به گزارش سلام نو به نقل از اعتماد، انتخابات دوازدهمین دوره ریاستجمهوری، به جز بازندهها و برندهها یک پدیده هم داشت؛ اسحاق جهانگیری در جریان مناظرههای انتخاباتی حضوری درخشان داشت. هرچند همه میدانستند او به کمک روحانی آمده اما در برههای از انتخابات چنان پیش رفت که برخی ناظران میگفتند کاش او کاندیدای نهایی باشد. صراحت لهجه و سادگی زبان و ادبیات خودمانی او در جریان تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری گذشته زمینهساز محبوبیت چشمگیر او شد و همین هم باعث شد تا پس از پایان انتخابات برخی تکلیف کاندیدای آینده جریان اصلاحات را روشن تصور کرده و بگویند که جهانگیری حتما دوره بعد نامزد نهایی اصلاحطلبان است. اما این پیشبینیها چندان پایدار نماند و سرمایه اجتماعی آقای معاون اول، شاید سریعتر از آنکه انتظار میرفت، دود شد و به هوا رفت و شرایط بهنحوی پیش رفت که حالا دیگر خبری از آن محبوبیت و دستکم بخشی قابلتوجه از آن نیست!
دولت روحانی طی ۴ سال گذشته با چالشهای بسیاری روبهرو بوده که مهمترینش، بحران اقتصادی است. بحرانی که فشار اصلیاش بر دوش مردم بود و سرمایه اجتماعی دولت، اعضای کابینه و ازجمله اسحاق جهانگیری را هدف قرار داد. چه آنکه برههای که نرخ ارز دچار جهشی بیسابقه شد، این جهانگیری بود که به نمایندگی از دولت، روبهروی دوربینهای صداوسیما ایستاد و از ارایه ارزی با نرخ ۴۲۰۰ تومانی سخن گفت. همین حضور ناگهانی رسانهای درحالی که او طی این ۷ سال، کمتر مرد نخستِ دولت روحانی بوده، بعدها برای دولت و البته شاید بیش از هر کدام از اعضای دولت، برای جهانگیری دردسرساز شد. دولتیها در دفاع از این ارز دولتی میگویند که چنانچه ارز ۴۲۰۰ تومانی به واردات کالاهای ضروری اختصاص پیدا نمیکرد، بحران معیشتی بهمراتب وخیمتر از شرایط کنونی بود. با این حال مخالفان دولت فشاری بیسابقه علیه دولت و بهویژه رقیب اصلیشان در انتخابات ۱۴۰۰، یعنی جهانگیری اصلاحطلب آورده و تا توانستند علیه آقای معاون اول تاختند. مخالفانی که تاکید داشته و دارند که ارایه ارز تکنرخی، آنهم با نرخی تا این میزان کمتر از نرخ بازار باعث ایجاد رانت و فساد شده است. نکتهای که البته دولت از آن بیخبر نبود اما ظاهرا چارهای جز این هم نداشت. به هر روی وقوع حوادث مختلف دست به دست هم داد و باعث شد روحانی و همراهانش در موضعی قرار گیرند که حامیان سال ۹۶ به صف منتقدان آنها بپیوندند. حالا بسیاری از گروههایی که در روزهای پرشور انتخابات ۹۶ حامی جهانگیری و روحانی محسوب میشدند، پیش از آنکه بخواهند برای انتخابات سال ۱۴۰۰ اظهارنظر کنند، درباره عملکرد ۴ سال گذشته از روحانی و دیگر اعضای دولت میپرسند و تحقق وعدههای بر زمین مانده دولت و مطالبات محقق نشده ملت!
