سلام نو – سرویس سیاسی: انتخابات مجلس بسیار نزدیک است و جریانهای مختلف سیاسی در حال ارزیابی وضعیت فعلی خود و راهبردهای انتخاباتی مطلوبشان در انتخابات پیش رو هستند، به ویژه جریان اصولگرا که امید دارد با عملکرد ضعیف دولت در حوزه اقتصاد بتواند مجلس را تمام و کمال اصلاحطلب زدایی کند و انتقام باخت تمام عیار لیست تهران خود در انتخابات سال 94 را بگیرد.
جالب توجهترین اظهارات انتخاباتی اصولگرایان در چند وقت اخیر حتما متعلق به غلامعلی حداد عادل، رییس اسبق و نماینده سابق مجلس شورای اسلامی است که پرده از عملگرایی بیرحم این جریان و نگاهشان به جریان مقابل برمیدارد.
غلامعلی حداد عادل که در بیستمین همایش انجمنهای اسلامی مستقل سخنرانی میکرد با اشاره به انتخابات پیش روی مجلس گفت:
جریان اسلامگرا در انتخابات پیشرو فرصتها و تهدیداتی دارد که میتواند از فرصتهای آن استفاده کند. یکی از این فرصتها نارضایتی جامعه از عملکرد دولت است. در نظرسنجیهای صورت گرفته ۶۰ درصد مردم عنوان کردهاند که در انتخابات مجلس پیشرو به نامزدهای مخالف دولت رأی میدهند و فقط ۲۰ درصد ذکر کردهاند که رایشان به گزینههای موافق دولت است.
ناراضی سازی مردم از دولت، استراتژی محوری اصولگرایان
حرفهای حداد عادل عمق آنچه که خود اصولگرایان ماکیاولیسم مینامند هویدا میکند و نشان میدهد حتی چهرهای مثل حداد عادل با این تجربه سیاسی چگونه به تئوری "هدف وسیله را توجیه میکند" معتقد است. حداد عادل در بخشی از صحبتهای خود یکی از فرصتهای پیش روی جریان اصولگرایی یا اسلامگرا را "نارضایتی جامعه از عملکرد دولت" میداند.
حرف رییس اسبق مجلس البته برآمده از واقعگرایی محض است و در تمام دنیا رایج است ولی این حرف حداقل در پارادایم مسلط در جمهوری اسلامی، که به طور خاص از سوی اصولگرایان حمایت ویژه نیز میشود، حداقل برای غیر اصولگرایان ماکیاولیستی و غیراخلاقی است به ویژه اینکه ضعف دولت در شرایط فعلی یعنی ضعف نظام و استفاده از نارضایتی مردم از عملکرد دولت بازی در زمین دشمن حساب میشود.
البته با نگاهی به سابقه جریان اصولگرایی در سیاستورزی زاویههای خطرناک برداشت آنها از این حرف را هویدا میکند. دقیقا همین حرف که در دنیا فرصتی منطقی برای کسب قدرت توسط جریاهای مختلف است میتواند از سوی برخی نحلههای اصولگرایی مقدمهای برای کسب قدرت به هر روشی به ویژه "ناراضیسازی مردم از دولت" باشد. اقدامی که یک نمونه آن را در حوادث دی ماه 96 و آتشی که از مشهد افروخته شد شاهد بودیم.
اسلامگرایی به جای انقلابی و اصولگرایی؟
در سخنان حداد اما نکته جالب دیگری نیز وجود داشت. او برای نخستین بار اصولگرایان را جریان اسلامگرا خواند. پیش از این جریان اصولگرا برای خودی قلمداد کردن، خود را "جریان انقلابی" خطاب میکرد و حتی تشکل هماهنگ کننده انتخاباتی آنان، جمنا، هماهنگ کننده نیروهای انقلاب بود نه هماهنگ کننده نیروهای اصولگرا. در این گفتمان اصولگرایان رادیکال سرآمد و انقلابی و دیگران غیرانقلابی بودند، این غیرانقلابی از اصولگرایانی چون علی مطهری و علی لاریجانی تا اصلاحطلبان و اعتدالیون را شامل میشد.
حالا اما حدادعادل از اسلامگرایی سخن میگوید، عنوانی که سابقه مشخصی دارد و مثل واژه انقلاب جدید التاسیس نیست و میتواند معنای سنگینی را حتی برای نظام داشته باشد.
جریان اسلامگرا تا امروز در جایی شکل گرفته که سیستم اداره کشور اسلامی سکولار یا لائیک بوده و احزاب اسلامگرا در واکنش به آن شکل گرفتند. از جمله مشهورترین این احزاب اخوان المسلمین، عدالت و توسعه در ترکیه و النهضه در تونس هستند.
هرچند حداد عادل اسلامگرایی را مقابل غربگرایی قرار داده ولی حداقل تا قبل از او بیشتر همان جریان موسوم به انقلابی بود که در برابر غربگرایی قرار داشت نه اسلامگرایی.
سخنان حداد عادل را اگر هر اصلاحطلبی میزد امروز با هجمه رسانههای اصولگرا مواجه شده بود و خودش و جریان اصلاحطلبی متهم میشدند که به هر قیمیتی دنبال قدرت هستند و با دوقطبی کردن کشور آن هم به اسلامگرایی و غیراسلامگرایی میخواهند آب را گل آلود کنند.
به هر شکل اما حداد عادل با حاشیه امنی که دارد سخنانی را مطرح کرد که نشان از عطش جریان اصولگرایی برای بازگشت به قدرت دارد، حالا چه با توسل به ضعف دولت و چه با دو قطبی کردن جامعه آن هم با دو قطبی خطرناک اسلامگرا و غربگرا که تلویحا جریان غیراصولگرا را غیراسلامیهم میداند.