به تازگی پایگاه خبری "میدل ایست مانیتور" به نقل از پایگاه خبری "تایمز آو اسرائیل"، گزارشی را منتشر کرده و در آن از قصد و نیت دولت ترامپ جهت حمله به ایران در آخرین روزهای حضور خود در قدرت سخن گفته است. اندکی قبل نیز، نشریه نیویورک تایمز در گزارشی از مشورت و رایزنیهای گسترده ترامپ با مشاوران ارشدش جهت حمله به تاسیسات اتمی ایران خبر داده بود. طرح مسائلی از این دست، آن هم در شرایطی که ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا شکست خورده و باید در کمتر از دو ماه دیگر، قدرت را به طور رسمی به جو بایدن رئیس جمهور جدید آمریکا واگذار کند، سوالات زیادی را در مورد میزان واقعی بودنِ آنها مطرح کرده است.
به گزارش سلام نو به نقل از فرارو، از یک طرف، برخی تحلیلگران بین المللی در قالب ارائه گزارشها و دیدگاههای مختلف، طرح گزاره حمله به ایران را از سوی ترامپ نگران کننده دانسته اند و تاکید کرده اند که شاید ترامپ از این طریق بخواهد هم با ایران تسویه حساب کند و هم اهداف سیاسی خود را در داخل آمریکا دنبال کند و از سوی دیگر، گروه دیگری از کارشناسان و تحلیلگران بین المللی، طرح مسائلی از این دست را از سوی دولت ترامپ، غیرواقعی و صرفا در چهارچوب بازیهای تبلیغاتی ارزیابی کرده اند و به طور خاص بر این مساله تاکید داشته اند که ترامپ بیش از آنکه به حمله نظامی به ایران فکر کند، سعی دارد از تمامی ابزارهای در دسترس خود استفاده کند تا بتواند تا جایِ ممکن، کار را برای هرگونه تعامل و مذاکره دولت آینده آمریکا با ایران سخت کند. به نظر میرسد تحلیلِ دوم، با توجه به شرایط کنونی آمریکا، و همچنین به دلایلی که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد، واقع بینانهتر باشد.
ترامپ و چالش وضعیت آشفته اجتماعی-اقتصادی آمریکا
یکی از عوامل اصلی شکست ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، جدای از سیاستهای تفرقه افکنانه و جنجالی وی در آمریکا که در نوع خود بی سابقه بوده، بحران شیوع گسترده ویروس کرونا در این کشور و سومدیریت دولت ترامپ در مقابله موثر با آن بوده است. در شرایط کنونی، آمریکا با دارا بودنِ قریب به ۱۳ میلیون مبتلا به ویروس کرونا و همچنین مرگ بیش از ۲۶۵ هزار نفر بر اثر این ویروس، با فاصله از دیگر کشورهای جهان، در رتبه نخست تعداد مبتلایان و مرگ و میر ناشی از کرونا در جهان قرار دارد.
این مساله در نوع خود پیامدهای جدی اجتماعی و اقتصادی را برای جامعه آمریکا به دنبال داشته است. به عنوان مثال، برای نخستین بار بیش از ۴۰ میلیون نفر در تاریخ آمریکا برای دریافت بیمه بیکاری ثبت نام کرده اند. از سویی، کمکهای گسترده اقتصادی دولت آمریکا به مردم و صنایع این کشور نیز تا حد زیادی توان و قدرت اقتصادی آن را تضعیف کرده است. در این شرایط، هرگونه اقدام ترامپ جهت حمله به یک کشور خارجی (آن هم کشوری نظیر ایران که یک قدرت منطقهای در خاورمیانه به حساب میآید) میتواند به مثابه انفجار بمب در جامعه آمریکا عمل کند و سطح بحرانها در این جامعه را به نحو بی سابقهای افزایش دهد. در واقع، ترامپ با انجام یکچنین اقدامی، بدون اینکه مشکلات جاری آمریکا را با رویکردهای موثر و سازنده مخاطب قرار دهد، مشکل بزرگ دیگری را به آنها افزوده و عملا وضعیت آمریکا را وخیمتر کرده است. این موضوع، مسالهای نیست که بر ترامپ و یا مشاوران ارشد دولت وی پوشیده باشد.
