به گزارش سلام نو به نقل از خبرآنلاین، مصطفی کواکبیان، دبیرکل حزب مردمسالاری که بهتازگی نیز برای انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ اعلام کاندیداتوری کرده است، در گفتوگویی با روزنامه فرهیختگان به بیان نکاتی پیرامون ساز و کار جدید اصلاح طلبان، کاندیداتوری عارف و سید حسن خمینی، عدالت محوری و ... پرداخته است که بخشی از آن را در ادامه می خوانید.
همانطور که میدانید، در دورههای مختلف ریاستجمهوری ما چند گفتمان اعماز گفتمان توسعه، جامعه مدنی و عدالت را پشتسر گذاشتیم، اما خاتمی در یک سال اخیر اصلاحطلبان را به گفتمان عدالت توجه داد. درباره تمرکز گفتمانی اصلاحطلبان برای انتخابات پیشرو و چرایی تاکید خاتمی بر بحث عدالت توضیح بفرمایید.
آنچه مسلم است اینکه بحث عدالت جزء امور ذاتی مکتب اسلام است و حتی اوایل انقلاب گفته شد بهجای جمهوریاسلامی از جمهوری عدل اسلامی استفاده شود و بسیاری معتقد بودند کلمه «اسلامی» در ذات خود عدالت نیز دارد، کمااینکه در ذات اسلامی، مفهوم دموکراسی نیز نهفته است. بنده به یاد دارم زمانی که اوریانا فالاچی، خبرنگار ایتالیایی برای مصاحبه آمد و به امامخمینی(ره) گفت شما چه اصراری دارید که جمهوریاسلامی بگویید، نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر که امامخمینی(ره) فرموده بودند در ذات اسلام دموکراسی است و دموکراسی اسلام بالاتر از دموکراسیهای غربی است. بنابراین یکی از پایههای مهم اسلام عدالت است.
بهنظر بنده ما اگر بخواهیم به آزادی واقعی برسیم، باید همراه با عدالت باشد و بدون عدالت به آزادی هم نمیرسیم، کمااینکه در عدالت توسعه نهفته است و بدون عدالت نمیتوانیم به توسعه واقعی برسیم، درحالیکه ما در روایات اسلامی داریم که «فیالعدلِ سعه»، اما پس از ۴۲ سال از پیروزی انقلاب، یکی از مواردی که مردم را بهشدت آزرده و حتی نسبتبه اساس نظام جمهوری اسلامی کماعتماد کرده، فسادهای عجیبی است که روی میدهد؛ البته ممکن است برخی عنوان کنند فساد سیستماتیک نشده و بخشهایی از سیستم مشکل دارد، اما چنانچه مفهوم سیستماتیک بهمعنای شکسته شدن قبح فساد باشد، مساله فرق میکند.
بزرگانی همچون استاد مطهری یا استاد آیتالله بهشتی معتقد بودند اگر جامعهای مزین به تابلوی اسلامی هم باشد و آیات اسلامی را تبلیغ کند، ولی از فاصله عمیق طبقاتی رنج ببرد، در آن جامعه لجن است و باید درست شود، از اینرو اگر به گفتمان عدالت تاکید داریم، برای دستیابی به این اهداف و برطرف کردن شکافهای عمیق طبقاتی است، لذا گودالهای عمیق فقری که در جامعه به وجود آمده است باید پر شود.
پیرامون موضوع عدالت اگر بخواهیم مصداقیتر بحث کنیم، در جریان اصلاحات چهرههایی که بهعنوان افراد گفتمانی پارادایم فکری عدالت شناخته شوند، اندک هستند. این باورپذیری نسبتبه دغدغه اصلاحطلبان درمورد عدالت را در چندماه باقیمانده به انتخابات چطور میخواهید به مردم منتقل کنید؟
اگر شخص سیدمحمد خاتمی را در نظر بگیرید، در دولت وی بحث توسعه سیاسی و آزادیهای جامعه مدنی مطرح شده، اما وقتی بین عملکرد دولتها مقایسه میکنیم، بهطور قطع میتوان گفت بیشترین عدالت اقتصادی در دولت هشتساله خاتمی بوده و این مطلب براساس آمار است و درواقع در آن دوره ما بهترین وضعیت را در رشد سرمایهگذاری، شاخص مهار تورم، کنترل فساد و درجه شفافیت داشتیم؛ بنابراین ممکن است خاتمی بهعنوان چهرهای در زمینه توسعه سیاسی یا جامعه مدنی مطرح باشد، ولی واقعیت این است عملکرد اقتصادی آن دولت در مقایسه با سایر دولتها مطلوبترین وضعیت بوده است.
