#حجاب #اسنپ #راننده_اسنپ
به گزارش سلام نو، حسین دهباشی، در صفحه شخصی خود با انتشار این عکس نوشت:
کور هم می داند آن دخترک که یک شبه متحوّل نشد، مرعوب شد. رعب نیز گرچه دهان را می بندد، قلب را مالامال از نفرت می کند.
ناخوش آوازی به بانگ بلند قرآن همی خواند. صاحب دلی بر او بگذشت. گفت تو را مشاهره چند است؟ گفت: هیچ.
گفت: پس این زحمت خود چندین چرا همی دهی؟ گفت: از بهر خدای می خوانم. گفت از بهر خدا مخوان!
گر تو قرآن بدین نمط خوانی/ببری رونق مسلمانی
مصطفی آرانی، یکی از بلاگرهای فضای مجازی که ترندنویسی می کند در صفحه شخصی خود با انتشار این متن، این طور به این موضوع واکنش نشان داد:
کلمه، سه دقیقه۴۳۵
نمی خواستم درمورد ماجرای اسنپ چیزی بنویسم. یکی دو یادداشت در روزنامه نوشتم و گفتم به عقیده من، اشتباه بزرگ از نداشتن روابط عمومی کار درست در اسنپ بوده. باقی ماجرا هم به نظرم پروژه رسانه ای بود و لزومی به مشارکت در آن نیست.
تا این که این عکس را دیدم. در شرحش نوشتند دیدار دختر مسافر با راننده اسنپ. راستش را بخواهید، از همان بعداز ظهر که عکس را دیدم، حالم خراب شد. خراب که چه عرض کنم، ویران شدم. ویران شدم از کاری که دوستان به نام حجاب و دین و ایمان و خدا و پیغمبر می کنند.
به این عکس خوب نگاه کنید. به آن دختر نگاه کنید. چه از او باقی گذاشتید در این چند روز؟ من در روزنامه نوشتم که او به خاطر نشر اطلاعات خصوصی دیگران مجرم است و حجاب هم، بالاخره قانون این کشور است و دست کم نباید کاری کرد که دیگرانی مثل رانندگان اسنپ، از آن متضرر شوند ولی آیا نهی از منکری که می گویید، همین جوری است؟ باید حتماً از این دختر با این قیافه مستأصل و آن لبخند ماسیده بر صورت عکس می گرفتید تا بفهمیم در این جنگ پیروز شدید؟
از آن بدتر، به مادرش نگاه کنید. مادری که حتی نمی تواند به دوربین نگاه کند. او چه گناهی داشته؟ مجازاتش کردید که چرا به دخترش یاد نداده چطور باید روسری سرش کند؟ این طور آوردیدش مقابل دوربین که چه بشود؟ می خواستید ما با این چهره به چه نتیجه ای برسیم؟
من کاری به راننده اسنپ ندارم. آن بنده خدا باید وجدان خودش را قاضی کند و ببیند واقعا دارد فرهنگ امر به معروف را جا می اندازد یا این که دست کم حالا دیگر بخشی از یک پروژه شده. ولی آقایانی که این برنامه را ریختند چه جوابی برای آخرت خود دارند؟ اگر اعتقاد دارند حضرت صاحب(عج)، حیات دارند و اعمال ما را می بینند، آیا واقعا فکر می کنند ایشان چنین کاری را تأیید می کنند؟
آیا آقایان فکر می کنند با این کار حجاب را جا می اندازند؟ کار فرهنگی توی فرق سر من بخورد، آیا واقعاً فکر می کنید سیاستی که برای جا انداختن حجاب قانونی پیش گرفتید مناسب است؟ اینکه به قول خودتان یک مجرم را با خانواده اش بیاورید مقابل دوربین، در کدام کتاب جرم شناسی آمده و در کدام دانشکده حقوق به شما آموخته شده؟
ولله ما که زبانمان مو در آورد. والله خسته شدیم. سال هاست که این روش ها را رفته اید و نتیجه، کف جامعه جلوی چشم همه ماست. ما که زورمان به شما نمی رسد ولی امیدوارم بالاخره سرتان به سنگ بخورد. بالاخره بفهمید که به خدا، به پیر، به پیغمبر این نه راه ترویج حجاب است و نه تبلیغ دین. امیدوارم که بفهمید. فقط امیدوارم.
#ترندنویسی