سلام نو – سرویس سیاسی: بیش از دو سال که چندین استان کشور، در فصلهای مختلف سال، با سیل و سیلاب مواجه میشوند. از جمله این استانها خوزستان است، استانی که در هر فصل سال درگیر چندین و چند مشکل است. یک روز سیل، یک روز ریزگرد، یک روز کم آبی و البته نرخ بالای بیکاری همیشگی، زندگی مردم این استان را مختل کرده است.
اما چرا باید با هر باران و باد زندگی مردم چند استان مختل میشود؟ جواب اول و آخر مسئولین مشخص است؛ بودجه نداریم! نمونه روشن این وضعیت خوزستان است. استاندار خوزستان به تازگی گفته که " ۵۰ درصد مشکلات فاضلاب اهواز در صورت تامین ۱۴۰میلیون یورو در مدت سه سال حل می شود". دقت کنید! با ۱۴۰ میلیون یورو در ۳ سال تنها ۵۰ درصد مشکلات حل خواهد شد، آن هم به شرط این که این پروژه برخلاف عموم پروژههای کشور به موقع و درست به سرانجام برسد.
استاندار خوزستان در حالی از چنین بودجهای سخن میگوید که در بودجه ۹۹ و ۱۴۰۰ بیشترین مبلغ بودجه در میان استانها به خوزستان اختصاص یافته است. در کنار این بودجه، با دستور رهبری ۱۰۰ میلیون یورو برای رفع مشکلات فاضلاب اهواز تخصیص داده شده بود. با این وجود از سیل ۹۸ تا سیل امروز ما شاهد یک گام مثبت قابل قبول در این زمینه نیستیم.
استان در سیل، استاندار در تهران!
آن چه امروز در خوزستان رخ میدهد یک فاجعه تمام عیار مدیریتی است و باید از شهرداران، شهرداریها و مدیران شهرهای مختلف این استان بازخواست جدی کرد، اما در راس فهرست مقصران سیل خوزستان یک نفر با فاصله قرار داد؛ غلامرضا شریعتی استاندار پرحاشیه این استان سیل زده.
این انتظار وجود ندارد که استاندار در میان سیل بایستد و با شهروندان گفتوگو کند -کاری که انجام داده است- ولی این که استاندار وسط بحران استان برای مصاحبه تلویزیونی به تهران بیاید عجیب است. شریعتی در گفتوگوی تلویزیونی خود با شبکه خبر گفته که "با اقدامات انجام شده از سوی آبفا و شهرداری البته تنها در شهر اهواز امسال تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد این شهر زیر آب رفته است". شاید این سخنان استاندار امیدوار کننده به نظر برسد، اما واقعیت این است که شریعتی سال پیش هم حرفهایی درباره پیشرفت اوضاع و بهبود شرایط استان زده بود.
نکته بعد این است که شریعتی استاندار خوزستان است، نه شهردار اهواز، در نتیجه مشکلات تمام استان به او مربوط است. تنها در یک نمونه ما با ماهشهری رو به رو هستیم که در برابر یکی از شدیدترین بارشهای سالهای اخیر بیدفاع ماند و خسارت گستردهای را متحمل شد. بسیاری از فعالین اجتماعی و سیاسی استان معتقدند با وجود قابل پیش بینی بودن بحران، سازمان مدیریت بحران که زیر نظر استانداری است، اقدام خاصی نکرده است.
وعدههای بسیار و بیعملی آقای استاندار
شریعتی از رسانهایترین و پرحاشیهترین استانداران کشور است. او حتی وسط سیل هم حاضر نیست دست رد به سینه رسانهها بزند و فرصت دیده شدن را از دست بدهد. با این همه، همین ویژگی به پاشنه آشیل استاندار تبدیل شده است و دسترسی به وعدههای عملی نشده او را آسانتر کرده است.
اعتراضات غیزانیه از ناخوشایندترین اعتراضات چند وقت اخیر بود. اعتراضاتی که ریشه در مشکلات آب این منطقه داشت و در نهایت به تنش هم کشیده شد. شریعتی در دی ماه سال ۹۵، یعنی در دولت اول حسن روحانی، وعده داده بود سه ماهه مشکل آب غیزانیه را حل میکند، اما او حتی سه سال بعد هم کاری برای این منطقه نکرد.
مشکلات این چنینی تنها در غیزانیه خلاصه نمیشود. اعتراضات سالهای اخیر خوزستان را مرور کنید. اعتراض کشاورزان هندیجان، اعتراضات کارگران اداره آب و فاضلاب روستایی، اعترضات کوت عبدالله، اعتراضات شادگان، شهرداری آبادان، اعتراضات کارگران فولاد و اعتراضات کارگران هفت تپه، همه و همه در خوزستان رخ داده است. در کنار این، مرور آمار خوشنت، خودکشی و افسردگی، نیمه پنهان ناکارآمدی استاندار در مقابله با بحرانهای اجتماعی را نشان میدهد.
لیست بلند اعتراضات در سالهای گذشته، در کنار حجم و شدت بالای اعتراضات در دو مقطع دی ۹۶ و آبان ۹۸، نشان از وضعیت ناخوشایند خوزستان دارد. استانی که با بودجههای چند سال اخیر باید با شرایط بهتری روبهرو میشد. مسئولیت مستقیم این وضعیت متوجه غلامرضا شریعتی است، کسی که نماینده عالی دولت در استان و مسئول اداره و امنیت آن است.
فارغ از حواشی مطرح شده درباره پرونده هفته تپه، که توسط دستگاه قضایی تکذیب شد؛ کارنامه غلامرضا شریعتی کارنامه قابل قبولی نیست، هرچند خود او از کارنامهاش دفاع میکند. آن چه در شهرهای مختلف استان و آمارهای مختلف مشاهده میکنیم نشان از ناکامی استاندار خوزستان در مدیریت استان است.
این که چرا شریعتی با این کارنامه از استانداری برکنار نمیشود سوال مهمی است. عموم اصلاحطلبان و اصولگرایان، میانه خوبی با استاندار ندارند و او را نماد ناکارآمدی میدانند، با این همه دولت تاکنون درباره نقش استاندارد در وضعیت نابسامان خوزستان سکوت کرده است.
آیا آن طور که مشهور است اصلاح طلبان حامی او هستند یا اصولگرایان زیر پرچمش سینه میزنند؟ جواب به هر دو سوال تقریبا منفی است. اصلاح طلبان مدتها است که با شریعتی فاصله دارند. آنها شریعتی را با وجود سابقه عضویت در برخی احزاب، مدیری اصلاح طلب ارزیابی نمیکنند و به خاطر حواشی از او دور هستند. بعد هم، اساسا اصلاحطلبان توان چندانی برای لابی در دولت ندارند. در طرف دیگر اصولگرایان هم بعید است تن به لابی سازمان یافته برای شریعتی بدهند. چیزی که باعث حفظ شریعتی در استانداری شده لابیهای شخصی، هوش سیاسی و حضورش در رسانهها است. البته شرایط خاص کشور هم در این مسئله بیتاثیر نیست. این روزها اولویت دولت سامان دادن بودجه، شیوه مدیریت برجام و مسائلی از این دست است، نه تغییر استانداران زیر نظرِ وزارت کشور.
تمام اینها باعث شده تا شریعتی با خیال آسوده به کرسی استانداری تکیه بزند و با وجود شواهد روشن، عملکرد خود در استان را مثبت ارزیابی کند و از زیر بار هر نقدی شانه خالی کند.
نظر شما