به گزارش سلام نو به نقل از آفتاب یزد، از سیاستمدار جماعت نباید «صراحت» انتظار داشت(!) نه به این دلیل که همواره رویه ی محافظهکاری بهتر جواب میدهد بلکه برای از بین نرفتنِ شانسِ حضور در انتخاباتی مهم که جانشین حسن روحانی برای حضوری ۸ ساله در پاستور معرفی خواهد شد. پس اگر برخی اساساً حرف از آمدن نمیزنند و بعضی وقتی از آنان میپرسند از انتخابات ریاست جمهوری چه خبر؟ میگویند: «تا ببینیم چه پیش میآید(!)» باز میگردد به همین مسئله ی مهم؛ پرهیز از نسوختن در بازار مکاره ی سیاست.
در یکی از تحلیلهای انتخاباتی که تابستان امسال منتشر شده بود میخوانیم:«هرچند هاشمی و همراهان اصلاحطلب وی در شورای شهر تهران کارنامه موفقی از خود به جا نگذاشتند، اما به نظر میرسد که مواضع هاشمی حکایت از آن دارد که او ممکن است به پشتوانه رای بالای سه سال قبل در تهران و نیز به واسطه محبوبیت پدرش در میان بخشی از جامعه، علاقه مند باشد پس از پایان مدت ریاست جمهوری حسن روحانی، جای او را بگیرد.»
در همین رابطه سلیمی نمین ضمن ردِ هرگونه شانسی برای «اسحاق جهانگیری» در باره ی احتمال کاندیداتوری محسن هاشمی و این که او تا چه اندازه برای این موضوع ارجحیت دارد گفته بود: «اگر در یکسال پیش رو، شورای شهر تلاش ویژهای کند، اتفاقات مهمی را رقم بزند و وضعیت شهر تهران را متحول کند ممکن است که محسن هاشمی شانسی در انتخابات سال آینده داشته باشد اما در حال حاضر که خدمات شهری عملا غیرفعال است و شهرداری تهران و شورای شهر تهران کارنامه ضعیفی از خود ارائه دادهاند و حتی تعدادی از پروژههای نیمهتمام شهرداری پیشین هم به پایان نرسیده است، محسن هاشمی هم وضعیت خوبی برای حضور در رقابت انتخابات ریاستجمهوری ندارد».
اما محسن هاشمی مثل بسیاری دیگر از نامزدهای احتمالی، راهی میانبر در اختیار دارد و آن قرار گرفتن در صف منتقدان دولت«تدبیر و امید» و پیوستن به یاران سالهای اولِ انقلابِ پدر که در سپهر سیاسیِ ایران به اصولگرایان سنتی و بعضاً میانه رو شهرت دارند. اما رویه ی نقد سیاستهای دولت حسن روحانی که دست برقضا ـ مانند خودِ «محسن» ـ با رای اصلاحطلبان روانه ی پاستور شد و نیز توجهِ اکید به مسائل اقتصادی نشان دادن نیز میتواند سرعت قرار گرفتن در صف نخستِ مدعیان ریاست جمهوریِ ۱۴۰۰ نتیجه بخش باشد.
محسن هاشمی در مصاحبهای که چند سال پیش انجام داده بود، با اشاره به برگزاری جلسات خانوادگی خانواده مرحوم هاشمی که بیشتر در روزهای جمعه و تعطیل در خانه پدری برگزار میشده، اشاره کرده و گفته بود، بسیاری از اعضای خانواده او را محافظه کارترین فرزند خانواده میدانند و از این جهت گاهی نقدهایی به او و عملکردش در حوزه سیاسی وارد میکنند؛ نقدهایی که اتفاقاً فرزندان بعضا نسبت به رفتار و سکوت آیت الله مرحوم نیز داشته اند.
اندکی معرفی...
به اختصار او را«محسن هاشمی» مینامند اما محسن هاشمی بهرمانی متولد ۲ آبان ۱۳۴۰ در قم، پسر بزرگ مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی و رئیس شورای شهر تهران است. او ۱۳ سال ریاست هیئتمدیره و مدیرعاملی شرکت متروی تهران را بر عهده داشت. وی در پنجمین دوره انتخابات شورای اسلامی شهر تهران به عنوان نفر اول لیست امید از طرف اصلاحطلبان معرفی شد و با ۱٬۷۵۶٬۰۸۶ رای به عنوان نفر اول پیروز انتخابات شد اما بسیاری از موضعگیریها و مشی و مرامهای سیاسی او با آن چه اصلاحطلبان میگویند و انتظار دارند متفاوت است و حتی در مواردی، او به سمت محافظه کاران و برخی طیفهای مشخصاً اصولگرا، گرایش بیشتری دارد.
