آثار سینمایی موجود ژانر علمی-تخیلی بارها در طول تاریخ به مقوله دستکاری خاطرات پرداختند چگونه حافظه بشریت میتواند مورد تغییر و تحول قرار بگیرد. از ویرایش حافظه در گروه انبوهی از مردم در دنیای فیلم بینظیر شهر سیاه (Dark City) گرفته تا پاک کردن حافظه انسانها توسط مامورین سری فیلمهای مردان سیاهپوش (Men In Black)، ایدههای زیادی جهت دستکاری حافظه مطرح شد. جالب است بدانید در جدیدترین تحقیقات حال حاضر، این نوع طرز تفکر و دیدگاه فیلمهای علمی-تخیلی چندان پر بیراه نیست و میتوان با تکنیکهای مختلف دریچهای برای اصلاح حافظه انسانها باز کرد تا تجارب و خاطرات تلخ گذشته هر فرد به راحتی از ذهن پاک شود.
دانشمندان در دو پژوهش جدید، جهت مداوای اختلال استرس پس از صدمه (PTSD) به تکاپو افتادند. به واسطه بروز این اختلال، خاطره تلخی که در زمان یک سانحه هولناک در گذشته در ذهن فرد قربانی تثبیت شده، در زندگی روزمرهاش به کرات تکرار میشود. عذابآور و آزاردهنده بودن این اختلال باعث شده تا پژوهشگران به این موضوع نیز نگاهی داشته باشند که چگونه میتوان این تجارب تلخ را از ذهن انسانها یک بار برای همیشه حذف یا سرکوب کنند.
پروپوفول، داروی بیهوشی که پتانسیل دستکاری خاطرات را دارد
شاید فکر کنید پژوهشگران مثل فیلمهای علمی-تخیلی تصمیم گرفتند با روشهای عجیب و غریب روی مدلهای انسانی کار کنند. اما محققین به سراغ مطالعه روی داروی پروپوفول رفتند که یک داروی شیمیایی معمول جهت بیهوشی بیماران در اتاق عمل محسوب میشود. یکی از عارضههای پروپوفول در اختلال حافظه کوتاه مدت تعریف میشود. در مطالعات مختلف به این مسئله اشاره میشود داروهای آرامبخش مثل پروپوفول این قابلیت را دارند تا در برخی از بیماران منجر به ایجاد فراموشیهای گذرا شوند. پژوهشگران نیز کنجکاو شدند آیا مکانیسم داروهای آرامبخش با سرکوب خاطرات تلخ و منفی ارتباط دارد؟
هنگامی که پس از یک برهه فراموشی گذرا، مختصر اطلاعاتی از حافظه در مغز مجدد فعال میشود، این اطلاعات میبایست دوباره بازسازی شود.
هنگامی که پس از یک برهه فراموشی گذرا، مختصر اطلاعاتی از حافظه در مغز مجدد فعال میشود، این اطلاعات میبایست دوباره بازسازی شود. این فرآیند پیچیده را اگر قرار باشد به زبانی ساده بیان کنیم مثل این میماند که کارگرهایی در مغزمان حضور دارند. أنها پرونده یک رویداد مورد نظر را بنا به تاریخ وقوع آن از قفسه یا همان دیتابیس مغز در آورده، بررسی مختصری روی پرونده داشته و در نهایت مجدد به قفسه برمیگردانند. فرض پژوهشگران در این موضوع است که اطلاعات موجود در حافظه انسانها درست زمانی که از قفسه پروندهها بیرون آورده میشوند، قابلیت تغییرپذیری دارند. دانشمندان جهت این منظور استفاده از پروپوفول را پیشنهاد میکنند تا با تضعیف و حتی حذف بخشی از یک خاطره تلخ، حافظه انسانها را اصلاح کنند.
