به گزارش سلام نو احمد زیدآبادی در کانال تلگرامی اش نوشت: حسن روحانی گفته است که "اگر بدانم که به جلسهای بروم و با کسی ملاقات کنم که در نتیجه، کشور آباد شده و مشکلات مردم حل میشود، دریغ نمیکنم."
خب منظورِ رئیس جمهور چه کسی است؟ آیا منظور دونالد ترامپ است؟ اگر منظورش اوست پس ظاهراً جمهوری اسلامی از موضع عدم مذاکره با دولت ترامپ عدول کرده است! اما اگر منظورش ترامپ نیست، این نوع ابهامافکنی در جامعه چه سودی دارد؟ شاید گفته شود به قصد نوعی استمزاج از جناح رقیب خود است! اگر اینطور باشد به نظرم روحانی در حال قماری بزرگ است. اگر او بدون تأیید رسمی و علنی جناح رقیبش وارد چنین میدانی شود، جز دردسر و اتهام، نصیبی نخواهد برد!
زیدآبادی در یادداشت دیگری با عنوان «بوی باروت در خاورمیانه؟» نوشت: در حالی که چشم ناظران به میانجیگری فرانسه برای کاهش تنشنج در روابط ایران و آمریکاست، خطر درگیری نظامی بین اسرائیل و حزبالله لبنان به شدت رو به افزایش است. ارتش اسرائیل در روزهای اخیر به مواضع نیروهای همسو با ایران، در عراق، سوریه و لبنان حمله کرده است. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل که قبل از این، سیاست "ابهام" را در مود پذیرش مسئولیت چنین حملاتی در پیش گرفته بود؛ اینک آشکارا از دست داشتن ارتش اسرائیل در برخی از این حملات سخن میگوید. در همین حال، سید حسن نصرالله دبیر کل حزبالله لبنان حملۀ اخیر ارتش اسرائیل به حومۀ دمشق و منطقۀ ضاحیه در جنوب بیروت را "بسیار بسیار خطرناک" توصیف کرده و صراحتاً اسرائیل را به انجام عملیات تلافیجویانه در کوتاهترین زمان ممکن تهدید کرده است.
بعد از سخنان تهدیدآمیز نصرالله، ارتش اسرائیل به پایگاه نیروهای جبهۀ خلق برای آزادی فلسطین (فرماندهی کل) به رهبری احمد جبریل، از متحدان نزدیک ایران و سوریه و حزبالله، در درۀ بقاع لبنان حمله کرد و با این حمله نشان داد که از بالا گرفتن تشنج در منطقه ابایی ندارد.
اسرائیل مدعی است که حمله به ساختمانی در حومۀ دمشق به منظور خنثی کردن طرح حملۀ پهپادهای انتحاری به داخل اسرائیل بوده است. طبق ادعای اسرائیل، نیروی قدس سپاه پاسداران ایران به فرماندهی سرلشکر قاسم سلیمانی، طراحی این عملیات را به عهده داشته است. در همین زمینه نتانیاهو تهدید کرده است که هیچ نقطهای در خاورمیانه برای انجام چنین عملیاتی از سوی نیروهای ایرانی امن نخواهد بود.
آنچه اکنون اسرائیل خود را برای انجام آن مصمم و قاطع نشان میدهد، ادمۀ حملات نظامی علیه نیروهای همسوی ایران بخصوص در سوریه و تا اندازهای هم در عراق و لبنان است. اسرائیل در واقع از چند سال پیش، به انجام این نوع عملیات در سوریه "عادت" کرده و بر این گمان است که جمهوری اسلامی به دلیل مشکلات ناشی از تحریمهای آمریکا و به منظور اجتناب از ورود به جنگی تمام عیار در منطقه، چارهای جز خویشتنداری در برابر این حملات و مهار نیروهای متحد خود را ندارد. در واقع همین تصور سبب شده است که اسرائیل دامنۀ حملاتش را از سوریه به عراق و اخیراً به لبنان نیز گسترش دهد و چندان نگران عواقب آن نباشد. با این همه، واکنش شدید حسن نصرالله به حملات اخیر اسرائیل نشان میدهد که کاسۀ صبر حزبالله لبنان در حال سرریز شدن است و این گروه بیش از این نمیتواند در مقابل ضربات ارتش اسرائیل خویشتنداری نشان دهد. از این رو، احتمال اینکه حزبالله در روزهای آینده ضربۀ متقابلی به اهداف اسرائیلی وارد کند، کاملاً جدی است.
در این میان اما آنچه همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد این است که آیا حملۀ مقابلهجویانۀ حزبالله به اسرائیل آغازگر جنگی گسترده و تمامعیار در خاورمیانه میشود یا خیر؟ در حقیقت این موضوع تا اندازۀ زیادی به آمادگی هر یک از دو طرف منازعه برای وورد به جنگی سخت و پر تلفات دارد. ظاهراً هر دو طرف دعوا تصورشان بر این است که طرف دیگر هیچگونه آمادگی برای آغاز چنین جنگی را ندارد و به همین علت لااقل در حرف و سخن، نوعی بیپروایی از خود نشان میدهند.اسرائیلیها ظاهراً از زمان آزمایش سیستم دفاع موشکی خود در آلاسکا، موقعیت برتری را در یک جنگ موشکی برای خود تصور میکنند و شاید همین موضوع آنها را بیش از پیش در مقابل تحولات منطقهای مغرور و گستاخ کرده است.
حزبالله نیز در مقابل، گویی مطمئن است که اسرائیل در هیچ شرایطی تاب تحمل ضربات ناشی از یک جنگ ویرانگر با این نیروی مسلح به صدها هزار موشک را ندارد و حتی اگر چنین جنگی هم آغاز شود اسرائیلیها نهایتاً مجبورند مانند جنگهای گذشته به آتس بس تن در دهند بدون آنکه به اهداف خود برسند. از آنجا که امکانات نظامی و نقشههای جنگی اسرائیل و حزبالله هر دو امری بیش از حد معمول مخفی و اسرارآمیز است بنابراین به راحتی نمیتوان در بارۀ نتیجۀ نهایی جنگ بین آنها پیشبینی کرد. با این حال، چنین به نظر میرسد که در غیاب یک راه حل سیاسی فراگیر برای خاتمه دادن به بحران مزمن خاورمیانه، ادامۀ توازن وحشتِ موجود بین اسرائیل و حزبالله امری بسیار مشکل است و نهایتاً جرقۀ شروع جنگ روزی زده خواهد شد. در صورت آغار جنگ بین اسرائیل و حزبالله، آیا ایران این بار خود را درگیر آن میکند یا اینکه مانند چند جنگ گذشته، از امواج مستقیم آن خود را دور نگه میدارد؟ شاید محافلی در ایران علاقمند به تکرار رفتار گذشته باشند، اما به نظرم این بار مسئله بسیار بغرنجتر از همیشه خواهد بود.