سلام نو – سرویس سیاسی: سال 92 پیش از آن که حسن روحانی به پیروزی برسد یک زمزمه مشترک در برخی محافل سیاسی مطرح بود و آن بازگشت یک دیپلمات کهنهکار به وزارت خارجه بود.
شایعه شده بود سه چهار نفر از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، از جمله حسن روحانی و علی اکبر ولایتی با یک دیپلمات کهنهکار صحبت کردهاند تا در صورت حضور آنها در پاستور سکان هدایت وزارت خارجه را به دست بگیرد.
او محمد جواد ظریف نماینده پیشین ایران در سازمان ملل و معاون حقوقی و بینالملل وزارت امور خارجه بود که در سال 1386 با فشار محمود احمدینژاد نه تنها از نیویورک به تهران برگشت بلکه از وزارت خارجه نیز کنار گذاشته شد.
نام جواد ظریف هرچند مانند علی اکبر ولایتی یا کمال خرازی برای ایرانیان شناخته شده نبود، اما او دیپلماتی مطرح در سطح بین المللی به خصوص در داخل جامعه آمریکا بود تا جایی که روزنامه هرالد تریبیون، در مقالهای به قلم وارن هوگ درباره حضور ظریف در مجامع آمریکایی نوشت:
محمد جواد ظریف به اندازهای در دانشگاهها، محافل عمومی سیاسی و اجتماعی حضور پیدا میکند که لیزا اندرسون، رئیس دانشکده امور بینالملل دانشگاه کلمبیا از وی پرسیده است که آیا قصد شرکت در رقابتهای انتخاباتی آمریکا را دارد؟
آن طور که حسن قشقاوی، از چهرههای ارشد وقت وزارت خارجه نیز نقل کرده هنری کسینجر در کتابی که به ظریف داده بود او را با لفظ " دشمن قابل احترام" خطاب کرده بود.
حضور ظریف در وزارت خارجه نه تنها با استقبال چهرههای داخلی مثل علی اکبر ولایتی رو به رو شد بلکه وزرای خارجه وقت آلمان و ترکیه نیز در تماس تلفنی از او درخواست کردند در اولین فرصت به این کشور سفر کند.
با این همه مهمترین اثر ملموس حضور ظریف در وزارت خارجه نه این استقبالها و نه مواضع حرفهای او بود. مهمترین اثر حضور او بازگشت پرونده هستهای ایران از شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه بود.
از دیدار با کری تا برجام
پرونده هستهای ایران از دوران حسن روحانی در شورای عالی امنیت ملی پیگیری میشد و روحانی، لاریجانی و جلیلی هر سه به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی پیگیر این پرونده بودند. اما در دوران ظریف پرونده به وزارت خارجه آمد و جواد ظریف حل مسئله هستهای را به عنوان مهمترین مسئولیت خود پذیرفت.
او در گام اول تیم مذاکره کننده خود را با حضور چهرههای حرفهای وزارت خارجه از جمله عباس عراقچی و مجید تخت روانچی تشکیل داد و بعد اقدامات اولیه حل پرونده را انجام داد. حضور ظریف بر سر میز مذاکره عملا سطح مذاکرات را به سطح وزرای خارجه برد و پرونده هستهای را در مسیری متفاوت قرار داد.
ظریف به سرعت سطح پرونده را تغییر داد و نخستین دیدار رسمی بین وزرای خارجی ایران و آمریکا را رقم زد و دیدارهایی طولانی با جان کردی داشت. در نهایت هم تفاهم نامهای به نام برجام خلق شد که دو بازیگر اصلی آن ایران و آمریکا بودند.
برجام بزرگترین دست آورد دولت روحانی در دور نخست و جواد ظریف محبوبترین چهره دولت در چهار سال اول بود. او را با مصدق مقایسه کردند و امیر کبیر زمان نام گرفت و از رئیس جمهور نشان افتخار دریافت کرد، با این حال همان روزها مخالفینش او را به قصور، کوتاهی، غرب گرایی و گاهی خیانت متهم میکردند.
اما روزهای خوش جواد ظریف کوتاه بود. ترامپ آمد، آمریکا از برجام خارج شد، تحریمهای یک جانبه آمریکا بازگشت، نقش ظریف روز به روز در سیاست خارجی کمتر شد و در نهایت نیز او پس از سفر بشار اسد به تهران از سمت وزیر خارجه استعفا داد، استعفایی که البته مورد قبول روحانی واقع نشد.
