عشق پاک بیژن و منیژه، گشتاسب و کتایون و عشق ناپاک سیاوش و سودابه از جمله عشق های پاک و ناپاک زنانه هستند و در مقابل آن ها عشق های پاک و ناپاک مردانه ای وجود دارند که از آن جمله می توان به عشق پاک مردانه لیلی و مجنون و عشق ناپاک مردانه خسرو و شیرین اشاره کرد که تمامی این ها در ادبیات کلاسیک ایرانی هستند.

در دوران ایران باستان و در میان آریاییان، روزی تحت عنوان «عشق» بوده است که به آن سپندارمذگان می گفتند.

در تقویم دین زرتشت، روز عشق برابر با پنجمین روز اسفندماه است و در تقویم جدید ایرانی برابر با بیست و نهمین روز بهمن ماه می باشد.

سپندارمذ لقبی برای زمین و به معنای گستراننده، مقدس و فروتن می باشد که زمین سمبلی از عشق است زیرا با تمام تواضع و گذشت خود به همه عشق می دهد.

در فرهنگی که در ایران باستان وجود داشته است، «سپندارمذ» را نمادی از عشق دانسته و پسوند «گان» که برای آن قرار داده شد، معنای جشن را دارد؛ از اینرو «سپندارمذگان» به معنای جشن روز زن و زمین است.

در دوران باستان، جشن سپندارمذگان را برای گرامیداشت زنان آن دوران برگزار می کردند و زنان و دختران در این روز بر تخت پادشاهی نشسته و مردان برای آن ها هدیه گرفته و اطاعت و فرمانبرداری از آن ها می کردند.

در آن دوران به این روز، روز مردگیران هم می گفتند زیرا زن ها به طور اختیاری می توانستند برای زندگی خود مردی را انتخاب کنند.

در فرهنگ و باور کشور ایران، مرد نمادی از قدرت مردانگی، تفکر و خردورزی است  و در مقابل آن، زن نمادی از مهرورزی، پاکدامنی و از خودگذشتگی می باشد و یکی از آن ها بدون دیگری نمی توانند به تکامل برسند و هستی به یک ایستایی و سکون می رسد؛ از اینرو هنگامی که زن و مرد در کنار یکدیگر باشند می توانند هم را تکمیل کرده و معنای بیشتری به دست آورند و به شهامت برسند.

جشن سپندارمذ در دوران باستان به زنان یاد می داد که همسردوست و پارسا و از خودگذشته باشند زیرا سپندارمذ را به عنوان نگهبانی از زمین و پارسا و شوهر دوست تلقی می کردند.

در آن دوران، زنان و مردان در این جشن می توانستند یکدیگر را درک کرده و نسبت به هم مهرورزی کنند.

جشن سپندارمذگان، یک عشق پاک است که درک متقابل و پارسایی و گذشت را به زنان و مردان ایرانی یادآوری می کند زیرا زن نمادی از عشق و مرد نمادی از قدرت است.

عشق در ادبیات و شعر فارسی به طور فراوان مشاهده می شود و دارای جایگاه والایی است.

بسیاری از نویسندگان، شاعران و ادیبان ایرانی در تمام زندگی خود برای یک بار هم که شده از عشق نوشته و درمورد آن توصیف های فراوانی داشته اند و این موضوع را مورد ستایش قرار داده اند.

با نگاهی به اشعار سعدی، حافظ، عطار، خیام و حتی معاصران زمان می توان عشق را به طور فراوان یافت و آن ها آثاری عاشقانه سروده اند که از شهرت جهانی برخوردار هستند.

عشق پاک بیژن و منیژه، گشتاسب و کتایون و عشق ناپاک سیاوش و سودابه از جمله عشق های پاک و ناپاک زنانه هستند و در مقابل آن ها عشق های پاک و ناپاک مردانه ای وجود دارند که از آن جمله می توان به عشق پاک مردانه لیلی و مجنون و عشق ناپاک مردانه خسرو و شیرین اشاره کرد که تمامی این ها در ادبیات کلاسیک ایرانی هستند.

در ادبیات ایرانی عشق سنتی هم وجود دارد که می توان عشق زال و رودابه، عشق اجباری ویس و رامین و عشق کورکورانه وامق و عذرا را نام برد.

داستان خسرو و شیرین یکی از داستان های مشهور عاشقانه ایرانی است که در فرهنگ عامه کشور هم به آن اشاره می شود.

نظامی گنجوی، یکی از شاعران مطرح ایرانی یک اثر منظوم و عاشقانه با این عنوان دارد که درمورد عشق خسرو پرویز، پادشاه بزرگ سلسله ساسانی  و شیرین، یک شاهزاده ارمنی تبار است که فردوسی هم به عنوان یکی دیگر از شاعران مطرح ایرانی در شاهنامه به این عشق اشاره کرده و پرداخته است.

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید

***