با این حال آمریکای ترامپ در یکی دو سال اخیر نشان داده که هیچ اهمیتی برای قراردادها و مقررات بین المللی قائل نیست در همین راستا آمریکاییها در جریان سفر اخیر وزیر امور خارجه به نیویورک، محدودیتهای ترددی برای ظریف مقرر کردند تا شاید تحرک وی کمتر دیده شود و نهایتا اقدام به تحریم او کردند.
ظاهرا دنیای مدرن گرفتار در چنگال غولهای رسانهای علیرغم ظاهر زیبا در آزادی بیان، این بار در تلاش برای خاموش کردن صدایی گام برداشته که به پشتوانه حمایت رهبری و ملت بزرگ ایران، با هوشمندی و درایت تهدید را به فرصت مبدل ساخته و نقش موثر خود را به خوبی فریاد کرده است.
ایران همواره نشان داده که به مذاکره و حل مناقشات از طریق دیپلماسی پایبند است و نمونه آن فارغ از دستاوردها، ظرفیتها، تهدیدات و...، در برجام به وضوح نشان داده شد و اثرات دیپلماسی ایرانی بارها در خصوص همسایگان، کشورهای منطقه در مقاطع مختلف محقق شده است اما آمریکا، مهمترین توافق بینالمللی را که حاصل سالها گفت و گو و مذاکره است را در آستانه نابودی قرار داده و منطقه را بحران مواجه ساخته است.
این اقدام در حالی انجام شده است که علیرغم ابراز علاقه به گفتوگو، با اقدام اخیر خود، بیثباتی این سیاست را نیز نمایان ساخته است. چطور میتوان این واقعیت را انکار کرد که وزیر امور خارجه یک کشور اصولا مسئول تبیین، تشریح و پیشبرد اهداف و منافع ملی یک کشور در عرصه بینالمللی است و این مهم در مورد کشوری مانند ایران با داشتن ایدئولوژی مشخص، حضور در خط مقدم مبارزه با تروریسم، تامینکننده امنیت منطقه به مراتب دارای اهمیت فراوانتری است و تلاش برای توقف این رویکرد، در واقع به معنای عدم اعتقاد به سلاح گفتوگو و دیپلماسی است.
اکنون با توجه به دلایل اعلامی تحریم ظریف این سوال مطرح است که مگر وظیفه وزیر امور خارجه یک کشور غیر از سخنگویی و خدمت به سیستم سیاسی است نیست؟ این همان مسئلهای است که رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان نمایندگیهای سیاسی کشورمان بر این اساس مطرح کردند که «اعتماد به نفس، صراحت و استحکام در مواجهه با عوامل مخالف و موانع از ملزومات سیاست خارجی است و البته هنر دیپلماسی این است که ایدهها و موانع را طوری بیان کند که تأثیرگذار باشد»، که ظریف توانسته گامهای مهم و اثرگذاری را در این چارچوب بردارد/ ایرنا
به گزارش سلام نو، حسین دیوسالار، دکترای جامعه شناسی و کارشناس ارشد روابط بین الملل در یادداشتی که ایرنا منتشر کرده نوشته است؛گفت و گو و دیپلماسی کارآمدترین ابزار حل و فصل مسائل سیاسی و بین المللی است؛ در بدترین بحرانها و حتی در میانه جنگها و درگیری، رهبران کشورها مهمترین راه حلکاهش تنشها را دیپلماسی، گفتوگو و مذاکره میدانند و از طرفهای درگیر در مناقشات میخواهند تا موضوعات و مسائل را از این طریق حل و فصل کنند.
محمدجواد ظریف دیپلماتی برجسته، مجرب و با قدرت تاثیرگذاری جدی در شقوق مختلف دیپلماسی است. رهبر انقلاب اسلامی بارها با تعابیری همچون «تدین، مهمترین نقطه قوت آقای ظریف است» (در دیدار با مسئولان دفاتر نمایندگی ایران در خارج از کشور آبان ۱۳۹۴) یا «وزیر خارجه، انسان متدین، با وجدان و صاحب احساس مسئولیت است» (دیدار با مسئولان نظام خرداد ۹۶) از وی یاد کرده اند.
آمریکاییها هفته گذشته در اقدامی عجیب، در تضاد با قوانین و عرف شناخته شده بینالمللی و البته هراس از تحرک و فعالیتهای وزیر امور خارجه در افکار عمومی جهان به عنوان مسئول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، او را در لیست تحریمهای خود قرار دادند. مهمترین دلیلی که در عرصه رسانه ای برای این اقدام دولتآمریکا مطرح شده ترس و نگرانی دولتمردانآمریکا از قدرت تاثیرگذاری محمدجواد ظریف و ناتوانی آنها از در کارزار رسانه ای و دیپلماتیک با وی است.
گفت و گو و دیپلماسی کارآمدترین ابزار حل و فصل مسائل سیاسی و بین المللی است؛ در بدترین بحرانها و حتی در میانه جنگها و درگیریها، رهبران حکومتها، دیپلماتها و تصمیمسازان و تصمیمگیران، مهمترین راه حل در کاهش تنشها را دیپلماسی، گفتوگو و مذاکره میدانند و از طرفهای درگیر در مناقشات میخواهند تا موضوعات و مسائل را از این طریق حل و فصل کنند.
با نگاهی گذرا به مواضع ایران در دهههای اخیر، مشاهده میشود تهران در تمامی بحرانها و مناقشات، گفت و گو و دیپلماسی را در دستور کار قرار داده است و هرگاه در طرف مقابل جدیتی برای رفع مشکلی دیده از گفت و گو و مذاکره رویگردان نبوده و همواره در مناقشات بین المللی و منطقهای، این مهم را به عنوان سیاست اصولی خود برشمرده و بر قواعد و ضرورتهای آن هم تاکید کرده است.
سازمان ملل متحد بعد از جنگ جهانی دوم با چشمانداز بهرهمندی از ابزار دیپلماسی و با هدف جلوگیری از جنگ و تبدیل گفتمان خشونت به مذاکره و گفتوگو تاسیس شد و مهمترین دورنمای آن هم حفظ صلح و امنیت جهانی بوده است هر چند به نظر میرسد سازمان ملل مدتهاست با اهداف اصلی خود فاصله گرفته است. اما به هر شکل همین نهاد بین المللی برای دنیای خسته و ویران شده پس از جنگ، نقطه اتکای مهمی در ایجاد فضای گفتوگو، دیپلماسی و تفاهم به جای جنگ بوده است تا نمایندگان همه کشورها بتوانند با یکدیگر تعامل داشته باشند.
بر اساس قرارداد مقر میان آمریکا و سازمان ملل متحد آمریکا باید تعهداتی را در قبال سازمان ملل انجام دهد. از جمله این تعهدات میتوان به پذیرا بودن نمایندگیهای دولتها در سازمان ملل اشاره کرد که طبق آن باید برای آنها مصونیت قائل شود؛ در واقع آمریکا در چارچوب قرارداد مقر موظف است شرایطی را برای کشورهایی که افرادی را به عنوان نماینده معرفی میکنند، ایجاد کند تا بتوانند در سازمان ملل حضور داشته باشند. در این شرایط این که آمریکا بخواهد نماینده معرفی شده از سوی دولتها را نپذیرد، مغایر با تعهدات آمریکا در قبال سازمان ملل است.