حالا هفت سال پس از روزهای نخست کاری ظریف او از سوی گروهی دیگر به قصور، کوتاهی و خیانت و چین دوستی متهم میشود و میگویند او با مهیا کردن امضای توافق بیست و پنج ساله با چین یاد و خاطره امتیازهای دوران قاجار را زنده کرده است. اما جواد ظریف کدام است؟ مصدق یا نخست وزیر قاجاری؟ قهرمان ملی یا خائن؟
ظریف نه مصدق است و نه کارگزار دوره قاجار
عباس سلیمی نمین در گفتوگو با سلام نو در پاسخ به این سوال که ظریف را مصدق میداند یا نخست وزیر امتیاز ده دولت قاجار میگوید که ظریف را نه مصدق میداند و نه یکی از نخست وزیران دوران قاجار.
مدیر دفتر مطالعات تاریخ ایران در ادامه میگوید: باید دانست هرچند میتوان از تاریخ درسهایی برای مسائل روز گرفت ولی مسائل تاریخی کاملا قابل انطباق با مسائل امروز نیست، چرا که هر پدیده و شخصیتی مختصات خاص خود را دارد.
او ادامه میدهد: دکتر مصدق در مقطعی رهبری جریان ملیون را به عهده دارد و برای پیش بردن یک هدف خاص با یکی از روحانیون بزرگ عصر خود پیوند خورد و این پیوند به او این قدرت را داد که نفت را ملی کند.
این کارشناس مسائل سیاسی میافزاید: در نتیجه مقایسه مصدق و ظریف غلط بوده چرا که آقای ظریف از سوی نظام سیاسی یک ماموریت را پیگیری میکند و خودش مبدع یک بحث نیست.
سلیمی نمین قضاوت امروز درباره ظریف را هم اشتباه میداند و میگوید: قضاوت امروز هم قضاوت بیجایی است چون آقای ظریف از جانب خودش نمیتواند به کشور خاصی امتیاز بدهد.
او در ادامه تاکید میکند که وزارت خارجه همین حالا متهم است که واقعیت را نمیپذیرد و حاضر به پذیرش چین نیست و میگوید: وزارت خارجه ما بیشتر تمایل دارد با غرب کار کند و بعد از آمریکا هم بیشتر روی اروپا متکی است و ما اساسا شاهد تغییر اساسی در این رویکرد نیستیم.
او ادامه میدهد: بحث هم تنها بحث شخص جواد ظریف نیست بلکه کلیت وزارت خارجه مایل است تجارت و سیاست را بیشتر در حوزه غرب پیگیری کند.
برچسب خیانت به ظریف زدن منصفانه نیست
مدیر دفتر مطالعات تاریخ ایران در واکنش به برچسب خیانتی که گاه و بیگاه به جواد ظریف زده میشود گفت: آقای ظریف در اوج مذاکرات تعریفهایی را از رهبری دریافت کردند که با این برچسبهای غیرمنصفانه تطابق ندارد.
او معقتد است ظریف تلاش بسیاری انجام داده و میگوید: آقای ظریف در چهارچوب نگرشی که داشته تلاش کرده، هرچند در این تلاش دستش کاملا باز نبوده و به نظرم از سوی دولت برای به سرعت رسیدن امور تحت فشار بوده، فشاری که اگر نبود ایشان نتایج خیلی بهتری میگرفت.
سلیمی نمین با تایید کمبودهای برجام میگوید: این که برجام ایرادات جدی دارد به معنای خیانت ظریف نیست، بلکه به این معناست که در چهارچوب دولت روحانی بیش از این از ظریف بر نمیآمد. شاید اگر دولت دیگر بر سر کار بود او میتوانست به نتیجه بهتری برسد ولی دست او بسته بود.
او با تاکید بر توان ظریف میگوید: به نظر من توان کارشناسی ظریف بیش از این است ولی او به خاطر فشار دولت وادار شد دقت را قربانی سرعت کند، آن هم در مقابل طرفهایی که توان کارشناسی خوبی داشتند و با هوشمندی ما را خسته میکردند. ما باید جنبههای کارشناسی را افزایش میدادیم ولی برادر رئیس جمهور را به تیم مذاکره اضافه کردیم که نه زبان میدانست و نه توان کارشناسی داشت و کارکردی جز فشار سیاسی به تیم مذاکره کننده نداشت.
سلیمی نمین در انتها با انتقاد از کسانی که دشمنی با آمریکا را صرفا یک مسئله داخلی میبینند گفت: مسئله ضدیت آمریکا با ما هم به اواخر قاجار باز میگردد و آنها تلاش کردند دولت مرکزی را به طور مدام تضعیف کنند و در نهایت با کودتای 1299 ملت ایران را تحت کنترل درآوردند و این ملت را بیمار کردند و این که ما بگوییم دشمنی با آمریکا صرفا منشا داخلی دارد ظلم به ملت ایران است.