بنیامین نتانیاهو با وعده انتخاباتی الحاق کرانه باختری به دنبال کسب امتیاز است، اگر او دست به چنین کاری بزند، اسرائیل با یک چالش بلندمدت و دگرگونی میان آپارتاید و دموکراسی چندملیتی مواجه می‌شود و این دموکراسی است که پیروز خواهد شد.

به گزارش ایسنا،‌ بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در مبارزات انتخاباتی خود گفت می‌خواهد حدود یک سوم منطقه کرانه باختری رود اردن را به اسرائیل محلق کند. فلسطینی‌ها و جهان عرب به شدت این اظهارات را مورد انتقاد قرار داده‌اند.

یان اس. لوستیک با اشاره به این مطلب در فارن پالسی نوشت: در سده اول و دوم پیش از میلاد، جان (یوحنا) هیرکانوس و الکساندر یانائوس، دو تن از پادشاهان دودمان حشمونی (سلسله حاکم بر یهودیه و مناطق مجاور آن در دوران باستان) مناطق وسیعی را فراتر از مرزهای پادشاهی خود فتح و الحاق کردند و جمعیت بومی را به ضرب شمشیر به سمت یهودیت سوق دادند. جنبش اصلاحات به رهبری فریسیان (گروهی سیاسی، اجتماعی و فکری در بین یهودیان در زمان معبد دوم) با ترس از اینکه جذب قلمروهای گسترده و این مقدار غیر یهودی، هم ملت یهود و هم شیوه زندگی یهود را به نابودی بکشاند، به شدت با این سیاست‌ها مخالفت کردند . از سوی دیگر، به محض آنکه ادومی‌ها (پادشاهی باستانی واقع در شرق اردن قدیم) و دیگران تغییر دین دادند، فریسیان بر حقوق برابر برای هموطنان جدید خودشان اصرار کردند. بر عکس، صدوقیان -به نمایندگی از طبقه ثروتمند و اشرافی- از فتوحات و تبدیل‌های اجباری حمایت می‌کردند اما سعی داشتند با "یهودیان" جدید به عنوان شهروندان طبقه دوم رفتار کنند. با مرگ الکساندر یانائوس، این موارد و دیگر درگیری‌ها میان این گروه‌ها به جنگی داخلی تبدیل شده و سرانجام پایان استقلال یهود و حکومت روم را رقم زد.

آخرین دست‌اندازی به همسایگان، دولت یهود را ۲۰۰۰ سال ناپدید کرد

بنیامین نتانیاهو علاقمند است اعلام کند که "سال ۱۹۳۸ است و ایران هم آلمان است". اما با برافراشتن بنر الحاق کرانه باختری، او اوضاع را بیشتر شبیه سده ۷۸ قبل از میلاد کرد و اسرائیل دولت حشمونی است.

با دورنمای اتهامات کیفری که در سایه اوست، نتانیاهو بار دیگر برای تصدی یک دوره دیگر به عنوان نخست‌وزیر مبارزه می‌کند و بار دیگر وعده می‌دهد که اگر انتخاب شد اکثر بخش‌های کرانه باختری فلسطین یا دست‌کم قسمت‌های بزرگی از آن را ضمیمه کند. به احتمال قوی، او الحاق را اعلام خواهد کرد اما آن را طبق ابزارهای حقوقی اجرایی نمی‌کند و این دو تفاوت معناداری دارند.

آمریکای تحت رهبری دونالد ترامپ به نسبت دولت باراک اوباما نگاه مطلوب‌تری به اسرائیل و بعد به روسیه دارد. نظرسنجی‌ها مرتبا نشان می‌دهند که اکثریت رای‌دهندگان یهودی اسرائیل خودشان را از جناح راستگرا می‌دانند و حدود دو سوم آن‌ها علاقمند الحاق قسمت‌های بزرگی از کرانه باختری هستند. بنابراین وعده الحاق، دستاوردهای تاکتیکی آشکاری برای سیاستمداری داشته است که ناامیدانه برای جلب توجه جناح‌ راستگرا تا جای ممکن تلاش می‌کند.

