سلام نو – سرویس سیاسی: شب گذشته پروژه دیگری از برنامه فضایی ایران به فضا پرتاب شد، پروژهای که تحت عنوان ماهواره ظفر شناخته میشد. پرتاب ظفر به سمت فضا هرچند موفقتر از پرتابهای نوبت پیش بود اما در نهایت ماهوارهبر سیمرغ به سرعت مورد نیاز برای قرار دادن ماهواره در مدار زمین نرسید.
ایران تاکنون نتوانسته است بطور موفقیتآمیز ماهوارهای را در مدار زمین قرار دهد و مقامات کشورمان امیدوار بودند که ترکیب سیمرغ و ظفر موفقیت آمیز باشد و برای نخستین بار ایران را در گروه کشورهایی قرار دهد که قادر به فرستادن ماهواره به مدار زمین هستند و حضور ایران را در باشگاه فضایی جهان رسمیت ببخشد.
احمد حسینی، سخنگوی گروه فضایی وزارت دفاع در گفتگو با شبکه خبر درباره عدم موفقیت پرتاب این ماهواره گفت: «در ماموریت پرتاب ماهواره ظفر توسط ماهوارهبر سیمرغ همه فرآیندهای پرتاب فضایی از قبیل: مونتاژ مراحل ماهوارهبر و ماهواره، تستهای پیش پرتاب، تزریق سوخت و پیش فشارگذاری، به طور کامل به انجام رسید، فرآیند پرتاب و استارت موتورهای مرحله ۱ ماهوارهبر و جدایش مراحل و استارت موتور مرحله ۲ به درستی انجام شد و در انتهای مسیر، ماهوارهبر به سرعتِ مورد نیاز جهت تزریق ماهواره در مدار مورد نظر نرسید.»
شکست ظفر مسئله عجیبی نیست، آمریکا با بیش از نیم قرن سابقه پرتاب ماهواره و فرستادن انسان به فضا هنوز که هنوز است پروژه ناموفق و در مدار قرار نگرفته در کارنامه خود ثبت میکند، پروژههایی بسیار بزرگتر و دقیقتر از ظفر.
اما مسئله اکنون شکست ظفر نیست بلکه مدیریت عجیب وزارت ارتباطات و البته حواشی بعد از پرتاب ماهواره است که بسیاری را متعجب کرده است.
وزارت ارتباطات و در راس آن جواد آذری جهرمی بار دیگر پروژه پرتاب ماهواره به فضا را تبدیل به یک کمپین تبلیغاتی بزرگ برای شخص وزیر کردند و در این راه البته از فعالان فضای مجازی و برخی روزنامهنگاران حرفهای نیز بهره بردند. ظاهرا جواد آذری جهرمی یا توجه ندارد یا اساسا متوجه نمیشود که هر بار امیدی بزرگ ساختن و بعد ناامید ساختن آن تا چه اندازه تبعات منفی و هزینه برای کشور در پی دارد.
مسئله وقتی فاجعه بار میشود که کمپین سازهای وزیر جوان برای تبلیغ یا همان پروموت کردن وزیر، مسئله فناوری فضایی را به غرور ملی گره میزنند و عملا بخشهایی از آن، مثل شکستهای پی در پی را طبیعی و غیرقابل پرسش میدانند. انتهای این مسیر به کجا میرسد؟ به این جا که مسئله فضای با گره خوردن به غرور ملی به مسئلهای ناموسی بدل میشود که در آینده هر طور شده و به هر قیمتی که شده باید به سرانجام برسد.
کاش وزیر جوان این تبلیغات شخصی و این کارنامهسازیهای رسانهای را به بعد از یک پرتاب موفق موکول میکرد تا هم تبلیغات خودش موفق باشد، هم مردم این طور چشم انتظار نباشند و از شکستی دیگر سرخورده نشوند.
"ناموسی شدن" این مسائل در سیاست و سیاستگذاری امری خطا است آن هم برای کشوری در حال و روز ایران که منابع مالی به شدت محدودی دارد و ناموسی شدن سیاستها برایش در حکم خودکشی است.
مسئله دیگری که آقای وزیر به آن توجه ندارد ارائه گزارش شفاف درباره پروژههای شکست خورده است. کاش همانطور که برای شکست به آمار و راه و روش آمریکا استناد میکنند در ارائه اطلاعات پروژههای نیز مثل آمریکا عمل کنند تا روزنامهنگاران صاحب نظر در این حوزه به واکاوی مسئله بپردازند.
اما خارج از وزارت ارتباطات به طیفی از منتقدان وزیر و وزارت ارتباط نیز ایرادهایی وارد است. این منتقدان عموما اصولگرای دولت روحانی به تعطیلی برنامه فضایی و آذری جهرمی را عامل شکست پروژهها میدانند و در برابرش به میمون فرستادن احمدینژاد به فضا اشاره میکنند.
این منتقدان بهتر است بدانند برنامه فضایی برنامهای حاکمیتی است و این طور نیست که روحانی اراده و آن را تعطیل کند. بعد هم سازنده ماهواره وزارت ارتباطات و سازنده موشک وزارت دفاع است و فعلا نقص از موشک است نه ماهواره، پس نقد نخست خود را باید به وزارت دفاع وارد کنند.
مسئله دیگر هم این است که دولت احمدینژاد میمون مشهور را به فضا نفرستاد! آن پرتاب مشهور پرتابی زیر مداری بود، یعنی تا۱۲۰ کیلومتری زمین رفت و بعد از پانزده دقیقه بازگشت! ظفر باید تا مدار ثابت بالای ۵۰۰ کیلومتر میرفت و در آنجا ثابت میماند. در ضمن قابل یادآوری است که شبیه پروژه احمدینژاد در دولت روحانی هم انجام شد.