زندگی کاری و خانوادگی
محسن بزرگترین پسر اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور اسبق و نماینده و رئیس سابق مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام است. او نایبرئیس اتحادیه بینالمللی حمل و نقل عمومی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا است. در گذشته در مشاغل گوناگون مانند رئیس دفتر مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس بازرسی ویژه ریاست جمهوری و عضو هیئتمدیره سازمان صنایع دفاع اشتغال داشتهاست. پس از سالها تلاش مهندس ابراهیمی اصل، وی در سن ۳۶ سالگی مدیر عامل و در زمان وی متروی تهران راهاندازی شد. او تا ۱۳ اسفند ۱۳۸۹ عهدهدار این سمت بود. محسن هاشمی در طول دو سال شهرداری محمود احمدینژاد همچنان پست خود بهعنوان مدیرعامل مترو را حفظ کرد. همچنین احمدینژاد استعفای او را نپذیرفت. محسن هاشمی رفسنجانی همزمان یک موسسه انتشاراتی به نام دفتر نشر معارف انقلاب را اداره میکند که ناشر کتب تخصصی تالیف وی و خانواده وی، به ویژه دوره خاطرات اکبر هاشمی رفسنجانی از قبل و بعد از انقلاب اسلامی میباشد.
وی در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۶ در انتخابات شورای شهر تهران بیشترین رای را در لیست امید بدست آورد. او که سیزده سال ریاست هیئتمدیره و مدیرعاملی شرکت متروی تهران را بر عهده داشته است، در جریان شورای چهارم شهر تهران، رقیب جدی و گزینه اصلاحطلبان در برابر «محمدباقر قالیباف» بود؛ اما در نهایت نتوانست سکان مدیریت شهری پایتخت را از آن خود کند و بر صندلی شهرداری تهران تکیه بزند. او در پنجمین دوره انتخابات شورای اسلامی شهر تهران در قالب لیست اصلاحطلبان (امید) پا به عرصه رقابت گذاشت و در نهایت با بیش از یک میلیون و ۷۵۰ هزار رای به عنوان منتخب اول مردم تهران در انتخابات شوراها، راهی پارلمان شهری تهران شد. او یکی از گزینههای جدی برخی اصلاحطلبان از جمله حزب کارگزاران سازندگی برای شهرداری تهران بود، اما برخی از فعالان سیاسی و تصمیم گیران اصلاحطلب، تمایلی به حضور او در شهرداری نشان ندادند و اعتقاد داشتند که بهتر است اعضای راه یافته به شورا ضمن احترام به رای مردم و ادامه کار در شورا از کاندیداتوری برای شهرداری تهران منصرف شوند.
آنها همچنین میثاق نامه اصلاحطلبان پیش از برگزاری انتخابات برای تمکین به تصمیم جمعی را از دیگر موضوعاتی میخواندند که انتظار عمل به مفاد آن داشتند؛ هرچند هاشمی هیچ گاه این میثاق نامه را امضا نکرده است. در کنار همه این ها، محسن هاشمی فعالیت سیاسیاش را در قالب ریاست شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی با قوت بیشتری دنبال میکند و برخی از کارشناسان بر این عقیدهاند که او از ظرفیت خوبی برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری آتی به نمایندگی از جریان اصلاحات برخوردار است و میتواند با تکیه بر رای خوبی که در انتخابات شوراها کسب کرده، وابستگیاش به مرحوم هاشمی و عملکردی که در نهایت در شورای شهر از خود برجای خواهد گذاشت، گزینه حضور در این عرصه باشد.
برخی اظهارنظرهای محسن هاشمی و ظهور و بروزی که او در عرصه سیاسی کشور پس از ریاستش در شورای شهر داشته است، تا حدودی این گمانه زنیها و پیشبینیهای کارشناسان را قوت میبخشید، اما با برگزاری نشست شورای مرکزی حزب کارگزاران با دبیران استانی این حزب و حرکت روزنامه و ارگان مطبوعاتی این حزب در انتشار عکس او با تیتر درشت مربوط به انتخابات ۱۴۰۰ گمانه زنیها را پیرامون حضور مجدد یک هاشمی دیگر در انتخابات ریاست جمهوری آتی قوت بخشیده است.
در شرایطی که اصلاحطلبان با حمایت از «حسن روحانی» برای انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و ۹۶ و مشکلاتی که این روزها کشور با آن دست و پنجه نرم میکند، سابقه خوبی از حیث تشکیل دولت و فعالیت نیروهایشان در عرصه اجرایی در اذهان باقی نگذاشته اند، تلاش دارند تا به نحوی تنور رقابت را از الان به نحوی برای انتخابات مجلس آتی و ریاست جمهوری آینده گرم کرده و گزینههای احتمالی خود را پرزنت کنند که توان رقابت با رقیب را داشته باشند.