عملکرد اقتصادی دولت خاتمی بحث دیگری است و نکته اصلی حمایت ایشان و جبهه اصلاحات از روحانی در ۲ دوره انتخابات قبلی است و بهنوعی این دولت ثمره حمایت قاطع اصلاحطلبان از روحانی است و مردم نسبت به این وضعیت شاکی هستند، لذا نمیتوان اصلاحطلبان را از دولت روحانی جدا کرد. این مساله را چطور تحلیل میکنید؟
در اینجا باید سه نکته را بیان کنم؛ اولا ما در آن زمان چه چارهای داشتیم؟ واقعیت این است که من کاندیدا بودم، ولی تایید نشدم. حزب مردمسالاری وقتی بین رئیسی و روحانی ارزیابی میکرد، به هر دلیلی به روحانی میرسید.
در سال ۹۲ که عارف هم حضور داشت.
بله، اما در آن زمان نظرسنجی کردیم و بهخاطر مناظرههایی که روحانی در تلویزیون انصافا بهتر از عارف ظاهر شده و در نظرسنجیها نیز بهتر بود، ترجیح دادیم از او حمایت کنیم.
یکی از موضوعات مهم نسبت نهاد اجماعساز با خاتمی است. ظاهرا قرار است مصوبات نهاد اجماعساز به تایید او برسد؟ کلا نسبت شما با خاتمی چطور است و چرا در این زمینه بهصورت صریح صحبت نمیشود. یعنی خاتمی با واسطه، رهبر نهاد اجماعساز است؟
خیر، اگر بگویید هر مصوبهای باید به تایید او برسد، درست نیست؛ چراکه نه او فرصت این کار را دارد و نه معتقد هستیم این کار باید انجام شود. ولی بهصورت عمومی با خاتمی مشورت میشود و در برخی از بزنگاههای اساسی تصمیم جدی میگیرد.
مثل انتخاب نهایی کاندیدا؟
اگر به آنجا برسد حتما چنین میشود.
بحث دیگری که وجود دارد و اکثر احزاب اصلاحطلب از جمله خود شما اعلام کردهاید این است که با کاندیدای حزبی در انتخابات شرکت میکنید، اما درعینحال احتمال کاندیداتوری افرادی همچون عارف، پزشکیان و ظریف هم مطرح است که برخی این افراد را کاندیدای پوششی نامزد اصلی اصلاحطلبان میدانند، نظر شما چیست؟
ما علم غیب نداریم، کسانی که مطرح شدهاند جزء کاندیداها خواهند بود.
یعنی اصلاحطلبان دچار این همه تشتت شدهاند؟
این طبیعی است. خود ما در حزب مردمسالاری بیش از ۳ ساعت در کنگره بحث میکردیم که آیا باید کاندیدا داشته باشیم یا خیر و اگر داشته باشیم مستقل از نهاد اجماعساز باشد یا به نهاد اجماعساز معرفی شود، لذا برخی مسائل مشخص نیست و ما هنوز نمیدانیم از بین کاندیداهای مطرح چه کسی قرار است تایید صلاحیت شود.
نقش شورای نگهبان در ایجاد شور و نشاط انتخاباتی و گسترش میزان مشارکت بسیار مهم است اما کدخدایی گفته بود اساسا در انتخابات ردصلاحیتها در مشارکت تاثیر ندارد، ولی بنده در این باره گفتم فقط ۶۰ نفر از بین اصلاحطلبان در کل کشور برای مجلس یازدهم تاییدصلاحیت شدند.
فقط شما و چند حزب دیگر به نام ائتلاف برای ایران لیست دادید، چرا حزبهای دیگر اصلاحطلب اصلا پای کار شما نیامدند؟
ما در تهران لیست ۳۰ نفره دادیم اما در کل کشور ۳۰ گزینه دیگر بیشتر نداشتیم، بنابراین با این وضعیت چطور میتوان انتخابات پرشور بین جریانات و سلایق مختلف سیاسی برگزار کرد. اگر قرار باشد فقط از یک جریان تاییدصلاحیت داشته باشیم مشخص است که احزاب دیگر انگیزهای ندارند. ما در حزب مردمسالاری گفتهایم انتخابات مشروط به وجود کاندیدا بین اصلاحطلبان است تا از آن حمایت کنیم.
درمورد بحث اختصاصی نیز همینطور است و اگر فردی تایید یا ردصلاحیت میشود باید ملاک و معیار و شاخص آن مشخص باشد و اگر این دلایل برای افکار عمومی مطرح شود ما ناراحت نمیشویم. بنده چهار سال پیش کاندیدا و ردصلاحیت شدم اما نگفتند چرا مرا ردصلاحیت کردند، با این وجود قهر نکردم و همچنان فعالیت میکنم. در مجلس گذشته ما خواستیم این قانون را درست کنیم اما موفق نشدیم.
