ما در نقطه ی بسیار حساس و سرنوشت سازی از تاریخ بشر قرار گرفته ایم. تمام عناصر موجود در لایه های گوناگون حیات بشری نشان از جابه جایی های مهمی دارد که کلان روند های جدیدی را بر خواهند ساخت.
دنیای آینده کشش خود را در مدارِ اثرگذاری بر فشار حال، و وزن گذشته قرار داده است به گونه یی که در مقام استعاره می توان گفت: خدای آینده در نبرد با خدایان حال و گذشته قدرت فزون تری برساخته است.
علم، این دستاوردِ بزرگ آدمی در حیات دنیوی با شتابی ریشتر گونه گنبد بلندِ اسطوره ها و استعاره ها را در نوردیده است. علم بشری در فراخنای ادراک آدمی به جایی رسیده است که اکنون زمان را به آینده متصل و پیشاروی خود با ایجاد دوره ی هوش مصنوعی در حال عبور از تونل زمان برای شدنی قدرتمندانه است به گونه ای که بتواند با عبور از انقلاب صنعتی چهارم و عصر دیجیتال و شکافت هسته ای؛ وارد دوران سایبری و شکافت زمان شود و به این گونه خود را برای ورود به دوره یی که به باور من عصر روح مصنوعی و شکافت زمان خواهد بود به شکلی از جاودانگی دست پیدا نماید.
از این تحولات کلان که بگذریم در عرصه ی حیات آدمی هم؛ در گستره اجتماعی و سیاسی، و هم چنین هندسه آینده قدرت و هستومندی قدرت آینده نیز دگرگونه سازی های فراوانی در پیش است. زمان حال ما میل شدیدی برای گریز از فشار حالِ زمان و وزنِ گذشته از خود نشان می دهند. انرژی های انباشت شده در برابر خود مقاومت هایی را برانگیخته اند که نقطه ی تعادل موجود را در اثر رودرویی آن ها با یکدیگر در چهارراه زمان «حال بسیط» موجود، برهم خواهند زد و طغیان ناشی از این روند ها و ضد روند های موجود در دهه ی آینده جهشی هایی بزرگ از دگرگونی را بر خواهند ساخت.
پتانسیل های این دگرگونی های بزرگ وجود دارد و در مسیر آینده است که امکان بروز آن ها را به وجود می آورد. شتاب دهنده های موجود زیاد و احتمال تبدیل شدت بخشی این شتاب بخش های عینی بسیار بالاست. روز به روز این امکان در حال ورود به احتمال است.
میل شایانی – امکانی – به – شدنی یا همان احتمالی بسیار زیاد است. تغییرات بیش و پیش از دوره های گوناگون دیگر تجربه شده در دوره ی معاصر چهره نشان خواهند داد.
این جهت گیری در حوزه ی جهان زیست آدمی به اوج گیری خردورزی و دانایی محوری بشر امروز خواهد انجامید. این دانایی خودافزا متکی بر هویت «تک سرنشین» آدمی که ژرفای خود را در «دانایی محوری» آدمی می بیند، روی خواهد داد. این انرژی انباشت شده در قرون گذشته و با وزن پذیرفته شده توسط آن، در دهه ی آینده در قالبِ والاتر شدن خردِ جمعی آدمیان برخاسته از ورود به دنیای «گوی بلورین» برساخته خواهد شد.
بیشترین جغرافیای تغییرات و دگرگونی ها را در کمربند طلایی قدرت زمینی – هارتلند، و دریایی، – ریملند – و به ویژه در بخش میانی جغرافیای هارتلند – ریملند بزرگ، یعنی «نوهارتلند» شاملِ فلات ایران و هلال این فلات حدفاصل میان خلیج فارس تا خلیج عدن تا باب المندب رُخ خواهد داد. و دو سمت غربی یعنی «هارتلند نو» و شرقی «هارتلند علیا»، را مورد تأثیر قرار خواهد داد.
سال آینده میلادی و ورودی آن در سال ۲۰۱۹ واجد آغازین نشانه های این تغییرات بزرگ خواهد بود. جهان در آستانه تغییرات بزرگ قرار می گیرد.