مثلث انتخاباتی و یک پرسش بزرگ
بحثهای انتخاباتی خارج از گردونه ی احزاب همواره دچار تشتتهایی بوده است اما به دلیل نوع تعامل حسن روحانی با اصلاحطلبانی که با وی همراهی کردند اما از وی التفاتی ندیدند بسیاری از نحلههای سیاسی اصلاحطلب این تصمیم را تقویت کردهاند که دیگر از غیراصلاحطلب حمایت نکنند و گردِ ائتلاف با دیگر جناحهای سیاسی نیز نچرخند اما هستند اصلاحطلبانی که همچنان از دو مسئله؛ یکی ائتلاف و دیگری حمایت از نامزد غیراصلاحطلب حمایت میکنند که اگر بر اساس تفکرات این دسته به گزینههای اصلاحطلب نگاه کنیم در کنار محسن هاشمی و اسحاق جهانگیری میتوان از علی لاریجانی نیز به عنوان ضلع سوم نام برد اما این تفکر فعلا در حوزه اندیشههای سیاسی کارگزاران خریدار دارد و دیگر گروههای اصلاحطلبی همچنان در حال مطالعه ی گزینههای ممکن هستند.
ساختار قدرت مهم است نه رئیس جمهور شدن این و آن!
یک نماینده ی مجلس دهم که نخواست نام وی فاش شود میگوید: محسن هاشمی یکی از مدیران اجرایی خوب است که همواره تلاش کرده از خود یک چهره ی مستقل سیاسی نشان دهد اما حرف من این است که رئیس جمهور شدن یا نشدن این و آن چندان مهم نیست بلکه آن چه مهم است اصلاح ساختار قدرت است تا در ادامه به جای بدنامی و بدعاقبتی، روسای جمهور ما خوشنام و خوش عاقبت باقی بمانند.
این نماینده سابق مجلس میگوید: در مثل مناقشه نیست پس باید پاستور را مسجد میهمان کش نامید زیرا طی دو دهه ی اخیر هیچکدام از روسای جمهوری ما با همان خوشنامی و محبوبیتی که پای به عرصه ی ریاست جمهوری گذاشتند از آن ورطه نتوانستند خارج شوند پس باید دید ایراد کار کجا است که ما همچنان نتوانستهایم بین این قوه و دیگر قوا و حاکمیت تعادل برقرار کنیم.
وی ادامه میدهد: محسن هاشمی همانقدر که ممکن است مورد قبول اصلاحطلبان باشد ممکن است مورد نقد جدی آنان نیز قرار گیرد در هر حال وی اگرچه خود را اصلاحطلب شناسانده اما رگههایی از محافظه کاری در نظریات و موضعگیریهایی که داشته نشان داده که شاید به مذاق برخی اصلاحطلبان خوش نیاید.
این نماینده مجلس دهم خاطرنشان میکند: از یک منظر نه اسحاق جهانگیری شانسی دارد و نه محسن هاشمی چون در اذهان، دولت فعلی برآمده از رای اصلاحطلبان است و چون موفق نبوده پس نامزد مورد حمایت اصلاحطلبان نیز نمیتواند در اقناع افکار عمومی موفق باشد.
وی خاطرنشان میکند البته بخشی از این ماجرا به رفتارهای حسن روحانی بازمیگردد که رای خود را از اصلاحطلبان گرفت و قدرت را بین اصولگرایان تقسیم کرد اما در نهایت فاکتور ناکامیهای خود را به نام اصلاحطلبان صادر شده دید پس از این منظر نیز محسن هاشمی نمیتواند شانسی برای خود قائل باشد.
نماینده سابق مجلس در پایان میگوید: بخشی از اصلاحطلبان، بدنه سنتی اصولگرایان، منتقدان جدی احمدینژاد و بخشی از مردم که مردان اجرایی را چاره ی کار میدانند میتوانند از حامیان محسن هاشمی باشند اما باید در نظر داشت با تفکراتی که کارگزاران دارد چهبسا پروژه ی عبور از محسن هاشمی نیز بخشی از ترفندهای انتخاباتی این گروه سیاسی باشد که فعلاً نمیتوان روی آن بحث کرد.