حال آنکه طی ماههای اخیر بحث و بررسی برای چگونگی ورود به انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم میان اصلاحطلبان بالا گرفته و این جریان سیاسی در حال بررسی ظرفیت چهرههای شاخص منسوب به خود برای کاندیداتوری در انتخابات پیشرو است. در این میان، نام جهانگیری نیز شنیده میشود اما نه آنطور که سال ۹۶ به ضرس قاطع میشنیدیم. حالا دیگر نه اصلاحطلبان در این باره قاطعیت گذشته را دارند، نه چنان که منابع مختلف گزارش دادهاند، شخص جهانگیری با قطعیت در این باره اظهارنظر میکند. اما نکته اینجاست که شواهد امر نشان میدهد جهانگیری به عنوان چهرهای شاخص و توانمند در جریان اصلاحات شناخته میشود و نامش در هر گمانهزنی انتخاباتی مطرح است؛ آنهم جزو چند چهره اصلی. هرچند چندی پیش برخی گفته بودند جهانگیری تصمیم نهایی خود را گرفته و دیگر قصد حضور در انتخابات را ندارد ولی چند صباحی که گذشت، دوباره زمزمههایی به گوش رسید که از احیای این امکان حکایت داشت و از این میگفت که «پدیده انتخابات ۹۶» وارد کارزار انتخابات ۱۴۰۰ شود. در این حین، اما دو روز پیش سخنگوی قوه قضاییه خبر محکومیت قطعی برادر آقای معاون اول، یعنی مهدی جهانگیری را به جرم قاچاق حرفهای ارز اعلام کرد؛ خبری که خواه ناخواه بر سرمایه اجتماعی و جایگاه جهانگیری نزد افکار عمومی تاثیر منفی خواهد داشت. اسحاق جهانگیری اما دیروز و تنها یک روز پس از اعلام خبر محکومیت قطعی برادرش، روبهروی خبرنگاران ایستاد و اگرچه چند کلامی بیشتر نگفت اما جملهای را به زبان آورد که برخی ناظران را بار دیگر به فکر احتمال کاندیداتوری او فرو برد یا دستکم اینکه اگر نخواهد در انتخابات شرکت کند، دستکم قصد ندارد به این راحتی از صحنه سیاست کنار برود. معاون اول رییسجمهوری در حاشیه جلسه هیات دولت در پاسخ به تقاضای خبرنگاران برای پاسخ دادن به پرسشهایشان که بعید نیست برخی از آن پرسشها با حال و هوای انتخاباتی طراحی شده باشد، گفت: «عجله نکنید، آنقدر صحبت کنم که خسته شوید!» او طی این مدت کمتر روبهروی خبرنگاران حاضر شده و طی یکی، دو سال اخیر که دولت روحانی با بحرانهایی اساسی مواجه بوده و مورد انتقاد افکار عمومی هم قرار گرفته، جهانگیری احتمالا از آنجا که چندان نقشی در امور دولت ندارد، کمتر هم روبهروی دوربینها و میکروفنهای اصحاب رسانه ایستاده تا این مسوولیت علاوه بر علی ربیعی، سخنگوی دولت، برعهده محمود واعظی، رییسدفتر رییسجمهوری باشد که به باور بسیاری از ناظران پس از روحانی، مرد اول دولت دوازدهم است. با این همه اما همان یک جمله دیروز جهانگیری آنقدر مهم بود که بتوان به اندازه یک نشست مطبوعاتی دربارهاش نوشت. جملهای که شاید بتوان آن را اینگونه تفسیر کرد که احتمالا جهانگیری منتظر موقعیت مناسب است که ناگفتههای تجربه کاری در ۸ سال دولت روحانی را بازگو کند و چه فرصتی بهتر از مناظرههای انتخاباتی!