این تغییرات در تمامی وجوه من جمله هویت و هستومندی قدرت، امنیت، حکومت، و اقتصاد و مدیریت، و موجودیت های ناظر بر آن ها در زمان حاضر و وزن گذشته های آن ها به وجود خواهد آورد. نه تنها هندسه درونی قدرت که هویت درونی آن تغییرات بزرگ را آغاز خواهند کرد. دگرگونی هایی که در کتاب «آینده قدرت»، منتشره در سال ۱۳۹۶ از آن ها یاد آورده ام، چهره نشان خواهند داد.
رویداد گفتاری parole event مورد نیاز برای پخته سازی افکار عمومی برای اقدام های بزرگ در منطقه نوهارتلند در ماه های گذشته چهره مداوم و فرازو نشیب های سینوسی خود را به صورت تکاملی ادامه می دهند. تزلزل های سیاسی به وجود خواهند آمد، و جغرافیای قدرت در زوایا و لایه های گوناگون حیات اجتماعی و سیاسی را به وجود خواهند آورد و زایمان های جدید تاریخی را به صورت های طبیعی و سزارین های گریزناپذیر به وجود خواهند آورد.
شدت پیشران های فناوری، اجتماعی، ارزشی نیروی انسانی، و سیاسی بیشترین اثرگذاری را از خود در میان نیروهای های پیشران دهگانه ی باریخ شناسی کاربردی به جای خواهند گذاشت.
مجموعه انرژی انباشت شده ناشی از سه جنگ جهانی در قرن بیستم، در دهه سوم از این قرن اثر و پیامدهای خود را با رویدادهای گوناگون به نمایش خواهند گذاشت.
انقلاب هایی بزرگ تر از همه ی انقلاب های پیشین پیش روی ما است. دولت – آدمیان جدیدی در قالب میکروئیزه شدن هویت آدمی و ماکروئیزه شدن قدرت او فراهم خواهد شد. ملت – دولت ها در آرایه هایی جدیدتر و در شاکله ی حکومت و آینده ی پرفراز و نشیب تر چهره نشان خواهند داد.
درد زایمان تاریخی در این دوره در یک دوره زمانی متوسط خود را به نمایش خواهند گذاشت و امنیت پایه یی فردی و جمعی در این دوران گذار به سان بیرون آمدن کرم ابریشم از پیله سخت خواهد بود. در این دوره امنیت در سطح جهانی جدی تر مطرح خواهد شد. دوره یی از گذار سخت به هزاره ی آینده در سال های آینده به وقوع خواهد پیوست، تا هزاره ی دوم را به هزاره ی سوم زندگی بشر پیوند زند این دهه های گذشته است که انباشت درونی بسیار سخت خود را به پایان برده و کشش به سمت آینده را آغاز خواهند کرد. دهه آینده قدرت انباشته شده در وزن گذشته و فشار حال را برای رفتن به آینده به نمایش خواهد گذاشت.
زمین و زمانه ی ما به سمت دگرگونی های بزرگ در لایه های دهگانه ی تمامی نیروهای پیشران در حرکت است. جهت گیری های موجود در مسیر دوره ی گذار از رویکردهای متضاد مملو خواهد بود.
فردگرایی، ناسیونالیسم، و جمع گرایی با جهانی شدن برخورد و با عبور از هرج و مرج های ناشی از این گذارها به سنتز فردگرایی جهان شمول خواهند انجامید.
دورهی گذار و به پیوست گریزناپذیر آن هرج و مرج در پیش است. رویدادهای گوناگونی رخ خواهد داد که با اوزان گوناگون زمانه یی جدید از اشکال قدرت در لایه های مختلف زندگی بشر را بر خواهند ساخت. تنش، برخورد، رودرویی رفتن ها و آمدن های متفاوتی را شاهد خواهیم بود که ما را به سمت دگرگونی های بزرگ خواهند کشید. قطب بندی های قدرت در همه ی این لایه ها متزلزل و از نو برخاسته خواهند شد.
