به گزارش سلام نو به نقل از خبرآنلاین، امیرعلی ابوالفتح کارشناس مسائل آمریکا معتقد است که هر گونه پیش داوری در خصوص رویکرد بایدن در قبال ایران تنها قضاوت محسوب می شود و باید دید پس از پیروزی ترکیب کابینه او به چه شکل خواهد بود.
به نظر شما مهمترین عواملی که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را در سال ۲۰۲۰ در کانون توجهات قرار داده چیست؟ ویژگی بارز این دوره نسبت به دوره های قبل چیست؟
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا همواره از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. رشد روزافزون شبکه های اجتماعی و رسانه های مختلف امکان رصد بیشتر و فعل و انفعالات انتخاباتی را فراهم کرده است. برخی رسانه ها در گذشته پوشش خوبی از وقایع نداشتند و یا با تاخیر بازتاب می دادند اما در حال حاضر شبکه های اجتماعی از جمله توئیتر به سرعت مخاطب را در جریان شور و هیجان رقابت های انتخاباتی و اخبار مربوطه می گذارد. چنین شرایطی سبب شده تا آگاهی مردم نیز نسبت به جزئیات موضوع بیشتر شود. بخش دیگر به رویکرد و رفتارهای ترامپ در چند سال اخیر بر می گردد که منافع کشورهای دیگر به شدت در تعارض بود. نه تنها دشمنان و رقبای آمریکا بلکه متحدان آن نیز از تبعات چنین رویکردی در امان نبودند. بسیاری از این کشورها از سیاست و نوع برخورد ترامپ به ویژه شعار "اول آمریکا" ناراضی بوده اند.
این موضوع در خصوص همه متحدین آمریکا صدق می کند؟ یا فقط تعدادی معدود؟
به جز تعداد محدودی از کشورهای جهان مانند کشورهای عرب متحد عربستان سعودی و یا رژیم صهیونیستی، کشورهای راستگرا در مرکز و شرق اروپا به علاوه چند کشور در آمریکای لاتین مانند برزیل و کلمبیا، تقریباً تمام کشورهای دنیا منتظر و یا به صورت پنهان امیدوار هستند که بایدن در انتخابات سوم نوامبر پیروز شود تا آمریکا بار دیگر به مسیر همکاری های چندجانبه و جهانی گرایی پیش رود.
همانطور که اشاره کردید کشورهای زیادی خواستار پیروزی ترامپ هستند، این در حالی است که طبق گزارش روزنامه گاردین حتی متحدان استراتژیک ترامپ از جمله انگلیس نیز نیم نگاهی به پیروزی بایدن دارند. حتی انگلیس بوریس جانسون که بحث توافق تجاری این کشور با آمریکا برای آنان بسیار حیاتی محسوب می شود. به نظر شما دلیل این شکاف در متحدان نزدیک ترامپ چیست؟
ایالات متحده آمریکا تنها زمانی برای متحدانش ارزش دارد که آن کشورها بتوانند مزایایی از آن دریافت کنند. برای مثال واشنگتن زمانی برای کشورهای اروپایی مهم به شمار می رود که بتواند چتر امنیتی، فرصت های اقتصادی مانند توافقات تجاری ایجاد کند. این موارد از نظر ترامپ "سواری مجانی" محسوب می شود. وقتی آمریکا هزینه هایی را که برای حمایت از متحدانش کرده مطالبه می کند بدین معناست که خواستار پایان گرفتن رابطه یک طرفه هستند. در مباحث امنیتی بحث افزایش بودجه دفاعی ناتو نمونه بارز این موضوع است که فشار اقتصادی به متحدین آمریکا وارد می کند. یا در بحث اعمال تعرفه های تجاری که امنیت اقتصادی این کشورها را به مخاطره می اندازد. بنابراین سرخوردگی در این چنین شرایطی طبیعی است؛ کشورهایی که زمانی سود سرشاری از تجارت با آمریکا می بردند و هم اکنون به دلیل وجود چنین شرایطی متضرر خواهند شد. کشورهایی مانند ایران، روسیه و ونزوئلا که مراودات بسیار کمی با آمریکا دارند در تحولات و تغییرات سیاست تجاری در آمریکا ضرری نخواهند دید و چنین وضعیتی بر تجارت کشورهایی چون انگلیس، کانادا، چین و غیره که صدها میلیون دلار با آمریکا مراوده تجاری دارند اثر خواهد گذاشت. بنابراین می توان به خوبی دریافت که کوچکترین تغییر در سیستم تجاری آمریکا می تواند کشورهای زیادی را تحت تاثیر قرار دهد. گرچه این مساله تنها به مسائل تجاری مربوط نمی شود و در موضوعات دیگر مانند مباحث امنیتی نیز روند مشابهی وجود دارد؛ کشوری مانند کره جنوبی که همواره زیر چتر امنیتی آمریکا قرار داشته و ترامپ برای ادامه همکاری دفاعی و امنیتی ۵ میلیارد دلار از آن تقاضا می کند بدیهی است که بر نگرانی این گونه از کشورها افزوده شود. از همین رو امیدوار می شوند که شرایطی مانند قبل از دوره ترامپ بار دیگر در آمریکا حکمفرما شود. آمریکا تا سالهای گذشته نزد متحدانش کشوری بسیار محبوبی بود اما در حال حاضر به یک کشور نامحبوب تبدیل شده است. از آنجایی که آمریکا دیگر نمی تواند بار هزینه های امنیتی متحدانش را به دوش بکشد در سطح افکار عمومی و در بین سیاستمداران محبوبیت خود را به تدریج از دست می دهد.
