سلام نو – سرویس اجتماعی: "میگن دو نفر تو مسیح دانشوری بستری هستن. یک نفر اصفهان مبتلا شده. چند نفر تهران کرونا دارن و به کسی چیزی نمیگن."
این جملات و شبیه این جملات این روزها زیاد در بین مردم میپیچد. کسی باور نمیکند کرونا وارد ایران نشده باشد و عموم مردم با ویدئوهای عجیب و غریب معتقدند که کرونا وارد ایران شده، اما مسئولین مسئله را پنهان میکنند.
اما چرا با وجود صداقت ظاهری مسئولان مردم به حرف وزیر بهداشت هم اعتماد ندارند؟ چرا نه تنها معتقد به وجود کرونا در ایران هستند بلکه این شایعه که ایران ماسک به چین صادر میکند را به سادگی باور میکنند؟ چرا دستور رئیس جمهور و معاون اولش برای قطع پرواز به چین در بین مردم پذیرفته نمیشود و مردم فکر میکنند پرواز به چین همچنان در جریان است؟
پاسخ کوتاه به این پرسش این است که در دهه گذشته به خصوص در دو سال اخیر به خاطر بحرانهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پی در پی اعتماد عمومی در جامعه به شدت کاهش یافته است و این کاهش اعتماد عمومی نه تنها به کاهش اعتماد مردم به یک دیگر بلکه به کاهش اعتماد مردم به مسئولین نیز منجر شده.
هادی خانیکی، استاد دانشگاه با اشاره به کاهش اعتماد افراد جامعه نسبت به هم میگوید: با کاهش سرمایه اجتماعی افراد جامعه اعتماد به یکدیگر را از دست میدهند و اعتماد به نهادهای رسمی، دینی و اجتماعی نیز کاهش مییابد که این امر هراس از آینده و نگرانی از وضعیت شغلی، زندگی و امنیت در بین افراد جامعه را افزایش میدهد.
واقعیت این است که کاهش اعتماد عمومی در بین افراد جامعه متوقف نشده و حالا به بیاعتمادی به حدی رسیده و چنان گسترش یافته که رسانههای گمنام مرجعیت بیشتری نسبت به مسئولین ارشد کشور دارند.
ما این کاهش اعتماد عمومی تنها متکی بر مشاهدات نیست و آمارهای رسمی نیز حکایت از روند نزولی اعتماد عمومی دارد. غلامرضا حیدری، نماینده اصلاحطلب مجلس با اشاره به رفتارهای اعتماد زدای مسئولین میگوید: چنین رفتارهایی باعث کاهش شدید اعتماد مردم به حکومت میشود که بزرگترین سرمایه برای یک حکومت است. متاسفانه آمارهای رسمی نشان میدهد اعتماد عمومی به دستگاههای حاکمیتی به کمترین مقدار خود و به حد اعتماد به بنگاههای معاملاتی رسیده است.
باید پذیرفت بعد از عدم اعلام آمار کشته شدههای آبان، بعد از سه روز دروغ درباره سقوط بوئینگ و بعد از تمام آنچه از دی ماه 96 به مردم گذشت آنها حق دارند که به حرف وزیر بهداشت هم اعتماد نکنند.
متاسفانه عملکرد مسئولین، ضعف رسانهها و البته دروغهای ریز و درشت گفته شده در این سالها اعتماد بین مردم و مسئولین را به کمترین میزان خود رسانده تا جایی که یک کانال تلگرام با چند ده هزار عضو در ذهن مردم اعتبار بیشتری دارد تا مسئولین ارشد و وزاری دولت!
برای حل بحران چه باید کرد؟ باید به ریشه آن نگریست! ریشه بی اعتماد عمومی مردم به مسئولین نه به دی ماه 96 و نه حتی دهه قبل باز میگردد. ریشه این بیاعتمادی به چند دهه قول و حرف بیعمل روسای جمهور، نمایندگان مجلس و مسئولین خرد و کلان مملکت بر میگردد.
مسئولین که قولهای بزرگ میدهند ولی کارهای کوچک میکنند. نه توان بهبود رابطه با دنیا را دارند، نه فساد را ریشه کن میکنند و نه آنچنان که میگویند مستضعف نوازند.
برای حل این مشکل در اولین و آخرین گام مسئولین باید سیاست خود را عوض کنند و به مردم قول راست بدهند و گرنه جز رخدادهای مُسکّنواری مثل شهادت حاج قاسم سلیمانی هیچ امیدی دیگری برای جلوگیری مقطعی از زوال اعتماد عمومی ندارند.