به گزارش سلام نو، احتمالا ترجیح عمومی تصمیم گیری های درست بر مبنای برنامه ریزی های دقیق و محتاطانه است. اما یک تصمیم شتابزده در نتیجه یک روند مشکل ساز هم می تواند همچنان درست باشد و این مساله درباره تصمیم دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، مبنی بر عقب نشینی از دستور بر اقدام نظامی علیه ایران صدق می کند. حمله نظامی به ایران بدون اینکه برای آمریکا دستاورد نظامی ملموسی داشته باشد، می توانست به یک درگیری تمام عیار منجر شود. نیروهای آمریکایی آسیب پذیرتر از آن هستند که مردم آمریکا درکی از آن داشته باشند و مردم آمریکا برای جنگ آماده نیستند. به علاوه، آمریکا گزینه هایی دیگری در برخورد با ایران دارد.
مساله اول این است که نمی توان هیچ منفعت نظامی یا دیپلماتیکی برای چنین حمله ای متصور شد. اگرچه ترامپ شمار تلفات چنین برنامه ای را 150 نفر از ایرانی ها تخمین زد، اما نتیجه خیلی وخیم تر خواهد بود. یک حملاتی محدود به سه هدف خاص جدای از تلفاتی که در پی خواهد داشت، تاثیری بر قدرت حمله ایران نمی گذارد. چنین حملاتی عمدتا نمایش ضعف هستند و نه قدرت. به علاوه، یک حمله محدود اینچنینی به مثابه پیش زمینه ای برای یک اقدام تلافی جویانه از سوی ایران خواهد بود و شاید این اقدام جان نیروهای آمریکایی را بگیرد و به واکنشی شدیدتر از سوی ایالات متحده بینجامد.
مساله دوم اینکه درگیری شدیدتر با ایران می تواند تلفات زیادی را به نیروهای آمریکایی تحمیل کند. همانطور که بسیاری از مفسران پیشتر اشاره کرده اند، قدرت نظامی ایران و ایالات متحده فاصله زیادی دارد، اما نباید توانایی واقعی نیروهای نظامی ایران و متحدان آن را در آسیب رساندن به نیروهای آمریکایی نادیده گرفت. موشک های ایران قابلیت رسیدن به پایگاه های آمریکایی را دارند. نیروی دریای ایران می تواند حمل و نقل دریایی از طریق تنگه هرمز را به خطر اندازد که این مساله بر اقتصاد آمریکا تاثیر خواهد گذاشت. شبه نظامیان تحت حمایت ایران ممکن است درصدد کشتن نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه برآیند؛ توانایی های آنها در جریان جنگ عراق ثابت شده است. پاسخ آمریکا به هر یک از این اتفاقات ویرانگر خواهد بود؛ اما تا زمانی که برای انجام عملیاتی خیلی بزرگ تر از «عملیات آزادی عراق» آماده نباشد، نمی تواند حرفی از تغییر نظام درباره ایران بزند. ایران سال ها پیش ثابت کرده آمادگی پیش رفتن تا هر جایی برای دفاع از انقلاب اسلامی را دارد.
مساله سوم این است که هیچ شواهدی مبنی بر اینکه مردم آمریکا برای درگیری بالقوه مرگبار با ایران آمادگی دارند، وجود ندارد و هیچ تلاشی واقعی هم برای آماده سازی آمریکایی ها برای جنگ صورت نگرفته است. اگر دولت به دنبال حمله به ایران باشد، باید از کنگره مجوز بگیرد و این، شروع فرآیندی خواهد بود که ناگزیر مناظرات عمومی درباره هزینه ها و منافع عملیات نظامی را در پی خواهد داشت. با توجه به حقایق موجود کنونی، احتمال اینکه کنگره چنین حمله ای را تایید کند بسیار اندک است. آمریکا منافع ملی مهمی در منطقه دارد که از جمله آنها می توان به جلوگیری از دستیابی ایران به بمب اتم، محافظت از جان سربازان آمریکایی و حفظ جریان آزاد تجارت از تنگه هرمز اشاره کرد.
مساله چهارم اینکه آمریکا در برخورد با ایران راهی بهتر از جنگ دارد. بهترین شیوه این است که همه این منافع ملی را از طریق دیپلماسی و تحریم های اقتصادی پیش ببرد. آرام بماند و به اعمال فشار ادامه دهد. تحریم های آمریکا به شدت به ایران آسیب زده و اقتصاد این کشور را به آستانه فروپاشی رسانده اند. خسارت های اقتصادی کنونی خیلی دردناک تر از یک حمله هدف گیری شده به یک موشک انداز، یک ایستگاه رادار یا حتی 150 نیروی نظامی است. با ادامه تحریم ها، بدون اینکه به ایالات متحده آسیبی وارد شود، ایران همچنان درد را حس می کند. شرایط اقتصادی در آمریکا خوب است و آسیبی به نیروهای نظامی آن نمی رسد و می تواند به لذت بردن از پیروزی در برابر داعش ادامه دهد.
در حقیقت، ایران ممکن است به این نتیجه برسد که تنها راه برای امتیاز گرفتن از آمریکا این است که باعث شود مردم این کشور احساس اضطراب و عدم اطمینان کنند. تلفات آمریکایی می تواند چنین اضطرابی را ایجاد کند. اختلال اقتصادی هم می تواند به عدم اطمینان منجر شود. نمی شود گفت که ایران هیچ اقدامی در این زمینه انجام نخواهد داد. اما تا زمانی که شرایط و حقایق موجود برای ایالات متحده تغییری نکرده است، کاخ سفید نباید اجازه دهد که تحریکات به درگیری تمام عیار منجر شوند.
اما مساله نگران کننده درباره رهبری کنونی ایالات متحده همین است. تصمیم ترامپ در عقب نشینی از حمله به ایران کاملا درست بود، اما او تا لحظات آخر هیچ توجهی به هزینه های چنین حمله ای نداشت. طبق گزارش های منتشر شده، یک مقام کاخ سفید به سی ان ان گفته که رئیس جمهوری برآورد تلفات و خسارت ها را خیلی پیشتر از لغو حمله دریافت کرده بود و می توانست و باید همان زمان حمله را لغو می کرد. به علاوه، با توجه به کوچکی حملات، لغو آن توسط رئیس جمهوری این پیام را به همراه نداشت که ایران از خطری بزرگ نجات یافته است؛ بلکه بیشتر حاوی پیام ضعف و آشفتگی در کاخ سفید بود.
تغییر رویه از رویکردی خشونت آمیز به خویشتن داری یک هزینه غیرقابل جبران دارد و آن این است که تهدیدهایی که در سال 2017 وحشتناک بودند، اکنون تو خالی به نظر می رسند. ظاهرا ترامپ حرف های تدی روزولت را که گفته بود «به آرامی صحبت کنید، اما چماق بزرگی در دست داشته باشید»، اشتباه متوجه شده است. ابراز خشم و آرام شدن ناگهانی آن خیلی بدتر از پیشبرد آرام یک استراتژی جدی است. گزارش ها حاکی از آن هستند که رئیس جمهوری از این تصمیمات لحظه ای و متناقض خود بسیار خشنود است. اما بهتر است او به جای روند این تصمیم گیری ها، روی نتیجه متمرکز شود. آمریکا به رهبری مقتدر و آرام نیاز دارد. نمی توان از یاد برد که رئیس جمهوری ترامپ تصمیم درست را 10 دقیقه قبل از وقوع فاجعه اتخاذ کرد!
منبع: نشنال ریویو / مترجم: طلا تسلیمی / نویسنده: دیوید فرنچ