برای آزمایش و راستیآزمایی این فرضیه، پژوهشگران از ۵۰ نمونه انسانی دعوت کردند تا به دو اسلایدشوی متفاوت نگاهی بیندازند. در اواسط پخش هر دو اسلایدشو، محتوای تلخ و زنندهای تعبیه شد تا یک تجربه و خاطره تلخ در ذهن انسانها حک شود. درست یک هفته پس از مرحله نخست، محتوای تلخی که در اولین اسلایدشو وجود داشته اصلاح شد. سپس مجدد از شرکتکنندگان در این آزمایش خواسته شد به اسلایدشو نگاه کنند. به محض شروع آزمایش، به افراد حاضر در جلسه مقدار مشخصی از داروی پروپوفول تزریق شد.
از این مرحله به بعد جامعه آماری این پژوهش دو مسیر مختلفی در پیش گرفتند. گروه اول دقیقا پس از بیدار شدن از خواب آرامی که به واسطه پروپوفول داشتند، درباره محتوای اسلاید شوها از آنها سوال شد اما پژوهشگران به گروه دوم، بیست و چهار ساعت مهلت دادند و سپس از آنها سوال کردند از اسلایدشوها چه اطلاعاتی به خاطر میآورند. جالب است بدانید گروه اول که بدون معطلی از آنها سوال شد، خاطرات دقیقتری از هر دو اسلایدشو به خاطر آوردند. در حالیکه گروه دوم نتایج مخالفی را در مقایسه با دسته اول گزارش کردند.
اعضای دسته دوم از اختلالاتی مثل فراموشی چندین ساعته در روز آزمایش شکایت کردند. به گونهای که به یاد ندارند اصلا آیا اسلایدشو در آن روز تغییر کرده یا خیر. نکته حیرتانگیز پژوهش اینجاست خاطرات اعضای گروه دوم «پاک» نشده، بلکه دچار «اختلال» شد. این مسئله باعث شده بحثهای زیادی پیرامون نتایج این پژوهش بسیار جذاب در محافل عصبشناسی و پزشکی شکل بگیرد.
پژوهشگران به واسطه تجزیه و تحلیل یافتههای مطالعه به این نتیجه رسیدند میتوان واقعا خاطرات تلخ و شیرین را به واسطه مکانیسم نه چندان مشخص پروپوفول مورد ویرایش قرار داد. حداقل میتوان کاری کرد فرد برای مدتی هم که شده، از شر هجوم بیامان خاطرات منفی در امان باشد. دانشمندان پیشنهاد دادند همین مسیر تحقیقاتی توسط دیگر پژوهشگران ادامه پیدا کرده و به این موضوع پرداخته شود آیا اثرات مثبت تزریق پروپوفول میتواند بیشتر از چند روز باشد یا خیر.
هیپوکامپ، مسئول اصلی دستکاری خاطرات خوب و بد؟
در مطالعه دیگری نیز به این سوال پرداخته میشود چگونه میتوان از شر خاطرات تلخ اختلال PTSD راحت شویم. اما دانشمندان در این مطالعه از متد و روش دیگری بهره بردند. این دسته از پژوهشگران به سراغ اصل موضوع رفتند که کدام بخش (یا بخشهایی) از مغز به خاطراتمان عواطف مثبت و منفی تزریق میکند؟
این ایده جذاب توسط عصبشناسهای دانشگاه بوستون و کلمبیا به ترتیب استیو رامیرز و برایان چن مطرح شد. آنها طرح این مطالعه را با الهام از پژوهش دیگری مطرح ساختند که ناحیه هیپوکامپ در مغز موشها میتواند بیان خاطرات را به دو شیوه مثبت یا منفی تغییر دهد. در حقیقت اینکه عملکرد هیپوکامپ در ارائه خاطرات احتمالا به صورت صفر و یکی است باعث شده پژوهشهای جالبی پیرامون این فرضیه شکل بگیرد.
رامیرز و دیگر اعضای تیم پیرامون یافتن منشا تشکیل خاطرات، به نتایج حیرتانگیزی دست پیدا کردند. به نظر میرسد بخشهای فوقانی و تحتانی هیپوکامپ مسبب القای عواطف و احساسات به خاطرات خام هستند. زمانی که سلولهای حافظه در بخش تحتانی هیپوکامپ تحریک میشوند، تجارب منفی در خودآگاه فرد تقویت میشود. از آن سو با تحریک سلولهای ناحیه فوقانی هیپوکامپ، ما خاطراتی بدون عواطف منفی را تجربه میکنیم.
