به گزارش سلام نو به نقل از رکنا، فاطمه قاسمی دختر جوانی است که بهترین دوران زندگی اش را که همان دوران نامزدی است پشت سر می گذاشت، یک ماه از جشن تولدش می گذشت و با نزدیک شدن به مراسم هایش خود را در لباس عروس می دید اما یک حسادت زنانه بهترین دوران این دختر جوان را سوزاند و فصل جدیدی در زندگی فاطمه قاسمی باز شد.
صبح ۲۴ آبان سال ۹۵ بود که فریادهای کمک کمک دختر جوانی به نام فاطمه قاسمی در طبقه سوم یک ساختمان در منطقه افسریه به گوش رسید، فاطمه قاسمی با هر سختی که بود از در خانه بیرون آمد و روی پله به زمین افتاد و در حالیکه روی پله ها غلت می زد زن جوان در طبقه اول به کمکش رفت و وقتی فاطمه را از روی زمین بلند کرد دستانش دچار سوختگی شد.
تیم های پلیسی و امدادی در مسیر بودند که صدای فریاد جیغ زنانه دیگری از طبقه سوم همان ساختمان به گوش رسید و مشخص شد عروس خانواده که الهام نام دارد نیز دچار سوختگی با اسید شده و در ادامه عروس و خواهر شوهر به بیمارستان مطهری منتقل شدند.
دستگیری عروس اسید پاش
ماموران پلیس در بیمارستان از فاطمه تحقیق کردند و خیلی زود مشخص شد عروس خانواده در ماجرای حسادت زنانه اقدام به اسیدپاشی روی خواهر شوهرش کرده و برای ردگم کنی روی پای خودش نیز اسیدپاشی کرده است.
الهام به دستور بازپرس پرونده بازداشت شد و در تحقیقات ادعا کرد من اسید پاشی نکردم و اگر قصد چنین کاری داشتم وقتی دختر ۹ ماهه ام درکنار خواهرشوهرم بود این کار را نمی کردم، روز حادثه یک مرد در حالیکه صورتش را بسته بوده بود وارد خانه شد و روی فاطمه اسیدپاشی کرد و با فریادهای او از سرویس بهداشتی بیرون آمد که مرد غریبه روی من نیز اسیدپاشی کرد و پا به فرارگذاشت.
این ادعاها در حالی بود که شواهد پلیسی و اظهارات فاطمه قاسمی نشان از آن داشت که الهام به خاطر حسادت زنانه روی خواهرشوهرش اسیدپاشی کرده است و الهام روانه زندان شد.
سرنوشت تلخ نوعروس تهرانی
فاطمه قاسمی ۲۷ ساله دانش آموخته مهندسی صنایع و تک دختر خانواده از تلخ ترین روز زندگی اش که یک حسادت زنانه رویاهای او را سوزاند به خبرنگار رکنا گفت: سال ۹۵ بود و به تازگی نامزد کرده و ترم آخر دانشگاه بودم و همه چی خوب پیش می رفت و به روزهای خوبی که در انتظارم بود فکر می کردم.
وی افزود: یک هفته قبل از ماجرای اسید پاشی عروس مان با من دختر گرفت و ادعا کرد قصد دارد دخترمان را برای واکسن به درمانگاه ببرد و از من خواست تا به خانه شان بروم و از نوه کوچکمان مراقبت کنم. خانه ما تا خانه برادرم ۲ کوچه فاصله دارد و روز حادثه از دانشگاه به خانه مان رفتم و پس یک استراحت کوتاه به خانه برادرم رفتم چون زن برادرم اصرار داشت که شب را در خانه شان باشم تا صبح نوه مان از خواب بیدار نشود.
فاطمه قاسمی ادامه داد: در میر خانه برادرم بودم که گوشی موبایلم زنگ خورد و مادر نامزدم پشت خط بود و با هم صحبت می کردیم، صحبت مان طول کشید و وقتی پشت در خانه برادرم رسیدم و به طبقه سوم خانه رفتم همچنان با مادر نامزدم صحبت می کردم تا اینکه عروسمان در را برای من باز کرد و تماس تلفنی من نیز به پایان رسید که عروس مان با لبخند به جلوی در آمد و پرسید کی پشت خط بود که گفتم مادر نامزدم.
