نهج البلاغه پس از کتاب آسمانی قرآن کریم، یکی از کتاب های پرفضیلت می باشد که گنجینه ی بسیار ارزشمندی برای مسلمانان است.
این کتاب، میراث گرانبهایی از حضرت علی(ع) می باشد که درس انسان سازی داده وانسان را از لحاظ تمامی ابعاد اجتماعی، سیاسی و... هدایت کرده و با زیباترین کلام، راه تقرب الهی را به انسان می آموزد.
سخنان حضرت علی(ع) در کتاب نهج البلاغه در سه باب بیان شده است که یک باب به خطبه ها، باب دیگر به نامه ها و رسائل و وصایا و باب آخر به کلمات قصار، حکمت آمیز و مواعظ اختصاص داده شده است.
قرآن و احکام شرعی
کِتابَ رَبِّکُمْ فیکُمْ، مُبَیِّناً حَلالَهُ وَ حَرامَهُ، وَ فَرائِضَهُ وَ فَضائِلَهُ،
این ودیعتْ کتاب پروردگارتان در میان شماست، که حلال و حرامش، واجب و مستحبش،
وَ ناسِخَهُ وَ مَنْسُوخَهُ، وَ رُخَصَهُ وَ عَزائِمَهُ، وَ خاصَّهُ وَ عامَّهُ، وَ عِبَرَهُ
ناسخ و منسوخش، امر آزاد و غیر آزادش، خاص و عامش، پندها و
وَ اَمْثالَهُ، وَ مُرْسَلَهُ وَ مَحْدُودَهُ، وَ مُحْکَمَهُ وَ مُتَشابِهَهُ، مُفَسِّراً
امثالش، مطلق و مقیّدش، و محکم و متشابهش را بیان کرد، مبهمش را تفسیر
مُجْمَلَهُ، وَ مُبَیِّناً غَوامِضَهُ، بَیْنَ مَأْخُوذِ میثاق فی عِلْمِهِ،
نمود، و مشکلاتش را توضیح داد. برابر با پیمانی که از بندگان گرفته تحصیل آگاهی به قسمتی از قرآن واجب،
وَ مُوَسَّع عَلَی الْعِبادِ فی جَهْلِهِ، وَ بَیْنَ مُثْبَت فِی الْکِتابِ فَرْضُهُ،
و دانستن رموز برخی دیگر از آیات لازم نیست، وجوب احکامی در قرآن معین،
وَ مَعْلُوم فِی السُّنَّهِ نَسْخُهُ، وَ واجِب فِی السُّنَّهِ اَخْذُهُ، وَ مُرَخَّص فِی
ونسخ آن درحدیث روشن است، وقسمتی ازمسائل اجرایش بنابرسنّتْ واجب، و ترکش بنابر قرآن آزاد است،
فِی الْکِتابِ تَرْکُهُ. وَ بَیْنَ واجِب بِوَقْتِهِ، وَ زائِل فی مُسْتَقْبَلِهِ، وَ مُبایَنٌ
وجوب برخی از احکام تا زمانی معین ثابت، و پس از انقضاء مدتْ زائل شدنی است. بین گناهان کبیره
بَیْنَ مَحارِمِهِ مِنْ کَبیر اَوْعَدَ عَلَیْهِ نِیرانَهُ، اَوْ صَغیر اَرْصَدَ لَهُ غُفْرانَهُ،
که بر آن وعده عذاب داده، و معاصی صغیره که امید مغفرت در آن است تفاوت گذاشته،
وَ بَیْنَ مَقْبُول فی اَدْناهُ، مُوَسَّع فی اَقْصاهُ.
و میان آنچه اجرای اندکش مقبول، و ترک بسیارش آزاد است فرق نهاده.
وَ مِنْها فی ذِکْرِ الْحَجِّ
قسمتی از این خطبه درباره حج
وَ فَرَضَ عَلَیْکُمْ حَجَّ بَیْتِهِ الْحَرامِ الَّذی جَعَلَهُ قِبْلَهً لِلاَْنامِ، یَرِدُونَهُ
زیارت خانه خود را که قبله مردم قرار داده بر شما واجب نموده، که مشتاقان چون چهارپایان به آب
وُرُودَ الاَْنْعامِ، وَ یَأْلَهُونَ اِلَیْهِ وُلُوهَ الْحَمامِ. جَعَلَهُ سُبْحانَهُ عَلامَهً
رسیده به آن هجوم می کنند، و همانند کبوتران به آن پناه می برند. حج را نشانه خاکساری
لِتَواضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ، وَ اِذْعانِهِمْ لِعِزَّتِهِ. وَ اخْتارَ مِنْ خَلْقِهِ سُمّاعاً
در برابر عظمت، و اعتراف به عزت خداوندیش قرار دارد. شنوندگانی از عبادش را برگزید که
اَجابُوا اِلَیْهِ دَعْوَتَهُ، وَصَدَّقُوا کَلِمَتَهُ، وَوَقَفُوا مَواقِفَ اَنْبِیائِهِ،
دعوتش را لبّیک گفتند، و سخن او را تصدیق نمودند، در آنجا که پیامبران او به عبادت برخاستند ایستادند،
وَ تَشَبَّهُوا بِمَلائِکَتِهِ الْمُطیفینَ بِعَرْشِهِ، یُحْرِزُونَ الاَْرْباحَ فی مَتْجَرِ
و بین خود و فرشتگانی که گرداگرد عرش می گردند شباهت ایجاد کردند، در تجارتخانه عبادت او سودها
عِبادَتِهِ، وَ یَتَبادَرُونَ عِنْدَ مَوْعِدِ مَغْفِرَتِهِ. جَعَلَهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالی
تحصیل می کنند، و بهوعده گاه مغفرت او شتابان روی می آورند. خدای سبحان کعبه را
لِلاِْسْلامِ عَلَماً، وَ لِلْعائِذینَ حَرَماً. فَرَضَ حَجَّهُ، وَ اَوْجَبَ حَقَّهُ،
نشانه اسلام و حرم امن پناهندگان قرار داد. زیارتش را فرض، و حقّش را لازم،
وَ کَتَبَ عَلَیْکُمْ وِفادَتَهُ، فَقالَ سُبْحانَهُ: «وَ لِلّهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ
و رفتن به سویش را بر شما واجب نمود، و اعلام کرد: «بر آنان که توانایی رفتن دارند زیارت بیت
مَنِ اسْتَطاعَ اِلَیْهِ سَبیلاً، وَ مَنْ کَفَرَ فَاِنَّ اللّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمینَ.
واجب است، و آن که با روی گرداندن کفر ورزد بداند که خدا از او و همه جهانیان بی نیاز است.