*فروغ چه نقشی داشت؟
دیالوگهای نقش همسر دلقک را میگفت. فروغ در سفر به ایتالیا کار دوبله کرده بود و تجربه داشت. فروغ، سینشین میزد و بعضی کلمهها را «نُکزبانی» میگفت. خیلی شیرین حرف میزد و بیان زیبایی داشت. فکر میکنم اگر کار دوبله را ادامه میداد، یکی از بهترینها میشد.
*نقشهای دیگر را چه کسانی گفتند؟
نقش اول را که شوالیه بود، خودم گفتم. جعفر والی هم نقش دلقک را گفت. ژاله کاظمی و منوچهر اسماعیلی و تعداد دیگری از دوستان هم بودند.
*روزهایی که همدیگر را میدیدید، و به ویژه زمان دوبلۀ مُهر هفتم، متوجه نشدید به چه نوع سینمایی علاقه دارد؟ گویا برگمان و سینمای او را خیلی دوست داشته.
دربارۀ علایق سینماییاش چیزی به خاطر ندارم، ولی یادم هست که فیلمهای اینگمار برگمان را خیلی دوست داشت.
*چرا فیلمی که دوبله شد هرگز به نمایش در نیامد؟ اصلاً کسی آن را دید؟
دلیلش را نمیدانم. آن فیلم به نمایش در نیامد و کسی آن را ندید.
به گزارش سلام نو، ناصر صفاریان منتقد سینما و مستند ساز در فیس بوک خود نوشت :در میانۀ رفتنهای پشتِ هم و بیجایگزینِ هنرمندانِ نسلهای پیشین، پرویز بهرام هم رفت. چهرهاش شاید به ذهنِ برخی مخاطبان نیاید، ولی صدایش ماندگارتر از هر فراموشی است و جاودانه. روحش شاد.
زمانِ تحقیق و ساختِ «سهگانۀ فروغ فرخزاد»، همبازی بودنِ او با فروغ، در فیلمِ ناتمامِ «دریا» که ابراهیم گلستان کارگردانیاش را نیمهکاره گذاشت، و دوبله «مُهر هفتم» برگمان که گلستان خریده بودش و فروغ یکی از گویندگانش بود، موضوع صحبتم شد با پرویز بهرام. بخشی از آن گفتوگو را از کتابم، «آیههای آه» (ناگفتههایی از زندگی و کارِ فروغ فرخزاد) اینجا نقل میکنم.
.
*شما در فیلم ناتمام «دریا» با فروغ همبازی بودید. میدانید چرا فیلم به سرانجام نرسید؟
همانطور که میدانید، صادق چوبک ــ که خدا رحمتش کند ــ داستان کوتاهی دارد به نام «چرا دریا طوفانی شده بود؟» آقای گلستان براساس این قصه، فیلمنامهای نوشت تا آن را به فیلم تبدیل کند. به بنده پیشنهاد کرد نقش اول مرد را بازی کنم؛ نقش اول زن را هم خانم فروغ فرخزاد بازی میکرد. فیلمبرداری را شروع کردیم و کار هم خیلی خوب پیش میرفت، اما ناگهان بدون این دلیل که خاصی اعلام شود و آقای گلستان چیزی بگوید، کار تعطیل شد. فیلم ناتمام ماند و هیچ خبری هم از آن ندارم.
*این ماجرا مربوط به چه سالی است؟ سالِ چهل؟
بله. فکر میکنم سالِ چهل بود؛ همان سالی که مُهر هفتم برگمان را هم دوبله کردیم.
*گویا فقط دو صحنه فیلمبرداری شد. درست است؟
دقیقاً یادم نیست. ولی فکر میکنم چند صحنه بیشتر نبود.
*در سکانس «پارک قیطریه» چه اتفاقی افتاد؟
صحنهای بود که من باید از دست فروغ عصبانی میشدم و به او یک سیلی میزدم. فیلمبرداری شروع شد و من سیلی را زدم. صحنه در نیامد و آقای گلستان گفت باید تکرار کنیم. تکرار کردیم، ولی باز هم گلستان نپسندید. تکرار، تکرار، تکرار و… شانزده¬بار تکرار شد و بنده هم شانزده بار به فروغ سیلی زدم، خیلی هم واقعی و «رئالیستوار» زدم. برخلاف میل باطنی، مجور بودم این کار را بکنم، و بار شانزدهم بالاخره آقای گلستان رضایت داد و از برداشت آخر راضی بود. بعد از این که این صحنه به این شکل تمام شد، حالا نوبت صحنهای بود که فروغ باید به رامین فرزاد سیلی میزد. تعداد آن سیلیها را دقیقاً یادم نیست. ولی یادم هست که صحنۀ مربوط به سیلی خوردن رامین فرزاد هم برداشتهای زیادی داشت و بارها تکرار شد.
*چه افراد دیگری در فیلم دریا حضور داشتند؟
رامین فرزاد، خدابیامرز تاجی احمدی، زکریا هاشمی و خدا بیامرز اکبر مشکین بازیگران فیلم بودند. جلال مقدم که خدا رحمتش کند، هم دستیار کارگردان بود و هم مسوول امور مالی. محمود هنگوال صدابردار بود، سلیمان میناسیان و برادرش هراند هم فیلمبردار و دستیار فیلمبردار بودند.
*گویا یکی از صحنهها هم در جادۀ قم فیلمبرداری شد.
بله. صحنهای را هم در خارج از شهر فیلمبرداری کردیم. من نقش یک رانندۀ کامیون را بازی میکردم و الان فقط یادم هست که هوا خیلی سرد بود؛ همین.
*دوبلۀ مُهر هفتم چگونه پیش آمد؟
وقتی نمایش اتللو به کارگردانی مصطفی اسکویی روی صحنه بود و من در آن بازی میکردم، اوج فعالیت من در کارهای هنری بود. همان موقع آقای گلستان از من خواست در کارهای استودیو گلستان هم حضور داشته باشم. ایشان پیشنهاد کرد مدیریت دوبلاژ فیلم مُهر هفتم را به عهده بگیرم.
*متن انگلیسی دیالوگها را هم در اختیار داشتید یا از زبان اصلی ترجمه شد؟
فیلم، زیرنویس انگلیسی داشت و خود گلستان آن را ترجمه کرد.