عملکرد هیپوکامپ در ارائه خاطرات احتمالا به صورت صفر و یکی است.
دانشمندان این نتایج را در مدلهای حیوانی رویت کرده و در مقاله خود به این موضوع پرداختند مغز انسان و موش به شدت تفاوت دارد. اگرچه همین حقایق علمی میتواند روزنهای بر پژوهشهای دیگر در این زمینه فراهم کند و این موضوع گسترش پیدا کند منشا شکلگیری خاطرات کجاست و عواطف در چه بخشهایی از مغز، به خاطراتمان اضافه میشود. رامیرز در این زمینه توضیح میدهد:
بیایید با مطالعه روی مدلهای موش، این موضوع را درک کنیم که چگونه حافظهی ما انسانها عمل میکند. اگر بتوانیم یک جاده دو طرفه بسازیم تا نتایج پژوهشهای پیرامون عملکرد حافظه در مدلهای حیوانی قابل تعمیم به مدلهای انسانی باشد، آن وقت میتوانیم به این دو سوال پر اهمیت پاسخ بدهیم که چگونه و چرا خاطرات میتوانند تاثیرات منفی و مثبت روی سلامتی روانشناختیمان داشته باشند.
یافتههای این پژوهش میتواند بستر را برای مداوای اضطراب و PTSD در آینده نزدیک فراهم کند. اگر دانشمندان بتوانند بخش تحتانی هیپوکامپ را به درستی همانند مدلهای حیوانی مورد مطالعه قرار دهند، علت بسیاری از اختلالات ناشی از استرس را نیز کشف خواهند کرد. چرا که بخش تحتانی هیپوکامپ در مغز ما انسانها به شدت فعالیت دارد. آیا این ناحیه به نوعی زبالهدان خاطرات منفی بوده و ما خبر نداشتیم؟ رامیرز در این رابطه بیان میکند:
حیطه تحقیقاتی «دستکاری خاطرات» هنوز در اول راه خود قرار دارد. این زمینه پژوهشی مثل فیلمهای علمی-تخیلی میماند اما پژوهش حال حاضر باعث شده نیم نگاهی داشته باشیم بر تواناییهای ]ذهنمان[ در تقویت یا حتی سرکوب خاطراتمان.
همچنین اینکه فکر میکنید میتوان خاطرات اشتباه و کاملا بیاساس را مثل فیلمهای سینمایی نظیر Total Recall به مغز انسانهای دیگر تزریق کرد، بنا بر یافتههای حال حاضر تنها یک خواب و رویاست. هر چند پژوهشگران در حال حاضر این فرض را نیز مورد بررسی قرار میدهند. طی تحقیقاتی که در چند سال گذشته ظاهرا به نتیجه رسید، دانشمندان در مدلهای حیوانی در تلاش هستند تا خاطرات کاملا جدیدی به موشها القا کنند.
نتایج حاصل از این دو پژوهش که به تفضیل دربارهشان صحبت کردیم بیشتر به قصه فیلم Eternal Sunshine of the Spotless Mind محصول سال ۲۰۰۴ میلادی شباهت دارد. در این فیلم بسیار جذاب و ماندگار، تکنولوژی و علم پزشکی به قدری پیشرفت کرده که دانشمندان میتوانند خاطرات خاصی را به صورت دقیق پاک کنند. در هر صورت به نظر میرسد ژانر علمی-تخیلی پیشگوی خوبی در زمینه علم و تکنولوژی در واقعیت به شمار میرود. شاید در آینده نزدیک ما نیز قادر باشیم بخشی از خاطرات تلخ خودمان را داوطلبانه حذف کنیم. اما با فرض پیشرفت تکنولوژی و علوم پزشکی به این درجه، آیا اثرات جانبی ناشی از دستکاری حافظه، به چالش جدید دانشمندان تبدیل خواهد شد؟