سلام نو – سرویس سیاسی: مجلس اصولگرای نهم یا مجلس نیمچه اصلاحطلب-اعتدالی دهم، دولت هاشمی یا دولت خاتمی، روحانی و حتی شاید احمدینژاد فرقی ندارد؛ طیف و گروه موسوم به انقلابی همیشه مدعی این هستند که انقلابیترین هستند و مجلس، دولت و حتی صدا و سیما به آن اندازه که باید انقلابی نیستند.
البته آنها همیشه در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری فعال هستند و با داد و قال بیشترین سهم ممکن را از سفره اصولگرایی بر میدارند، از اصلاحطلب تا اصولگرا را مردودان انقلابیگری میدانند، مدعی هستند کلید حل مشکلات کشور در دستان آنان است و اگر جریان لیبرال مهلت دهد آنها کشور را از مشکلات عبور میدهند.
نمونه آخر بازی این مدعیان انقلابیگری در صحنه سیاست، مجلس یازدهم است. آنها با کلید واژه مجلس جوان و انقلابی و حل مشکلات معیشتی وارد بازی شدند تا با فتح بهارستان به پاستور برسند و مصداق دولت جوان و انقلابی مدنظر رهبری شوند اما ورودشان به عرصه عمل پر از اشتباه، شکست و تناقض بود.
مدعیان انقلابی بودن که از شفافیت سخن میگفتند پس از پشتیبانی از ریاست محمد باقر قالیباف، اولین اشتباه خود را در پروند غلامرضا تاجگردون مرتکب شدند. بدنه جریان انقلابی انتظار داشت تاجگردون در همان مرحله اول از بهارستان کنار گذاشته شود ولی او از شعبه و کمیسیون تحقیق هم به سلامت عبور کرد و در صحن مجلس نیز اگر افشاگری برخی رسانهها و فشار فراجناحی و برخی معادلات سیاسی نبودند، در آستانه رای آوری بود.
بعد نوبت به پرونده مهرداد بذرپاش رسید. بذرپاش که یکی از مصداقهای جوان انقلابی کارآمد شناخته میشود نه تنها با وجود تمام انتقادات و حواشی، بر کرسی ریاست دیوان محاسبات تکیه زد بلکه از طیفی از منتقدین خود هم شکایت کرد تا حساب کار دست مخالفان بیاید.
پروژه بعد جریان انقلابی، استیضاح حسن روحانی بود. جریان انقلابی که یکی از وجوه تمایز خود با اصلاحطلبان، اعتدالیون و بخشی از اصولگرایان را ولایت پذیری خود و اطاعت محض از رهبر انقلاب میداند، با وجود این مسئله و با وجود تاکید آیتالله خامنهای بر ضرورت به پایان رسیدن کار دولت در روند طبیعی، نیروهای سوپر انقلابی پروژه استیضاح را کلید زدند و کاری کردند تا رهبری از پشت بلندگو و به صراحت درباره عدم استیضاح روحانی تذکر دهند.
با این همه بعد از چند ماه، رئیس انقلابی کمیسیون امنیت ملی یعنی مجتبی ذوالنوری نه تنها پرونده استیضاح روحانی را گشود بلکه او را به اعدام هم تهدید کرد. تهدید ذوالنور باعث شد تا رهبر انقلاب در فاصلهای کوتاه برای بار دوم به مجلس انقلابی تذکر بدهند و بگویند:
اگرچه در میان این برادران، افراد خوبی هم هستند، اما این کار غلط بود و این موضوع را بطور صریح اعلام میکنم... هتک حرمت در میان مردم حرام است و نسبت به مسئولان بیشتر، بخصوص در میان مسئولان بالای کشور... انتقاد کنید اشکالی ندارد اما انتقاد با اهانت و هتک حرمت متفاوت است اینگونه رفتارها و هتک حرمت، روش امریکاییها است که در مناظره ها و کارهای مطبوعاتی، خود را در دنیا رسوا کردهاند.
دو تذکر صریح از رهبر انقلاب به مجلسی که مدعی اولِ ولایت پذیری و انقلابیگری است در کمتر از شش ماه نشان میدهد که جریان مشهور به انقلابی نه تنها در وظیفه نمایندگی خود در چند ماه گذشته نمره خوبی نمیگیرد بلکه در ولایتپذیری که آن را نقطه تمایز و قوت خود میداند هم به صورت عملی مردود است.
اما مردودی این جریان همیشه مدعی فقط به صحنه سیاست و مجلس باز نمیگردد و آنها در حوزه اجتماعی هم رفوزه شدهاند. در حالی که رهبر انقلاب اطاعت از دستورات ستاد کرونا را وظیفه دانستهاند، هشت ماه است دیدار عمومی نداشتهاند و دیدار با ستاد کرونا را با آن شکل برگزار میکنند، یکی از چهرههای رسانهای و فرهنگی جریان انقلابی در مشهدی که شرایط هشدار دارد جشن بیعت برگزار میکند.
جشن بیعت که از پروژههای علی اکبر رائفیپور است، در حالی برگزار میشود که محدودیتها در کشور تشدید شده و تعداد مبتلایان و فوتیهای کرونا هر روز در حال رکورد زنی است.
البته رائفیپور با انتشار تصویری از فاصلهگذاری اجتماعی در مراسمش حرف زده و گفته مدعیان سلامت مردم، چرا به جای مراسم او به مراسم شجریان تذکر ندادند. انگار فراموش کرده که بیشتر تذکر دهندگان به او نسبت به تجمع در مراسم شجریان هم تذکر دادند و در نهایت مراسم کسی در اندازه شجریان به مختصرترین شکل ممکن برگزار شد، هرچند که همان هم بیعیب نبود.
همچنان که کیانوش جهانپور، رئیس مرکز اطلاعرسانی رسانی وزارت بهداشت طی توئیتی نوشت: هیچ مجوزی از ناحیه وزارت بهداشت یا دانشگاه علوم پزشکی مشهد برای برپایی تجمع و مراسم عمومی تحت عنوان بیعت یا ... (آن هم تنها ۴۸ ساعت بعد از رهنمودها و تأکیدات مقام معظم رهبری در مقابله با کرونا ) برای هیچ فرد یا گروهی صادر نشده است.
اما امثال رائفیپور و ذوالنور فراموش میکنند هیچ کس در کشور به اندازه آنان مدعی انقلابیگری و ولایتپذیری نیست و وقتی این قدر ادعا میکنند باید نسبت به ادعای خود مسئول باشند. اگر علی مطهری از استیضاح روحانی خلاف خواست رهبری سخن بگوید کسی بر او خرده نمیگیرد چون او قائل به قرائت به اصطلاح انقلابیها از ولایت نیست. اگر فلان خواننده کنسرت بگذارد کمتر بر او خرده میگیرند چون او مدعی حرف شنوی از رهبری نیست ولی امثال رائفیپور و ذوالنور مدعی ولایتپذیری هستند و در چنین مواقعی حتی اگر به صلاح کشور یا سلامت مردم اهمیت نمیدهند باید بیچون و چرا به حرف رهبری گوش دهند، کاری که البته تا امروز موفق به انجامش نشدند.
این چهرههای سوپر انقلابی و به اصطلاح ولایت پذیر به خوبی میدانند حنای آنان تا زمانی رنگ دارد که خارج از قدرت و حوزه عمل باشند، همین که پای عمل برسد این جریان از هر اصلاحطلب، اعتدالی و اصولگرایی بیشتر مشکل، دردسر و ناکارآمدی خواهد داشت و رفوزه خواهد شد، درست مثل رئیس جمهور مطلوبشان محمود احمدینژاد.
نظر شما