به گزارش سلام نو، شب یک شنبه گذشته، حادثه آتش سوزی منزل ویلایی در بولوار امامت مشهد، امدادگران ایستگاه شماره ۳۳ آتشنشانی را از پای سفره افطار به محل حادثه کشاند، اما با اطفای شعلههای سرکش آتش که از چند نقطه منزل طبقه دوم زبانه میکشید ناگهان اجساد خون آلود زوج میان سال در میان دودهای غلیظ نمایان شد.
کارشناسان آتش نشانی که با هدایت آتشپاد دوم محمدجواد سبحانی به عمدی بودن ماجرای آتش سوزی رسیده بودند، در حالی بررسیهای تخصصی خود را به کانونهای وقوع آتش کشیدند که دیگر ماجرا جنایی شده بود و قاضی ویژه قتل عمد مشهد به همراه کارآگاهان اداره جنایی آگاهی در مسیر امامت ۶۲ قرار داشتند.
فرضیههای جنایی که زیر ذره بین تخصصهای فنی قرار داشت به جایی رسید که مشخص شد قاتل بی نام و نشان وارد خانه ویلایی شده و بعد از قتل زوج میان سال، منزل را به آتش کشیده است.
این حقیقت تلخ با اظهارنظر پزشکی قانونی که «قربانیان جنایت قبل از آتش سوزی و با ضربات چاقو جان باخته اند» وارد مرحله جدیدی شد بنابراین ادامه تحقیقات میدانی به هنگام سحر دوباره به محل جنایت کشیده شد.
این بار گروه ویژهای از کارآگاهان کنکاشهای جنایی را با دعوت از کارشناسان باتجربه آتش نشانی ادامه دادند. بررسیهای دقیق بیانگر آن بود که عامل یا عاملان جنایت، با سرقت تلویزیون و گوشی تلفن همراه مقتول و همچنین انداختن دستبندهای پلاستیکی خون آلود در حیاط، تلاش کرده اند وقوع قتل را به سارقان ناشناس نسبت دهند و با آتش زدن ساختگی خانه ویلایی، آثار جرم را از بین ببرند.
قاتل چه کسی بود؟
مریم (مقتول ۵۰ ساله) از سال ۹۶ با حسن (مقتول ۶۱ ساله) ازدواج کرده بود و زندگی بی حاشیهای را میگذراندند، ولی در این میان بسته بودن در حیاط تنها سرنخ این معمای جنایی شد. نیروهای آتش نشان وقتی به محل حادثه رسیده بودند در حیاط از داخل بسته بود بنابراین باید فردی آشنا با مقتولان وارد منزل آنها شده باشد یا کسی که کلید خانه را دارد.
این فرضیه ذهنها را به سوی مستاجر طبقه اول خانه ویلایی کشاند. جایی که زوج جوانی در آن زندگی میکردند، اما آنها در منزل حضور نداشتند. تحقیقات درباره ساعتهای ورود و خروج همسایه در حالی آغاز شد که همسایگان تردد هراسان جوانی قد بلند با موهای پرپشت و آشفته را تایید کردند. اینها مشخصات ناصر جوان ۲۷ سالهای بود که در طبقه پایین خانه ویلایی مقتولان زندگی میکرد. به همین دلیل کارآگاهان به کمین ناصر نشستند تا این که روز بعد او سوار بر خودروی پژو ۲۰۶ در حالی قصد ورود به منزلش را داشت که مدام از همسایگان میپرسید چه اتفاقی افتاده است؟ در این هنگام بود که کارآگاهان با دیدن موهای تراشیده او، پی به حقیقت ماجرا بردند و بلافاصله حلقههای قانون را بر دستان این متهم گره زدند.
اعتراف به جنایت
این جوان ۲۷ ساله که تلاش میکرد خود را بی خبر از ماجرای قتل نشان دهد اسنادی را رو کرد که هنگام وقوع قتل در منزل پدرزنش بوده است! اما وقتی کارآگاهان این زوج را به طور جداگانه مورد بازجویی قرار دادند به نقطه تاریکی رسیدند که نشان میداد جوان ۲۷ ساله به بهانه برداشت پول از عابر بانک برای ساعتی منزل پدرزنش را ترک کرده است.
در حالی که دقایقی بیشتر به اذان صبح روز گذشته نمانده بود و متهم در تنگنای سوالات تخصصی قاضی ویژه قتل عمد و رئیس اداره جنایی آگاهی دست و پا میزد تا برای تناقض گویی هایش، داستان دیگری سرهم کند ناگهان فریاد زد به آن پیرمرد سوءظن داشتم به همین خاطر هم او را کشتم! این اعتراف مقابل دوربینهای اتاق بازجویی پلیس، سکوت را به فضای پلیس آگاهی بازگرداند و این گونه گروه ویژه کارآگاهان در کنار مقام قضایی به صرف سحری مشغول شدند و صبح روز بعد دوباره بازجوییها با نظارت سرهنگ شفیع زاده ادامه یافت.
صحنه سازی برای نابودی آثار جرم
متهم ۲۷ ساله این پرونده جنایی که فقط طی ۴۸ ساعت به چنگ قانون افتاد در ادامه اعترافاتش گفت: احساس میکردم آن مرد ۶۱ ساله به گونهای مرموز به همسرم نگاه میکند و به همین دلیل از او کینه به دل گرفتم و سوءظن پیدا کردم. روز حادثه با نقشهای که از قبل کشیده بودم دستبندهای پلاستیکی را تهیه کردم و به منزل پیرمرد رفتم. آنها ابتدا از حضور ناگهانی من شوکه شدند، ولی باز هم مرا دعوت به نشستن کردند. در یک لحظه چاقو را از آشپزخانه منزلشان برداشتم و ضرباتی به مرد ۶۱ ساله زدم. همسرش برای کمک به او به طرفم حمله ور شد که ضربهای هم به او زدم و آن زن به داخل اتاق دیگر گریخت و روی زمین افتاد. سپس دست و پاهای آن زن را با سیم اتو و کمربند مانتو بستم. بر اثر زخمهای عمیق چاقو خون زیادی از مرد ۶۱ ساله رفت و او در پذیرایی جان سپرد. من هم خانه را ترک کردم و به منزل پدرزنم رفتم جایی که همسرم را به آن جا برده بودم تا ثابت کنم هنگام وقوع حادثه در منزل پدرزنم بودم، ولی به بهانه برداشت پول از عابربانک سراغ زوج مذکور رفتم!
متهم این پرونده جنایی ادامه داد: عصر هنگام دوباره به منزل این زوج بازگشتم و با یک بطری یک لیتری بنزین چند نقطه از منزل را به آتش کشیدم و حتی تشکی روی مرد انداختم و آن را آتش زدم. سپس با انداختن دستبندهای پلاستیکی خون آلود در حیاط منزل، تلویزیون و گوشی تلفن او را هم با خودم بردم تا پلیس را گمراه کنم! بعد هم گوشی و تلویزیون را در پنجراه مشهد به مبلغ ۱۰۰ هزار تومان فروختم و به سر کارم بازگشتم!
فکر نمیکردم کسی به من مشکوک شود با وجود این موهایم را کوتاه کردم تا جلب توجه نکند! چرا که همسایگان مرا با موهای بلند دیده بودند و ...
اگرچه این متهم به صراحت ارتکاب قتل را پذیرفت، اما هنوز زوایای مبهم دیگری در این پرونده جنایی وجود دارد که بررسی تخصصی آنها آغاز شده است.
/خراسان