اما تاکتیک‌ها می‌توانند از اهمیت استراتژیک بسیار بیشتری برخوردار باشند. صاحب‌نظران و دیپلمات‌ها برآوردی از عمده‌ خساراتی که از الحاق متوجه توافقنامه صلح خواهد شد، داشته‌اند. این توهمی پریشان‌کننده بیش نیست. از آنجایی که مذاکرات برای راه‌حل دو کشوری هیچ چشم‌انداز حقیقی‌ برای موفقیت نداشته است، در بلندمدت سوال این نیست که آیا اسرائیل اراضی اشغال‌شده در ۱۹۶۷ را الحاق می‌کند یا خیر بلکه سوال اینجاست که چطور تکمیل می‌شود و در نتیجه آن چه دروغ‌هایی برای اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها به همراه دارد.

بنیامین نتانیاهو در یک سخنرانی تلویزیونی که به طور مستقیم پخش می‌شد، گفت: «امروز من قصد خود را اعلام می‌کنم که بعد از تشکیل حکومت جدید، حاکمیت اسرائیل را به دره اردن و مناطق شمالی بحر المیت گسترش می‌دهم.» نخست‌وزیر اسرائیل در ادامه گفت در صورت انتخاب مجددش، این برنامه می‌تواند "بلافاصله" پس از انتخابات پارلمانی اجرایی شود. انتخابات اسرائیل برای روز سه‌شنبه (۱۷ سپتامبر ۲۰۱۹) برنامه‌ریزی شده است.

علاوه بر سه میلیون فلسطینی، بیش از ۶۰۰ هزار اسرائیلی در شهرک‌های کرانه باختری اشغال شده و در قدس شرقی که توسط اسرائیل اشغال شده است، زندگی می‌کنند. سازمان ملل متحد این شهرک‌ها را غیرقانونی عنوان کرده است. استفان دوجاریک، سخنگوی سازمان ملل متحد گفته است که هرگونه تصمیم اسرائیل برای تحمیل کردن حاکمیت و قوانین خود بر کرانه غربی رود اردن از نظر بین‌المللی بی‌بنیاد است .

بسیاری از رسانه‌های خبری نیت اعلام این اخبار را "الحاق کرانه باختری" دانستند. اگر منظور آن‌ها این است که نتانیاهو تعهدش برای کنترل دائمی اسرائیل بر این اراضی و مردمانش را اعلام کرده است، این گزارش‌ها صحیح است. اما تفاوت میان تحمیل کنترل دائمی و الحاق واقعی، چشم‌گیر است و اکنون این الحاق به یک سوال عملیاتی و نه فقط تئوری تبدیل شده است و درک تفاوت آن حیاتی است.

درنهایت، به عبارت دیگر، سیاست‌هایی که برای تضمین کنترل سرزمین‌ها و چشم‌پوشی از حقوق ساکنان آن‌ها طراحی شده‌اند، تعیین‌کننده نخواهد بود اما عواقب ناخواسته آن‌ها مهم خواهند بود. از این نظر ممکن است، همانطور که اسرائیلی‌ها دوست دارند انجام دهند، برای هدایت به تاریخ باستان روی آورند. به مدت ۲۰۰۰ سال، یهودیان فرماندهی هیچ دولتی را نداشتند، بنابراین نیازی به نگرانی در مورد اخلاق، خرد و یا نتیجه الحاق زمین و جذب مردمان بیگانه نداشتند. اما ۲۰۰۰ سال پیش یک دولت یهودی از آن مسیر عبور کرد و ارزش دارد آنچه را که در نتیجه آن اتفاق افتاد، در نظر بگیریم.

درگیری‌های سیاسی موجود میان یهودیان عمیق‌تر شد و اتحاد علیه حزب حاکم توسط مخالفان و ساکنان جدید را شکل داد. درگیری‌های مدنی دولت را ناتوان کرد و منجر به فروپاشی آن در آغوش منتظر رم و تشکیل سلسله‌ای جدید از تبار یهودی و ادومی شد. امروز، این پادشاهی رم نیست که فاتح خواهد شد و بر منطقه‌ای مملو از عرب‌ها و یهودی‌ها حکمرانی خواهد کرد؛ بلکه دموکراسی است. در بلند مدت، تبعات ناخواسته سیاست‌های بی‌رحمانه انحصارطلبی و توسعه‌طلبی یهودی، احتمالا اگر موثرترین راه نباشد، راهی برای تبدیل آنچه اکنون یک دولت یهودی است به یک جمهوری چند فرهنگی برای تمام ساکنان آن است."

انتهای پیام

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید

***