قربانی اسیدپاشی گفت: وارد خانه برادرم شدم، یک ماه قبل تولدم بود و عکس های تولدم را به زن برادرم نشان دادم و بعد شام خوردم و به اتاق خواب رفتم و برادرم و عروس مان که صبح می خواستند از خانه خارج شوند در سالن پذیرایی خوابیدند.
صبح برادرم به محل کارش رفت و بعد از نیم ساعت در خواب و بیدار بودم که زن برادرم به اتاق آمد و نوه کوچک مان را داخل اتاق آورد و ادعا کرد که به درمانگاه می رود و منتظر بچه شان باشم.
فاطمه قاسمی عنوان کرد: خواب و بیدار بودم که نیم ساعتی گذشت و صدای راه رفتن از بیرون اتاق می شنیدم و به خودم می گفتم که عروس مان در حال حاضر شدن است، چشمانم بسته بود که ناگهان احساس کردم یکی بالای سرم است تا به خودم آمدم دیدم یک شال دور گردنم است و یک نفر که صورتش را پوشانده و فقط چشم و دهانش پیداست و دستکش به دست دارد با کشیدن شال به دور گردنم قصد خفه کردنم را دارد.
شوکه شده بودم و توانستم در برابرش مقاومت کنم و خودم را از دستش رها کنم که در یک لحظه با زن ناشناس چشم تو چشم شدم که متوجه شدم زن برادرم است، شروع به جیغ و فریاد کردم که از من خواست ساکت شوم و با شنیدن صدایش اطمینان پیدا کردم که او الهام، عروس مان است.
دختر جوان ادامه داد: وقتی زن برادرم را صدا زدم او یک ظرف اسید که از قبل آماده کرده بود را از روی میز برداشت و روی صورتم ریخت، فقط می سوختم و فریاد می کشیدم، در اتاق بسته بود با هر سختی که بود توانستم در را باز کنم و به سمت راه پله ها رفتم، از همسایه ها کمک می خواستم که روی پله ها افتادم و همسایه طبقه اول وقتی مرا دید به سراغم آمد که با دست زدن به من نیز دست او نیز دچار سوختگی شد.
فاطمه گفت: لحظاتی گذشت که جیغ و فریاد الهام از طبقه سوم به گوش رسید و متوجه شدم او روی پای خودش هم اسید ریخته تا با این صحنه سازی ادعا کند یک نفر وارد خانه شده و روی من و خودش اسیدپاشی کرده است.
درخواست قصاص برای عامل اسیدپاشی
هر دو به بیمارستان رفتیم ولی الهام پس از یک هفته از بیمارستان به زندان منتقل شد و دادگاه برای او ۱۰ سال زندان و پرداخت دیه محکوم کردند که الهام در دادگاه گفت پول دیه را ندارد که بپردازد و من هم اعلام کردم تا وقتی که بتواند دیه را پرداخت کند باید در زندان بماند.
فاطمه قاسمی افزود: خیلی به دنبال قصاص رفتم و وکیلم نیز تلاش زیادی کردم که الهام از ناحیه چشم قصاص شود اما به نتیجه ای نرسیدم.
وی ادامه داد: یکی از چشمانم کم بینا شده و چشم دیگرم فقط نور را می بینید ، ۲۵ درصد دچار سوختگی درجه ۳ شدم که تا الان بیش از ۸۰ بار زیر تیغ جراحی و عمل رفتم.
حسادت زنانه
فاطمه در خصوص اختلافش با عروس شان گفت: من و زن برادرم اختلافی نداشتیم و تنها حسادتی بود که بین عروس و خواهرشوهر است که باعث اختلاف شده بود که من این موضوع را طبیعی می دانستم و اصلا فکرش را هم نمی کردم الهام یک روز به خاطر این حسادت روی من اسیدپاشی کند.
