سلام نو – سرویس سیاسی: از فاجعه دو نرخی کردن بنزین تا همین ساقط شدن بوئینگ اوکراینی هزار و یک اتفاق افتاده، هزار و یک فاجعه ریز و درشت که برخیها را میدانیم و برخی را نه. نقطه مشترک تمام این فجایع وجود مسئولیتی مهم و فقدان مسئولی است که آن مسئولیت را به عهده بگیرد.
بگذارید از آخرین اتفاق فاجعه بار مدیریتی ایران صحبت کنیم یعنی گرفتن میزبانی از تیمهای فوتبال ایران در لیگ قهرمانان آسیا که حال منجر به کنار کشیدن شدن تیمهای ایرانی از این مسابقات شد. اگر مجری عرب از دهانش در نمیرفت ما الان نمیدانستیم که دچار چه فاجعهای شدیم.
حالا مسئول این فاجعه کیست؟ مهدی تاج؟ کفاشیان؟ چه کسی؟ ما نمیدانیم. از چه کسی باید مطالبه کنیم؟ چه کسی به مردم حساب پس میدهد؟
در ماجرای بوئینگ ساقط شده چه؟ تمام مسئولیت با یک اپراتور ساده است؟ فرمانده هوا و فضا مسئول است یا فرمانده سپاه؟ چه کسی آسمان را کلیر نکرده؟
در ماجرا بنزین چطور؟ چه کسی بنزین را بالا برد؟ چه کسی اجرا کرد؟ ظاهرا نه دولت راضی بود، نه مجلس و نه قوه قضاییه و در نهایت هم با ورود رهبری به ماجرا بود که قوه قضاییه و مجلس حاضر شدند در اجرای طرح از دولت حمایت کنند. در نهایت اما چند روز بعد قوه قضاییه گفت که قبلا گفته بود این طرح خوب نیست. مجلس گفت که مخالف بود و دولت هم گفت که مجبور شد اجرا کند.
در هیچ کدام از رخدادهای مهم چند وقت کشور شما یک مسئول مشخص و واحد پیدا نمیکنید که اشتباهات و ایرادات متوجه او باشد و در بهترین حالت یک کلیت نامفهومی وجود دارد که اشتباهات متوجه او است.
در همین سیل سیستان و بلوچستان که نگاه کنید میبینید که با وجود حضور رئیس جمهور در صحنه آن مسئولی که باید برای هدایت بحران وجود ندارد وگرنه در این شرایط حضور رئیس جمهور در صحنه ضرورت نداشت. جالب اینجا است که با خروج رئیس جمهور از صحنه ما باز هم شاهد فقدان آن مسئولی که باید هستیم.
این بحران در خرد و کلان مدیریت کشور وجود دارد و از ادارات کوچک تا وزارت خانهها شاهد حضور آن مسئول مسئولیت پذیری که باید هستیم.
نکته جالبی این جا است که وقتی این فقدا برطرف شود کیفیت کار به شکل محسوسی افزایش مییابد. به طور مشخص در بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران وقتی عبدالناصر همتی سُکان کشتی را به دست گرفت و خواست که آن مسئول مسئولیت پذیر باشد کارها به شکل قابل توجهی سامان یافت و آشفتگی ارزی کشور تا حد زیادی کنترل شد. آیا تمام کارهای همتی در بانک مرکزی درست بود؟ قطعا نه. آیا او بهترین کار را انجام داد؟ احتمالا نه. او کاری که فکر میکرد درست است را انجام داد، مسئولیت آن را پذیرفت و از زیر عواقب و مسائلش شانه خالی نکرد.
اگر در گام اول حضور مسئولین مسئولیت پذیر در نقاط گوناگون سیستم مدیریتی کشور تحقق یابد و سیستم مدیریتی از مقامهای غیرمسئول پاکسازی شود کارآیی سیستم به شکل محسوسی افزایش مییابد و اثرات آن به شکلی جدی مشاهده میشود، اما آیا دستیابی به چنین هدفی ممکن است؟