سلام نو – سرویس سیاسی: روز گذشته خبر استعفای محمد بطحایی از وزارت آموزش و پرورش منتشر شد امروز هم رییس جمهور رسما با آن موافقت کرد، استعفایی که دلیلش صراحتا انتخابات مجلس در سال جاری عنوان شد.
علی ربیعی سخنگوی دولت به خبرگزاری ایسنا گفت: آقای بطحائی بعد از استعفا در هفته گذشته، مجدداً روز سه شنبه، خواست تا پیش از اتمام مهلت قانونی برای کاندیداتوری انتخابات مجلس، رئیس جمهوری موافقت خود را با استعفا اعلام کند.
سخنگوی دولت همچنین گفته در آغاز هفته موضوع را در دولت مطرح کرده و در تماس مجدد با رییس دفتررییس جمهوری یادآور شده تا 16 خرداد بیشتر فرصت ندارد و همین نیز نشان می دهد به قصد کاندیداتوری در انتخابات مجلس کناره گرفته است.
استعفای بطحایی برای بسیاری تعجب برانگیز بود و این سوال را در ذهنهای ایجاد کرد که چرا وزیر دولت مستقر باید سیلی نقد وزارت را به حلوای نسیه نمایندگی مجلس بفروشد، آن هم مجلسی که با حضور کسی مثل علی لاریجانی بعید است ریاستش به او برسد و اساسا با توجه به وضعیت دولت طرفداران و منصوبین دولت شانس خوبی برای ورود به بهارستان ندارند.
محمد بطحایی در یک اقدام عجیب و غریب وزیر بودن در دولت که چند ده وزیر دارد را به نمایندگی در مجلسی که 290 نماینده دارد پیش فروش کرد، آن هم پیش فروشی که قطعی نیست. بطحایی اگر از تهران یا یک شهر مهم دیگر کاندید نشود و اگر حداقل برکرسی نیابت مجلس تکیه نزند امتیازات بی شماری را از دست داد.
مقام وزارت در جمهوری اسلامی امکان ارتباط مستقیم با رییس جمهور، رییس مجلس، رییس قوه قضاییه و حتی در مواقع لزوم شخص رهبری را دارد. او همچنین چند ده مدیرکل و معاون وزارتی را منصوب میکند و حوزه نفوذ بسیار گستردهای دارد، نفوذی که برآمده از قدرت اجرایی دولت است.
این البته به معنای این است که شان نمایندگی مجلس شان کمی است، چه آن که شان نمایندگی مستقیم مردم و وکیل المله بودن جایگاهی رفیع است، جایگاهی که شاید تنها با جایگاه رییس جمهور قابل مقایسه باشد ولی مسئله اصلی این جا است که کمتر دیده شده که چه در ایران چه در دیگر کشورها وزیری پیش از پایان دوره وزارتش این کرسی را برای نمایندگی مجلس ترک کند.
دو فرضیه برای کنار رفتن بطحایی
با این تعاریف اجازه دهید دو فرض موجود برای کنارهگیری و استعفای وزیر را بررسی کنیم. با توجه به توضیحات فوق استعفای وزیر یا با فشار رییس جمهور یا به خاطر فشارهای حاصل از ماجراهایی مثل کلیپهای جنتلمن بوده، فشارهایی که با مقاومت بدنه وزارت آموزش و پرورش در برابر تغییرات مد نظر وزیر همراه شد و او را مجاب کرد که استعفا دهد تا هم فشار بر دولت و خودش کم شود، هم حمایت دولتیها را برای انتخابات مجلس و حضور متمادی در بدنه سیاستمداران کشور را داشته باشد.
فرض دوم اما این است که محمد بطحایی به اختیار خود و واقعا برای انتخابات مجلس استعفا داده است تا به چهرهای موثر برای بازی اعتدالیون در انتخابات مجلس تبدیل شود، این اتفاق هرچند بعید است ولی غیرممکن نیست و بطحایی میتواند اولین وزیری باشد که وزارت را با نمایندگی مجلس عوض میکند.
شاید هم بطحایی هم دولتیها گوشه چشمی به بدنه رای آموزش و پرورش به بطحایی و نزدیکانش دارد، رایی که اگر محقق شود میتواند در این اوضاع نابسامان حامیان دولت را دلگرم کند ولی واقعیت این است وضعیت فرهنگیان چنان نامساعد است که حتی اگر خاتمی هم وزیرشان بود و برای انتخابات مجلس استعفا میداد نمیتوانست حمایت بدنه را جلب کند.
عملکرد بطحایی هم در این دوران هرچئد نقاط مثبتی داشت، اما دست آوردی در زمینه معیشت فرهنگیان نداشت و با اعتصابات ریز و درشت آنان همراه بود و بعید است بتواند برای او رایی جمع کند.