به غیر از اکثر کشورهای دنیا که نیم نگاهی به پیروزی بایدن دارند، نامزد دموکرات ها در نظرسنجی های انتخاباتی نیز نسبت به ترامپ پیشتاز است. با توجه به تجربه سال ۲۰۱۶ تا چه حد می توان به این نظرسنجی ها اتکا کرد؟ آیا منبع موثقی به حساب می آیند؟
خیر. اولین نکته وجود درصد خطایی در نظرسنجی ها است و برای مثال در برخی ایالت ها فاصله دو نامزد می تواند کمتر از آن درصد خطا باشد. از همه مهتر نتیجه انتخابات آمریکا به طور مستقیم توسط آرای مردمی تعیین نمی شود، بلکه آرای الکترال هستند که می تواند با تغییر چیدمان ایالت ها وضعیت تغییر یابد. ضمن اینکه اگر کار به دیوان عالی آمریکا و یا مجلس نمایندگان کشیده شود که در این صورت نامزدی می تواند پیروز انتخابات شود که در نظرسنجی ها بالاترین میزان محبوبیت را نداشته است. بنابراین با توجه به پیچیدگی های ساختار انتخاباتی آمریکا نمی توان به نظرسنجی ها اتکا کرد. اگر سیستم به گونه ای بود که رئیس جمهور توسط مردم به طور مستقیم انتخاب می شد نظرسنجی ها قابل اتکا بودند.
از نظر شما سیاست خارجی آمریکا در دوران ترامپ و بایدن در قبال ایران به چه شکل خواهد بود؟
در صورت پیروزی ترامپ می توان پیش بینی کرد که مسیر او چه خواهد بود. اما در خصوص بایدن هر گونه اظهارنظر و پیش داوری نوعی قضاوت محسوب می شود. اول از همه او باید در انتخابات برنده شود؛ سپس ترکیب کابینه او به ویژه تیم امنیت ملی مشخص شود. به طور کلی ما با یک فرد روبرو نیستیم و باید تکلیف پست های حساس دولتی مشخص شود تا در آن صورت بتوانیم جهت گیری کنیم که رویکرد او در قبال ایران چه خواهد بود. در حزب دموکرات افرادی به شدت تندرو و ضد ایرانی وجود دارد که در قضیه توافق هسته ای رو در روی اوباما ایستادند. چه بسا از همین افراد تندرو در کابینه استفاده شود؛ برای مثال اگر رابرت منندز وزیر خارجه شود که رویکردی تند را در قبال ایران خواهد داشت.
در خصوص ترامپ چطور او مسیر ادامه کارزار فشار حداکثری را ادامه خواهد داد؟
در خصوص ترامپ نیز نمی توان به صورت صد درصدی رویکرد او را پیش بینی کرد. معمولا در دور دوم ریاست جمهوری یک نامزد تغییرات عمده ای در سیاست ها حاصل خواهد شد. ممکن است ترامپ تغییرات گسترده ای را در کابینه اعمال کند. مثلا پمپئو کنار برود و حتی فردی تندروتر از او مانند تد کروز جانشین وی شود. ترامپ ممکن است سیاست های بی نتیجه خود را که در دور اول جواب نداده مورد بازنگری قرار دهد. این موضوع مربوط به ایران نیست و می تواند شامل طیف گسترده ای از موضوعات شود. در این بازبینی ممکن است مواضع تندتر و یا ملایم تری نسبت به گذشته اتخاذ شود که برای مشخص شدن آن باید منتظر بود و دید که در آینده چه تحولاتی رخ خواهد داد. تمام پیش بینی ها و اظهارنظرهای فعلی همگی بر پایه حدس و گمان استوار است و صحبت از موضوعی می شود که اتفاق نیفتاده است. در نتیجه نمی توان به آنها اتکا کرد.