دیروز عصر اما جهانگیری در افتتاحیه دهمین دوره مجلس دانشآموزی نیز سخنرانی کرد. اما اینبار سخنانش بهمراتب صریحتر از آن یک جمله پیش از ظهر، رنگ و بوی انتخاباتی داشت، به خصوص آنجا که به پیشنهاد «گفتوگوی ملی» اشاره کرد. درست ۴ سال پیش در چنین روزهایی از بهمن ۹۵ بود که سیدمحمد خاتمی از طرح «آشتی ملی» گفت تا مگر به این ترفند گرهای از گرهها و مشکلات کشور بگشاید اما این پیشنهاد خاتمی با مخالفتهایی مواجه شد و به نتیجه روشنی نرسید. پس از آن فراکسیون امید مجلس دهم از طرحی به نسبت مشابه و با عنوان «گفتوگوی ملی» پردهبرداری کرد و با تشکیل کمیتهای ذیل این فراکسیون، برای تحققش تلاش کرد اما عمر مجلس دهم به پایان رسید و این طرح نیز به نسبت بینتیجه ماند تا اینکه دیروز اسحاق جهانگیری بار دیگر از «گفتوگوی ملی» گفت و آن را، راهکار حل مشکلات کشور خواند: «باید مهارت گفتوگو و مهارت مدارا کردن را داشته باشیم؛ چراکه ما دشمن هم نیستیم ما یک ملت هستیم و در یک کشتی نشستهایم و یک سرنوشت داریم. مدتها در دوره اخیر بحث کردیم که گفتوگوی ملی راهکار حل مشکلات کشور است اما بسیاری نتوانستند موضوع گفتوگو را به عنوان یک مساله جدی به رسمیت بشناسند. باید مهارت گفتوگو و مهارت مدارا کردن را داشته باشیم که وقتی به یکدیگر میرسیم، با زبان خشن صحبت نکنیم و با مدارا صحبت کنیم؛ چراکه ما دشمن هم نیستیم، ما یک ملت هستیم و در یک کشتی نشستهایم و یک سرنوشت داریم.» بیراه نیست اگر بگوییم که در آستانه انتخابات و زمانی که جهانگیری به عنوان یکی از گزینههای احتمالی اصلاحطلبان در انتخابات ۱۴۰۰ است، سخن گفتن از گفتوگوی ملی به روشنی، بیش از هر احتمال، گمانهزنی درباره کاندیداتوری او را تقویت میکند. احمد مازنی، نماینده مجلس دهم که ازقضا در پیگیری موضوع «گفتوگوی ملی» در مجلس دهم، نقشی محوری داشت و مشخصا در قامت دبیر کمیته «گفتوگوی ملی» فراکسیون امید با بسیاری از چهرههای شاخص دو جناح نیز دیدار کرد، در این رابطه به «اعتماد» گفته است: «البته فکر میکنم هنوز برای اظهارنظر درباره کاندیدای نهایی جریان اصلاحات بسیار زود باشد اما تاکنون عزیزانی چون آقایان جهانگیری، عارف، هاشمی، رهامی و سیدحسن خمینی مطرح شدهاند که جزو گزینههایی هستند که یا خودشان به عرصه ورود کردهاند یا از آنان برای ورود به انتخابات درخواست شده تا کاندیدای انتخابات شوند. بر این اساس باید گفت که هر کدام از این افراد باید با درنظر گرفتن جنبههای مختلف ریاستجمهوری و براساس تجربههایی که طی این سالها اندوختهاند، کمپینهای انتخاباتی خود را راهاندازی کنند. اما به هر حال جلوتر که برویم و افراد که نامنویسی کنند و درنهایت، پس از عبور از مرحله بررسی صلاحیت کاندیداها، بتوان در این باره صحبت کرد.» مازنی همچنین تاکید کرده که «نهاد اجماعساز جریان اصلاحات» و البته «یکایک شهروندان ایرانی» در این راستا اثرگذارند و تصمیمگیری نهایی با آنهاست.
فارغ از این همه اما آنچه مسلم است، این است که چنانچه جهانگیری بخواهد قدم به این کارزار انتخاباتی بگذارد، بیشک مسیری ساده و سهل پیشرو نخواهد داشت؛ او از یکسو باید به حامیان دولت به خاطر عملکرد دولت روحانی پاسخ دهد و از دیگر سو مقابل فشارها و حملات رقبای اصولگرای خود و البته دولت حسن روحانی بایستد.
نظر شما