کودک بازمانده از تحصیل نیست؛ امّا موسیقی ساسی مانکن صدر مسائلش است.
من می ترسم از جامعه و دولتی که قشر کارگرش، تبدیل به کالا شده، معلمش حقوق پانصد و هشتاد هزار تومانی می گیرد و کارمندش صد سال طول می کشد، آب و غذا نخورد تا بتواند مسکن امن داشته باشد؛ آنگاه دعوا می کند که شادی خوب است یا بد است، شادی مبتذل است یا زیرزمینی یا روزمینی!
من درمورد ساسی حرف نمی زنم، حالم بهم می خورد از اینکه خودم شاد باشم، سر شادی خوب و بد بحث کنم، در دستگاه بزرگ سرمایه داری رانتی کشور، مردمان را فریب بدهم که طرف ساسی را بگیرند یا شجریان؛ امّا میلیون ها آدم، زیر بار فشار تورم پنجاه درصدی، و تحریم های آدم کُش آمریکا، گرسنه بمانند امّا مسأله ما نباشند.
بگذارید طرفداران وضعیت سرمایه داری موجود، دعوای زرگری را بیاندازند سر ساسی و شکل قر و قنبیل در مدرسه و دانشگاه، و به من حمله کنند درمورد مخالفتم؛ امّا من همچنان می گویم:
آدرس درست؛ چند میلیون کودک محروم از تحصیل، کارگر محروم و معلم دلسوز و کارمند زحمتکش است که دارند تبدیل می شوند به عمله بی مزد و مواجب سرمایه داری رانتی/ دولتی؛ و در همین حال غریب، همه باید درگیر موضع گیری درمورد ساسی باشند؛
مردمان! من از شما می ترسم، اگر آدرس های غلط این روزها را هر روز پیگیری کنید؛ روزی همه تان گرفتار وضع ناشاد این بچه های محروم خواهید شد، آن گاه می فهمید مسأله نوع شادی نیست، مسأله گرسنگیست؛ مسأله تبعیض است.
#آدرس_اصلی