گمانه زنی ها درباره سیاست بایدن از آنجا بسیار مطرح است که این باور وجود دارد که سیاست او تا حد زیادی به اوباما شبیه است. آیا واقعا چنین است؟
خیر. آمریکای دوران اوباما با آمریکای دوران ترامپ تفاوت های زیادی دارد. از طرفی بایدن و اوباما نیز کاملا با هم متفاوت هستند. اگرچه او در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما معاونش بوده اما الزاما این دلیل موثقی برای ادامه سیاست های آن دولت نیست. ممکن است رگه هایی از آن دولت در کابینه جدید بایدن وجود داشته باشد اما وضعیت و چشم انداز روابط تهران و واشنگتن احتمال دارد آمریکا را به سمتی ببرد که حتی مواضع سفت و سخت تری نسبت به گذشته علیه کشورمان داشته باشند. همه آن چیزی که در خصوص روابط تهران و واشنگتن می گذرد تمام اتفاقات داخل آمریکا نیست. به تهران نیز مربوط می شود و اینکه تصمیم گیران ما چه رویکردی را اتخاذ خواهند کرد. وجود چنین مسائلی موجب خواهد شد که دولت احتمالی بایدن نیز رویکردی محکم تر و تهاجمی تر علیه ایران داشته باشد. برای جمع بندی باید عرض کنم که ممکن است شرایط برای ایران حتی دشوارتر از دوره ترامپ شود و یا تحولاتی رخ دهد که در نتیجه آن روند برای ما آسان شود.
مقاله منتشر شده اخیر در اندیشکده مطالعات امنیتی انگلیس (RUSI) احتمال درگیری نظامی ایران و آمریکا را با افزایش احتمال تنش ها پیش بینی کرده است نظر شما در این باره چیست؟
تحلیل های متفاوتی در اندیشکده های مختلف مطرح می شود و آنها استدلال ها خاص خود را دارند. اما آنچه که به نظر می رسد این است که آمریکا با هیچ کشوری وارد درگیری نظامی نخواهد شد. به طور کلی استفاده از ابزار نظامی برای تحقق اهداف کلان ایالات متحده آمریکا در قرن بیست و یکم کاملا به حاشیه رانده شده است. چنین موضوعی معطوف به ایران نیست و در مورد همه کشورها صدق می کند. در حال حاضر آنها از ابزارهای قدرتمندتری برخوردار هستند؛ مانند فرامینی که رئیس جمهور آمریکا آن را امضا می کند و قدرت اجرایی به خود می گیرد. آنها با توسل به ابزار تحریم بدون تلفات انسانی به کشوری حمله می کنند و همان اهدافی را دنبال می کنند که در گذشته از طریق جنگ درصدد تحققش بودند. آمریکایی ها به این نتیجه رسیده اند که برای فلج کردن اقتصاد کشوری دیگر نیازی به عزیمت بمب افکن های B۵۲ نیست و همانقدر که نظام بانکی یک کشور را تحریم کنند بسیاری از مراودات مالی دستخوش تغییر و تحولات می شود. بنابراین ما با تغییر ابزار جنگ توسط آمریکا علیه ایران روبرو هستیم. در حال حاضر یک جنگ تمام عیار با استاندار قرن بیست و یکمی بین تهران و واشنگتن در جریان است. بعید است که آمریکا رویه گذشته حمله مستقیم نظامی را علیه ایران به کار گیرد مگر در شرایط بسیار حاد که جان نظامیان آمریکایی در خطر باشد که در آن زمان دست به حملات نقطه ای خواهند زد. اما به طور کلی ابزار اصلی آنها تحریم و حملات سایبری است.
اگر فرض کنیم که بایدن در انتخابات پیروز شود آیا بحث بازگشت به برجام آنگونه که به این راحتی در رسانه ها مطرح می شود تحقق خواهد یافت؟
معتقدم که بایدن به برجام بازنخواهد گشت مگر آنکه شروط آمریکا اجرایی شود. آنها هیچگاه بی قید و شرط به توافق بازنخواهند گشت؛ آنها مابه ازایی را طلب خواهند کرد که می تواند بخشی از آن تغییر در مفاد برجام باشد و گنجاندن مباحث موشکی و غیره در آن مطرح شود. خیلی دور از انتظار به نظر می رسد که اگر ایران و آمریکا در دوره بایدن به اوایل سال ۲۰۱۶ بازگردند. موضوعی که جو بایدن نیز طی مقاله ای در سی ان ان به طور کامل به آن اشاره کرد و شروط ایالات متحده آمریکا را برای بازگشت به این توافق تشریح کرد. اگر این شروط قدرت اجرایی به خود بگیرد می تواند مانع از نفوذ لابی اسرائیل، اعراب و اروپایی شود. تا زمانی که ایران شرایط آمریکا را نپذیرد اساسا این کشور به این توافق بازنخواهد گشت چه برسد به اینکه بخواهیم درباره ممانعت لابی های اسرائیل، اعراب و اروپا صحبت کنیم.
نظر شما