کاندیداهای احتمالی و یک هاشمی دیگر
چه در مثلث انتخاباتی کارگزارانیها و چه در جامعه ی آماریِ کاندیداهای احتمالی، حتما نامی از محسن هاشمی نیز دیده خواهدشد در کنار این گمانهزنیها و فعالیتهای سیاسی ـ انتخاباتی اما، مسائل دیگری نیز میتواند حائز اهمیت باشد. اخیراً توئیتهایی از محسن هاشمی این حس را به مخاطب انتقال داده که یکی دیگر از افرادی که عزم جزم کرده تا در ردیف نامزدها قرار گیرد محسن هاشمی است. بهرهبرداری از شرایط اقتصادی و انتقاد از دولت مستقر، دقیقاً همان رویه ی آشنایی است که خیلیها به آن مبادرت ورزیدهاند. «اصلاحطلبان گرفتار تندروی و ناکارآمدی هستند» را یک اصولگرای دو آتشه نظیر کریمی قدوسی نگفته بلکه تنها یکی از اظهار نظراتی است که محسن هاشمی گوینده آن است، چهرهای که نشان داده مانند بسیاری از سیاسیون اصلاحطلب و اصولگرا«تنگ حوصله» و کناره گیر از حواشی است. برخی انتقادات به بعضی رویههای اصلاحطلبی شاید به داستان جلوگیری از شهردار شدن محسن هاشمی بازمیگردد؛ موضوعی که میتواند یکی از دلایل تکدر خاطر وی از جناح همراه یعنی اصلاحطلبان باشد زیرا چنین به نظر میرسد که محسن هاشمی برای صندلی شهرداری تهران و از آن جا برای کسب صندلی پاستور مجموعه برنامههایی داشته که با مخالفتها و ممانعتها تقریبا همهی نقشههای او، نقش برآب شده باشد.
اصلاحطلبها اهل قهر و رویگردانی اند!؟
نماینده مجلس دهم که پیرامون احتمال کاندیداتوری محسن هاشمی و میزان و درصد موفقیت او با آفتاب یزد به گفتگو پرداخت دست روی مسئله ی مهمی میگذارد و آن این که میگوید: هم در مجلس هم در فضای بیرون از مجلس با اصلاحطلبان شناخته شدهای سر و کار داشته ام، خود نیز خودم را دارای تفکرات اصلاحطلبی میدانم اما معترفم که اصلاحطلبان عجول و اهل قهر و رویگردانیاند یعنی خیلی سریع دوست دارند به همه ی اهدافی که ترسیم کردهاند دست پیدا کنند و اگر جز این شود قطعا نظری دیگر خواهند داشت که حتی با مشی اصلاحطلبی آنان در تضاد خواهد بود. فارغ از عقیده و نظر این نماینده مجلس دهم باید گفت بخشی از حواشی اطراف محسن هاشمی به همین تنگ حوصلگی، متوقع بودن و زود از کوره دررفتنها است که حتی میتواند نگرانکننده باشد.
محسن هاشمی میداند حتی اگر درخشانترین کارنامه اجرایی تمامی سالهای بعدِ انقلاب را در اختیار داشته باشد در هر صورت پسر اکبر هاشمی رفسنجانی است و وقتی پای صندلی پاستور به میان آمد باید به بسیاری از سوالاتی که شاید به او هیچ ارتباطی نیز نداشته باشد پاسخ دهد زیرا او یک هاشمی است و یک هاشمی مثل همه ی هاشمیهای دیگر وارث نقدها و تجلیلها خواهد بود. پررنگترین موردی که محسن هاشمی را متمایز میکند متروی تهران است اما کارنامه ی نچندان موفق شورای شهر تهران یکی از جمله موانعی است که به آسانی دست از سر محسن هاشمی برنخواهد داشت بگذریم از منتقدانی که از دوران ریاست جمهوری اکبرهاشمی رفسنجانی همواره منتقد سیاستهای هاشمی بودهاند و حال که پدر چهره در نقاب خاک کشیده این محسن هاشمی است که هدف اصلی هجمهها و انتقادات این دسته خواهد بود. محسن هاشمی در جایی گفته بود«اصلاحطلبان قدر فرصتهای خدمت را ندانستند» این همان ایرادی است که به شورای شهر تهران تحت ریاست محسن هاشمی وجود دارد اما وقتی میگوید: اصلاحطلبان با عدم مشارکت در انتخابات[مجلس یازدهم] بینتیجگی خود را پوشش دادند باعث شده و نیز خواهد شد که حمایتی از طیف وسیعی از اصلاحطلبان را متوجه خود نکند همان گونه که در تماس با بسیاری از فعالان سیاسی اصلاحطلب با این مانع مواجه شدیم که پیرامون محسن هاشمی نظری نداریم!
منبع: آفتابیزد
نظر شما