سلام نو – سرویس سیاسی: عباسی عبدی، تحلیلگر شناخته شده اصلاحطلب در تازهترین یادداشت خود در روزنامه اعتماد و ده ماه پس از پیشنهاد برگزاری انتخابات زودرس ریاست جمهوری این بار توصیه کرده روحانی استعفا دهد.
او معتقد است برای تغییر شرایط به نفع مردم باید در ایران تغییری رخ دهد، عبدی حتی معتقد است هر اتفاقی که در انتخابات آمریکا بیافتد اگر در ایران تغییر رخ ندهد سودی برای ایران نخواهد داشت.
او سپس یک دو راهی ساده برای تغییر متصور میشود و مینویسد: بجز ادامه وضع موجود تغییری که در ایران میتواند رخ دهد، دو حرکت متفاوت است. اول به سوی یکدست شدن بیشتر و دوم افزایش حضور و مشارکت سیاسی واقعی و نه صوری مردم است.
او سپس نتیجه میگیرد وقتی ارادهای برای مشارکت واقعی مردم در صحنه سیاست وجود ندارد راه اول راهی است که باعث میشود ایران فرصت را بیش از این از دست ندهد.
او سپس پیشنهاد استعفای روحانی را میدهد و مینویسد: حالا که اصولگرایان غالب، قدرت و اراده استیضاح را ندارند، پیشنهاد میکنم که روحانی شخصا دست به کار شود. کنار رفتن نه به معنای اعتراض، بلکه به معنای گشودن راه برای حل ماجرا.
اما این نخستین بار نیست که عبدی ایده استعفای دولت را مطرح میکند. او در بیستم تیرماه سال ۱۳۸۱ در سرمقالهی روزنامه نوروز نامهای سرگشاده با عنوان استخوان لای زخم تا کی؟ نوشته و در بخشی از آن مینویسد:
در مواجهه با این بخش سخت قدرت، نمیتوان همیشه با مدارا و اعتدال برخورد کرد و اوضاع در نهایت به جایی میرسد که یا باید به بدنهی اجتماعی رجوع کرد و بیپرده و صریح موانع عمل را با آنها در میان نهاد و یا برای آنکه حداقل تامین نیازهای اولیه و روزمرهی جامعه مختل نشود، عطای مسوولیت بیابزار را به لقایش بخشید و برای از هم نگسستن شیرازهی امور جامعه و حاکمیت، از آن خارج شد تا «فقدان یک نگاه و هدف مشترک از مسایل و راه حل آنها» بیش از این مشکلات عدیده برای مردم ایجاد نکند.
این نامه عبدی از همان روز تا همین امروز محل بحث بسیاری شده. ایده خروج از حاکمیت او نقدهای بسیاری را در پی داشت و هرچند مورد توجه دولت قرار نگرفت ولی محل دعواهای بسیاری شد.
حالا عبدی ۱۸ سال پس از آن روزها بار دیگر همان ایده را اما این بار از زاویهای متفاوت و با لحنی بسیار نرمتر مطرح کرده، لحنی که البته امید سه دهه پیش را ندارد.
ایده عبدی چه خروج از حاکمیت باشد و چه طلاق با رضایت از حاکمیت، آن اثری که این تحلیلگر کهنهکار مدنظر دارد را نخواهد گذاشت، چنانچه حداقل در زمان دولت اول هاشمی تا حدی و دولت اول و نصف دولت دوم احمدینژاد، حاکمیت یک دست بود و آن خیری که باید به مردم نرسید. به خصوص در دوران احمدینژاد که گامی به جلو نیز برداشته نشد.
آن چه از خیر هم در دولت اول هاشمی به مردم رسید نه برآمده از یک دستی حاکمیت و نفوذ هاشمی، بلکه محصول عملگرایی او و میل رئیس جمهور وقت به سازندگی بود.
در دولت احمدینژاد هم که عملا محصولات حاکمیت یک دست را دیدیم. در آن دولت مجموعهای از حذفها، فسادها و بگیر و ببندها رخ داد که در تاریخ ایران کم نظیر است و سخت بتوان رقیبی برای آن پیدا کرد. تنها در یک مورد در دولت یک دست احمدینژاد چه بهرهای از نفت ۱۲۰ و ۱۳۰ دلاری یا حضور اوباما در کاخ سفید برده شد که حالا با استعفای دولت روحانی از فرصتها بهره برده شود!؟
حالا هم وضعیت چنین است. استعفای دولت روحانی هرچند برخی کارشکنیها را حذف میکند، اما نه به توان وزارت خارجه میافزاید و نه قدرت سپاه قدس را زیاد میکند و نه باعث تغییری در مذاکره با آمریکا میشود، چنانچه در نهایت سعید جلیلی توان مذاکره با آمریکا را نداشت و جواد ظریف، عباس عراقچی و مجید تخت روانچی کار را در دست گرفتند.
راهکارهای بهبود وضعیت کشور هزار و یک مورد متفاوت است که قطعا استعفای حسنی روحانی هزار و یکمین آن نیز نخواهد بود، آن هم در شرایطی که مجلس ما یک دست است و دولت بعدی احتمالا از جنس همین مجلس خواهد بود. اگر این مجلس تا اینجا سودی جز انتصاب امثال بذرپاش و قاسمیان و دریافت دنا داشته، ظهور زود هنگام دولت هماهنگ با آن نیز سود خواهد داشت.
نظرات