سلام نو – سرویس بین الملل: روسیه و ترکیه پنجشنبه گذشته پس از مدتی تنش شدید و مستقیم و غیرمستقیم در ادلب در نهایت به توافق آتش بس دست یافتند، توافقی که با حضور رئیس جمهور دو کشور صورت گرفت.
در این توافق آمده است که: ترکیه و روسیه بر استقلال کامل سوریه، وحدت و تمامیت ارضی آن تأکید میکنند. هیچ راه حل نظامی برای منازعه سوریه وجود ندارد و این بحران را تنها میتوان از طریق یک راه حل سیاسی که توسط خود سوریها و با حمایت سازمان ملل رهبری و اجرا شود، حل و فصل کرد.
از مفاد این توافق نامه میتوان به گشت زنی مشترک دو طرف در طول بزرگراه ام 4 و ایجاد یک گذرگاه امن به عرض شش کیلومتر به سمت شمال بزرگراه ام 4 و شش کیلومتر به سمت جنوب این بزرگراه اشاره کرد.
اما دست آوردهای واقعی این جلسه چه بود و پوتین و اردوغان هر کدام دنبال چه بودند؟ اردوغان پیش از آغاز این جلسه در جمع خبرنگاران تاکید کرد که میداند همه در حال دنبال کردن این جلسه هستند. او همچنین با اشاره به رابطه ترکیه و روسیه افزود: رابطه ما در حوزه دفاع، تجارت و همه حوزهها در حال گستردهتر شدن هم هست. او در واقع از این که این جلسه مهم به نظر بیاید و ترکیه بازیگری تعیین کننده شمرده شود راضی بود.
اردوغان در شرایطی به دیدار پوتین در مسکو رفت که از ژانویه تا روز توافق آتش بس حداقل 60 سرباز ترک در جریان درگیری های نظامی سوریه، ترکیه و روسیه در ادلب کشته شدند. با این وجود رئیس جمهور ترکیه بر سر میز مذاکره با ولادمیر پوتین نشست، مردی که در هیچ مذاکرهای به سادگی به رقیبش امتیاز نمیدهد و در همین توافق اخیر هم موضع قدرت خود را حفظ کرد.
با این همه اردوغان ظاهرا به چیزی که میخواست رسید. ترکیه دنبال این بود که دست آوردهای فعلی خود در سوریه را به هر شکلی که ممکن است تضمین عملی کند. برای این کار نیاز داشت با روسیه به عنوان بازیگر اصلی سوریه به توافقی مستقیم برسد و برای رسیدن به این توافق نیاز به دست آوردی ملموس و عملیاتی روی زمین داشت.
با همین دیدگاه اردوغان وارد یک تنش موقت در ادلب شد و دست آوردهای نسبی آن را بهانه مذاکره با طرف روس کرد و کم و بیش توانست به چیزی که در ذهن داشت دست یابد. ترکیه بیش از آن که دنبال حضور در سوریه، درگیری با طرف ثالث یا هر چیز دیگر باشد در پی ثابت کردن خود به عنوان یک بازیگر درجه دوم در جهان است، بازیگری که در خاورمیانه و اروپا به شکل همزمان موثر است و باید به آن اهمیت داد.
رحمان قهرمانپور، کارشناس مسائل خاورمیانه با اشاره به این مسئله میگوید:
اساسا ترکیه نمی خواهد و نمی تواند طولانی مدت در سوریه یا خاورمیانه درگیر جنگ شود. هدف اصلی ترکیه تثبیت جایگاه خود بعنوان قدرت متوسط بین المللی است. چیزی که برخی ها به خطا آن را نوعثمانی گرایی می دانند. این هدف را هم شخص اردوغان تعیین نکرده بلکه نظام سیاسی بدان رسیده است.
حالا ترکیه ثابت کرده توان توسل به زور و دیپلماسی را در کنار توان اقتصادی و فرهنگی دارد و کشورهای دنیا مجبورند آن را به عنوان یک قدرت درجه دو جهان به رسمیت بشناسند. اگر ترکیه بتواند حضور خود در این رده را تثبیت کند از رقبایی مثل عربستان و اسرائیل جلو میافتد و مزد ریسکهایش را در آینده خاورمیانه میگیرد.
در طرف مقابل روسیه تنها و تنها یک هدف از توافق ادلب داشت و آن اثبات خود به عنوان تنها عامل تعیین کننده زمین سوریه، هدفی که ظاهرا به آن رسیده است. پوتین به ویژه پس از شهادت سردار قاسم سلیمانی و بحرانهای جدید در ایران اندک پرده پوشی را هم کنار گذاشت و با صراحت خود را تنها بازیگر تعیین کننده سوریه معرفی کرد.
او نه تنها توافق اخیر با ترکیه را بدون حضور ایران به دست آورد بلکه اساسا بعد از توافق جزئیات آن را با اسد در میان گذاشت. پوتین پیش از این نیز در سفری به سوریه در یک مرکز نظامی روسی با اسد دیدار کرد، رخدادی که بسیار تامل برانگیز بود و نقدهای بسیاری را به خصوص از سوی رسانههای ایرانی روانه پوتین کرد.
حال باید دید این توافق دو طرف پایدار میماند و دست آوردهای آن تثبیت میشود یا زمین داغ سوریه باز هم بازیهای بیشتری برای طرفهای درگیر در سر دارد.