ولی به عنوان کسی که در تمام این مدت ناظر و شاهد این اتفاقات بودم، با اطمینان میگویم که نوع رویدادهای سالهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ به کلی متفاوت از گذشته بود و بسیاری را نسبت به سرنوشت جامعه و اینکه به کجا میرویم نگران کرد.
شاید برخی افراد نتوانند تصور کنند که در تابستان سال ۱۳۶۰ که کشور از یک سو درگیر جنگ تمامعیار بود چقدر ترور انجام شد و دهها نفر از مسئولین کشور نیز از سوی مخوفترین سازمان تروریستی ترور شدند، ولی کمتر کسی نگران بود که این اقدامات تخریبی، جامعه را از نظر امنیتی دچار مشکل غیر قابل حلی کند.
ولی از دی ماه سال ۱۳۹۶ و سپس آبان ۱۳۹۸ مسأله به کلی تفاوت کرد. زیرا این اعتراضات واجد هیچ یک از ویژگیهای اتفاقات قبلی نبودند. حوادث و درگیریهای قبلی خودشان مسأله بودند، اگر حل میشد، مسأله تمام میشد. در حالی که اعتراضات سه سال اخیر، خودشان مسأله نیستند، و حتی مطلوبیتی برای عوامل خود ندارند و این برخلاف گذشته است که ترور مقامات و مردم مطلوب و هدف افراد و گروههای ترورکننده بود، در حالی که این اعتراضات چنین نیست.
مسأله چیز دیگری است و اعتراضات نمود آن مسأله است. مثل تب که بروز بیرونی بیماری و عفونت است و اتفاقاً باید از آن استقبال کرد چرا که علامت خوبی برای پیشگیری و درمان است.
شکستگی استخوان بیماری و نقص است و باید همان را درمان کرد ولی تب بیماری نیست، حتی اگر لازم باشد که درجه آن را با دارو و پاشویه کم کرد، ولی فقط علامت بیماری است که باید مرکز تولید عفونت و ریشه تب را شناسایی و به درمان آن پرداخت و الا بیماری پیشرفت خواهد کرد.
با این مقدمه انتظار میرفت که حوادث دی ماه سال ۱۳۹۶، آغازی باشد برای شناخت مرکز تولید عفونت و درمان آن، ولی آن تب به علل گوناگونی خفیف تلقی شد و به سرعت اقدام به رفع آن کردند. در نتیجه گمان کردند که بیمار درمان شده است، در حالی که فقط علامتش کنترل شده بود.
دو سال گذشت و این بار تب با شدت بیشتری خود را نشان داد. تقریباً و با اطمینان میتوان گفت که در فاصله این دو سال، اقدام عملی و ریشهای برای شناخت و درمان صورت نگرفت، هر چند مطالعات و گفتگوهای غیر علنی و یا عمومی در باره آن انجام شد، بدون اینکه یک گزارش جامع و کامل از علل و چگونگی شکلگیری این رویدادها و نیز اقداماتی که برای حل ریشهای آنها باید انجام داد ارایه شود.
در غیاب این درسآموزی، زمان زیادی نگذشت که شاهد اعتراضات آبان ماه بودیم. شورشی که به ظاهر تحت عنوان اعتراض به افزایش قیمت بنزین رخ داد. اگر چه در باره نحوه عمل دولت در افزایش قیمت بنزین انتقادهای فراوانی وجود داشت و دارد از جمله بنده مثل بسیاری دیگر معتقد بودم که افزایش قیمت بنزین نه تنها مشکل را حل نمیکند، بلکه به این نحو درست هم نیست.
مشکل را حل نمیکند، به این دلیل ساده که اکنون و تا یکی دو سال دیگر دو باره میرسیم به همان جای سال گذشته و شکاف قیمت بازار جهانی و داخلی زیاد و زیادتر خواهد شد. درست هم نیست، زیرا منافع آن به جیب مردم نمیرود و هدف تأمین کسری بودجه دولت است. بنابراین از توزیع بنزین و سایر حاملهای انرژی میان خانوارها دفاع میکردم تا کلاً مسأله قیمتگذاری انرژی از اختیارات و وظایف دولت خارج شود. ولی نپذیرفتند و آنچه را که شاهد بودیم انجام دادند.
با وجود این باید گفت که یک خطای دیگر دیده شد که ماجرا را بدتر میکند. اینکه گمان کنیم اعتراضات فقط ناشی از افزایش قیمت بنزین است. بله اگر آن تصمیم نبود آن اتفاقات در آبان سال ۱۳۹۸ رخ نمیداد. همان طور که اگر از انداختن یک کبریت روشن در انبار پنبه جلوگیری کنیم، آن انبار آتش نخواهد گرفت، ولی از آنجا که ظرفیت آتشسوزی همواره وجود دارد، مسأله حل نشده است و دیر یا زود حادثه دیگری میتواند این انبار را شعلهور کند.
بنابراین باید به فراتر از آن تصمیم رفت و از این اعتراضات درس گرفت. تقلیل این رویداد به افزایش قیمت بنزین خطرناک است و نشان میدهد که باید منتظر تکرار این حوادث باشیم، چون با این حد از رشد نقدینگی و کمبود تولید همچنان با افزایش قیمتها مواجه خواهیم بود.
نظر شما