در این میان مسأله ایران و امریکا برای ایرانیان و امریکایی ها، و به پیروی از اهمیت جغرافیای برخورد آن ها از اهمیت بیشتری برای ما برخوردار است.
از سال ۱۳۹۶ به بعد همان گونه که در آینده نگری سال های گذشته منتشره در خبرگزاری دیپلماسی ایرانی و ویژه نامه آرمان بیان نموده ام، رویدادها در این باب سرعت پیدا کرده اند ولی این سرعت در سال آینده میلادی و در ماه های پیشاروی امکان شتاب بیشتری خواهند داشت.
رودرویی ها بین امریکا و ایران بارزتر و عیان تر از همیشه در لایه های لیتانی بروز پیدا خواهد کرد. ایران از تهدید برای امریکا، در روند چند ساله ی اخیر به دشمن برای امریکا از نظر افکار عمومی در درون امریکا به بیرون تغییر وضعیت خواهد داد.
دکترین محدود سازی همکاری های بین المللی با ایران و محاصره منطقه ای تهران به تکامل خواهد رسید و به سمتِ تبدیل چالش تهران به دشمنی ایران در نظم منطقه ای و نظام بین المللی تبدیل خواهد شد. رودرویی های نیابتی به ناگاه احتمال تبدیل شدن به رودرویی های مستقیم را خواهد پذیرفت.
این رودرویی با لایه های گوناگون رویارویی برای آمریکا در نظام بین الملل، و برای ایران در لایه های گوناگون تغییر و رویارویی در محیط داخلی و منطقه یی تشدید می شود و امکان بروز دگرگونی برای این دو را در لایه های ویژه ی خود افزایش می بخشد که رهبری، مدیریت و اجرایی قدرتمندانه و هوشمندانه را در تمامی لایه ها برای هر دو طرف ضروری می سازد. این موجب کاهش سرعت از درون به سمتِ بیرون و احتیاط های درونی خواهد شد.
قدرت گیری دوباره ی هر یک درگیر عبور از این لایه های دگرگونی های پرشتاب است. اگر در این دوران تغییرات جغرافیایی و لایه های گوناگون درنگ در آن ها به خوبی رهبری نشود می تواند رنگ های گوناگون دیگری را به این جوامع تحمیل کند. حاشیه ی این تغییرات در هر دو کنش مند موجود دیگر کنش مندان به ویژه در هارتلند بزرگ را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
امکان برخورد نظامی افزایش پیدا کرده است و رویکرد امکانی یا شایانی به جهت گیری احتمالی و شدنی میل پیدا خواهد کرد. اشتیاق به برخورد بر اثر این دگرگونی ها زیاد و به همان نسبت تلاش برای عبور عاقلانه ی بدون برخورد از این مسیر نیز خود را به نمایش خواهد گذاشت.
پیاده سازی برخورد تمدن ها در قالب برخورد ایران و امریکا در یک آرایش جنگی احتمال بالا پیدا کرده است تا زایش بزرگ تاریخی برای عبور از دوره ی گذار پس از فروریزش شوروی و ورود به دوران گذار و عبور از این دوران را شاهد خواهیم بود تا نظم نوین جهانی را به نمایش گذارد.
زوایای پر ابهام و پیچیده شدن بازی در روبروی ما است. در ماه های پایانی ۲۰۱۹ و ماه های اول ۲۰۲۰ شاهد رویکردهای مهمی در این زمینه خواهیم بود. رودرویی ها در همه ی لایه های وجودی و موجودیتی و ذهنی و عینی، حرف و عمل، در این ماه ها بین امریکا و ایران قابل ردیابی است.
در سال آینده میلادی ما شاهد رویکرد تندتری از امریکا خواهیم بود. لایه های درونی و بیرونی فعالیت امریکا در آستانه ی انتخابات ۲۰۲۰ در داخل و در ارتباط با امنیت اهداف امریکا در هارتلند – ریملند بزرگ با مرکزیت نوهارتلند، رودروی است. به گونه ای که می تواند ضریب تلاطم ها را نه تنها برای امریکا و ایران که برای رهبران این دو کشور و کشورهای پیرامونی درگیر در این منازعه افزایش دهد.