از این رو، به نظر میرسد آنها در روزهای باقی مانده حضور خود در قدرت، بیش از آنکه بر مسائلی نظیر حمله نظامی بر ایران متمرکز شوند، سعی خواهند کرد تا فشارها علیه این کشور را در قالب وضع تحریمهای جدید علیه آن، تا جای ممکن افزایش دهند و در عین حال، با انجام اقدامات سیاسی مختلف و وضع قوانین جدید، موانع متعددی را بر سر راه دولت آتی آمریکا جهت هرگونه تعامل و همکاری با ایران، ایجاد کنند. هزینههای اتخاذ یکچنین رویکردی برای دولت ترامپ در برهه کنونی، به مراتب کمتر از اتخاذ رویههای تهاجمی علیه ایران است.
ترامپ و چالش عدم قطعیت در هرگونه جنگ احتمالی با ایران
یکی از چالشهای اساسی که ترامپ در هرگونه اقدام نظامی علیه ایران با آن مواجه است این نکته است که اساسا ایران یک قدرت منطقه ای، با توانمندیهای موشکی و نظامی قابل توجه است که بازوان منطقهای قدرتمندی را نیز در اختیار دارد. عمق استراتژیک ایران در منطقه خاورمیانه و حضور گسترده نیروهای مقاومت در اقصی نقاط این منطقه موجب شده تا ریسک حمله به ایران، برای هر بازیگر خارجی به شدت بالا باشد.
در این چهارچوب، هر کشوری در عرصه بین المللی اگر بخواهد به ایران حمله کند، عملا با نوعی عدم قطعیت در ارزیابی نتایج احتمالی اقدام خود رو به رو خواهد شد. در واقع، نمیتوان هیچگونه سناریوی روشنی از آینده جنگ با ایران ارائه کرد. همین مساله، احتمال حمله نظامی از سوی قدرتهای خارجی علیه ایران را به شدت کاهش میدهد. ترس این قدرتها از فراگیر شدن آتش جنگ در ابعاد ناشناخته، و تاثیر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که آغاز یکچنین جنگی بر سرنوشت آنها خواهد داشت، همه و همه آن را را وا میدارد تا تحلیل هزینه-فایده را در پیش گیرند و با انجام محاسبات عقلانی، این گزینه را از روی میز کنار بگذارند. از این رو، دولت ترامپ نیز از این قاعده مستثنی نیست و بعید است که در شرایط کنونی که در حال انتقال قدرت به یک دولت دیگر بوده و عملا پشتوانه سیاسی چندانی ندارد، دست به ماجراجویی جدیدی در خاورمیانه بزند و بحران جدیدی برای این کشور ایجاد کند.
عدم همراهی افکار عمومی آمریکا با هرگونه حمله احتمالی به ایران
یکی دیگر از محرکهایی که احتمال هرگونه حمله و اقدام نظامی آمریکا علیه ایران را تضعیف میکند، عدم همراهی افکار عمومی و جامعه آمریکا با گزاره حمله به ایران است. در شرایطی که اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آمریکا با شیوع گسترده ویروس کرونا در این کشور و همچینن جنجال افکنیهای پسا انتخاباتی ترامپ و تیم وی، تا حد زیادی آشفته و به هم ریخته شده است، بدون تردید جامعه این کشور به یک تنش آفرینی جدید خارجی که بخش زیادی از منابع مالی آن را درگیرِ یک اقدام نظامی خارجی خواهد کرد، اقبالی نشان نخواهد داد.
از سویی، ترامپ نیز که به گفته برخی منابع آگاه خبری، سعی دارد در انتخابات ۲۰۲۴، بار دیگر کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شود، ریسک یکچنین اقدام هزینه زایی را به جان نخواهد خرید. ترامپ با شعار پایان دادن به جنگهای بی پایان آمریکا سر کار آمد و حتی تاکیدات مکرر وی بر خارج کردن نیروهای نظامی آمریکا از عراق و افغانستان نیز در همین راستا و با هدف استفاده سیاسی و تبلیغاتی وی مطرح و عملیاتی شده اند. از این رو، هرگونه اقدام نظامی ترامپ علیه ایران، اساسا با دستورکار مطرح شده از سوی خودِ او در تناقض است و میتواند میراث دوره ریاست جمهوری او را بیش از پیش مخدوش سازد. امری که هزینههای سیاسی زیادی را برای وی در آینده به دنبال خواهد داشت.
نظر شما