یکی از پایههای مهم موضوع کاهش مشارکت علاوهبر نگاه شورای نگهبان، عملکرد دولت در ۷ سال اخیر است، ارزیابی شما چیست؟
من معتقدم حتما عملکرد دولت در مشارکت تاثیرگذار بوده است اما ما در کشور یک مشکل اساسی داریم و آن هم این است که انتخابات ما حزبی نیست. در جای دیگر مردم یک حزب را روی کار میآورند و حزب رقیب دولت سایه میشود. نه این دولت سایهای که در ایران میگویند، بلکه بهصورت رسمی دولت سایه میشود و مردمی که از عملکرد دولت شماره الف ناراضی باشند با انتخابات قهر نمیکنند، بلکه به دولت شماره ب رای میدهند.
بهنظر من اگر بالای ۵۰ درصد مشارکت وجود داشته باشد، در هر انتخاباتی اصلاحطلبان پیروز هستند و این را با آمار و ارقام بیان میکنم، ولی اینکه نمیآیند اشتباه است. از سوی دیگر مجلسی که دستپرورده مشارکت حداقلی است نیز خوب نیست و اگر مردم میآمدند شاید وضعیت فرق میکرد.
به قهر انتخاباتی اشاره کردید، چرا در تهران فقط ائتلاف اصلاحطلبان و مردمسالاری لیست داد؟
ما ۸ حزب بودیم.
بالاخره شاخصترین آن حزب مردمسالاری بود.
بله، دلیل آن این بود که برخی از دوستان میگفتند ما نامزد نداریم یا نامزدها را ردصلاحیت کردند. البته حزب حق دارد وقتی نامزد ندارد بگوید نمیخواهم از نامزدهای حزب دیگر حمایت کنم.
درباره کاندیداتوری سیدحسن خمینی چه نظری دارید؟
من درباره سیدمحمد خاتمی، سیدحسن خمینی و محمدجواد ظریف از خودشان هیچ صحبتی نشنیدهام.
با آنها صحبت داشتید؟
بله، صحبت داشتم ولی تا انتخابات اتفاقات زیادی میافتد. آنچه میدانم این است که این سه بزرگوار بنای آمدن ندارند ولی من تکذیب نمیکنم و شاید بخواهند بیایند، البته اگر این افراد حضور داشته باشند موضع حزب مردمسالاری درباره کاندیدای اختصاصی ممکن است تغییر کند.
در آن صورت سمت چه کسی میروید؟
باید دید چه کسی میآید، این را نمیدانیم. این را در کنگره بحث کردیم که اگر خاتمی بیاید و تایید شود ما نامزد اختصاصی نداریم، ولی باید جلو برویم و ببینیم چطور میشود.
دلایلی که خود شما کاندیدا شدید چه بود؟ آیا حضورتان منوط به حمایت نهاد اجماعساز است؟
افراد کاندیدا اول ثبتنام میکنند.
پس شما به کجا اعلام کاندیداتوری کردید؟
این افراد در ابتدا به نهاد اجماعساز معرفی نمیشوند که بعدا ثبتنام کنند، بلکه اول ثبتنام میکنند و اگر در پروسه تایید صلاحیت قرار گرفتند بعد به نهاد اجماعساز معرفی میشوند، لذا تا آن زمان مشکلی نیست.
اگر تایید شدید فکر میکنید حمایت نهاد اجماعساز را داشته باشید؟
من معتقدم بستگی به این دارد افراد دیگری که تایید میشوند چه کسانی باشند. اگر از بنده قویتر بوده و سوابق بیشتری داشته و بهطور مثال سطح سادهزیستی و کار اجرایی و مردمی بودن آنها بالاتر باشد، حتما باید به سمت همان فرد برویم ولی اگر کمتر باشد نهاد تصمیم میگیرد.
وضعیت اصلاحطلبان در مورد عارف چطور است؟ چون غیبت او در نهاد اجماعساز مشهود است، دلخور یا قهر هستند؟
عارف هم مثل خیلی از اشخاصی که اسم آنها مطرح شده اگر خودش بخواهد میتواند به نهاد اجماعساز معرفی شود و آنجا تصمیمگیری میشود؛ اما ظاهرا او بنا ندارد با نهاد اجماعساز کار کند، ولی قطعا از دیدگاه بنده او هم یکی از گزینههای خوب است که میتواند به این نهاد معرفی شود.
نظر شما