وی افزود: از وقتی که نامزد کردم و نامزدم وارد زندگی مان شد و چون خانواده ام او را خیلی دوست داشتند عروس مان به این موضوع حسادت می کرد و حسادت هایش هر روز بیشتر شد و با این اسیدپاشی رویاها، جوانی ام و ازدواجم را سوزاند.
خشونت علیه زنان
دختر جوان در خصوص خشونت گفت: خشونت آسیب جسمی نیست، افراد می توانند با نگاه ، حرف و صحبت هاشون باعث خشونت شوند. از زمانیکه من قربانی اسید پاشی شدم نگاه های مردم ترحم آمیز شد یا اینکه هرکسی مرا می بیند خدارو شکر می کند و این رفتارها ما قربانیان اسیدپاشی را اذیت می کند.
وی افزود: نگاه ها روزهای اول برای من سخت بود اما بعد از مدتی با آن کنار آمدم و نگاه مردم دیگر برای من مهم نیست و مهم این است که من خودم را همین طوری دوست دارم و زندگی می کنم، چون در این اتفاق هیچ نقشی نداشت و کسی که این کار را با من کرده باید خجالت بکشد.
فاطمه قاسمی ادامه داد: باید مجازات را در زمینه اسید پاشی بیشتر کنند تا این اتفاقات کمتر شود، باید به عاملان اسید پاشی به حبس ابد محکوم شود چون این افراد بعد از آزادی خطرناک تر می شوند، شاید باور نکنید من هنوز بعد از ۴ سال هنوز کابوس می بینم که زن برادرم دوباره به سراغم آمده و می خواهد مرا اذیت کند.
قربانی اسید پاشی گفت: به نظر من بخشش عاملان اسیدپاشی اشتباه است و اگر ما ببخشیم باعث می شویم یک نفر دیگر این جرات را پیدا کند که روی یک نفر دیگر اسیدپاشی کند و بخشش ما یعنی ظلم در حق دیگری.
رویای قربانی اسید پاشی
فاطمه قاسمی در خصوص برنامه زندگی اش به رکنا گفت: دوست دارم دوباره زیبایی ام را به دست بیاورم و دوباره به هدف های زندگی ام برسم، می خواهم مثل روزهای قبل از این اتفاق به زندگی ام ادامه دهم و زندگی عادی و با آرامشی را داشته باشم.
قبل از این اتفاق دوستان زیادی داشتم که همیشه با هم بیرون می رفتیم اما بعد از اسیدپاشی دوستانم را هم از دست دادم .
وی افزود: بحث هزینه های درمان خیلی سنگین است کاش یک کلینیک یا بیمارستانی برای ما قربانیان اسید پاشی اختصاص دهند و ما را به صورت رایگان مورد عمل جراحی قرار دهند که این لطف بزرگی در حق ما است و هیچ کسی تا به امروز هیچ یک از مسئولان به ما کمکی نکردند و حتی نپرسیدند که چه مشکلی دارید و آیا کمک می خواهید یا نه؟!
این دختر جوان ادامه داد: این روزها تو خانه نقاشی می کشم و علاقه زیادی به گویندگی و دوبله دارم و اگر کسی می تواند کاری کند ممنون می شوم ک در زمینه گویندگی و دوبله به من کمک کند.
عامل اسید پاشی ابراز پشیمانی نمی کند
فاطمه گفت: از این ماجرا ناراحتم که بعد از ۴ سال هنوز الهام ابراز پشیمانی نمی کند و در حالیکه در زندان است می گوید من اسیدپاشی نکردم و این موضوع مرا بیشتر آزار می دهد.
وی در پایان ادامه داد: حسادت زنانه و کینه باعث شد که زندگی من تغییر کند و زیبایی ام گرفته شود اما الهام نتوانسته زیبایی درون مرا بگیرد ، خیلی ها بخاطر نگاه های مردم خانه نشین می شوند و امیدوارم روزی برسد که مسئولان دست ما قربانیان اسیدپاشی را بگیرند و از ما حمایت کنند.
نظر شما