از تمامیت قربانی کامل بودن گوش و سلامت چشم آن است. بنابراین
سَلِمَتِ الاُْذُنُ وَالْعَیْنُ سَلِمَتِ الاُْضْحِیَّهُ وَ تَمَّتْ، وَلَوْ کانَتْ عَضْباءَ
اگر گوش و چشمش سالم باشد قربانی سالم و کامل است هر چند شاخش شکسته باشد
الْقَرْنِ تَجُرُّ رِجْلَها اِلَی الْمَنْسَکِ.
و پایش را به محل قربانی بکشد.
-وَالْمَنْسَـکُ هُنَـا الْمَـذْبَـحُ.-
[«مَنسک» در اینجا به معنای قربانگاه است. ]
خطبه در بیان فتنه
وَ مِنْ خُطْبَه لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ
از خطبه های آن حضرت است
در بیان فتنه
اِنَّما بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ اَهْواءٌ تُتَّبَعُ، وَ اَحْکامٌ تُبْتَدَعُ،
ابتدای ظهور فتنه ها هواهایی است که پیروی می شود، و احکامی که در چهره بدعت خودنمایی می کند،
یُخالَفُ فیها کِتابُ اللّهِ، وَ یَتَوَلّی عَلَیْها رِجالٌ رِجالاً عَلی غَیْرِ دینِ
در این فتنه ها و احکام با کتاب خدا مخالفت می شود، و مردانی مردان دیگر را بر غیر دین خدا یاری و پیروی
اللّهِ. فَلَوْ اَنَّ الْباطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزاجِ الْحَقِّ لَمْ یَخْفَ عَلَی
می نمایند. اگر باطل از آمیزش با حق خالص می شد راه بر حق جویان پوشیده
الْمُرْتادینَ. وَلَوْ اَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْباطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ
نمی ماند. و اگر حق در پوشش باطل پنهان نمی گشت زبان دشمنان یاوه گو از آن
اَلْسُنُ الْمُعانِدینَ. وَلکِنْ یُوْخَذُ مِنْ هذا ضِغْثٌ، وَ مِنْ هذا ضِغْثٌ
قطع می گشت. ولی پاره ای از حق و پاره ای از باطل فراهم شده و در هم آمیخته
فَیُمْزَجانِ، فَهُنالِکَ یَسْتَوْلِی الشَّیْطانُ عَلی اَوْلِیائِهِ، وَ یَنْجُو الَّذینَ
می شود، در این وقت شیطان بر دوستانش مسلط می شود، و آنان که لطف حق
سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللّهِ الْحُسْنی.
شاملشـان شـده نجـات می یابنـد.
خطبه زمانی که ارتش معاویه در جنگ صفین آب را بر یاران آن حضرت بست
لَمّا غَلَبَ اَصْحابُ مُعاوِیَهَ اَصْحابَهُ عَلَیْهِ السّلامُ عَلی شَریعَهِ الْفُراتِ
زمانی که ارتش معاویه در جنگ صفین بر یاران آن حضرت پیشی گرفته، راه ورود به آب فرات را اشغال
بِصِـفّیـنَ وَ مَنَـعُوهُـمْ مِـنَ الْمـاءِ
کردند و لشگر امام را از برداشتن آب مانع شدند
قَدِ اسْتَطْعَمُوکُمُ الْقِتالَ، فَاَقِرُّوا عَلی مَذَلَّه وَ تَأْخیرِ مَحَلَّه،
آنان از شما خوراک جنگ خواستند، یا به پستی تن داده و شرف خود را از دست بگذارید،
اَوْ رَوُّوا السُّیُوفَ مِنَ الدِّماءِ تَرْوَوْا مِنَ الْماءِ. فَالْمَوْتُ
یا شمشیرتان را از خون آنان سیراب کرده تا از آب سیراب شوید. زیرا نابودی شما در آن زندگی
فی حَیاتِکُمْ مَقْهُورینَ، وَالْحَیاهُ فی مَوْتِکُمْ قاهِرینَ.
است که محصولش شکست از دشمن است، و زندگی شما در آن مرگی است که نتیجه اش پیروزی بردشمن است.
اَلا وَ اِنَّ مُعاوِیَهَ قَادَ لُمَهً مِنَ الْغُواهِ، وَ عَمَسَ عَلَیْهِمُ الْخَبَرَ حَتّی
بدانید معاویه دسته ای گمراهان منحرف را به دنبال خود آورده، و حقیقت را از آنان پنهان کرده،
جَعَلُـوا نُحُورَهُـمْ اَغْـراضَ الْمَنِیَّهِ.
تا این بی خبران گلوهای خود را آماج تیر مرگ نموده اند.
خطبه در بی وفایی دنیا
وَ قَدْ تَقَدَّمَ مُختارُها بِرِوایَه وَ نَذْکُرُها ههُنا بِروایه اُخْری
قسمتی از این خطبه پیش از این به روایتی نقل شد، در اینجا به روایت دیگر نقل می کنیم
لِـتَــغــایُــرِ الــرِّوایَــتَــیْــنِ
به خاطر اختلافی که در این دو روایت است
اَلا وَ اِنَّ الدُّنْیا قَدْ تَصَرَّمَتْ وَ آذَنَتْ بِانْقِضاء، وَ تَنَکَّرَ مَعْرُوفُها،
هش دارید که دنیا رو به نیستی نهاده و پایان مدّتش را اعلام کرده، و حقیقتش ناشناخته مانده،
وَ اَدْبَرَتْ حَذّاءَ. فَهِیَ تَحْفِزُ بِالْفَناءِ سُکّانَها، وَ تَحْدُو بِالْمَوْتِ
و شتابان روی گردانده است. ساکنانش را به سوی فنا می برد، و همسایگانش را به
جیرانَها، وَ قَدْ اَمَرَّ مِنْها ما کانَ حُلْواً، وَ کَدِرَ مِنْها ما کانَ صَفْواً،
تازیانه مرگ می راند، شیرینیش تلخ، و صافیش تیره شده،
فَلَمْ یَبْقَ مِنْها اِلاّ سَمَلَهٌ کَسَمَلَهِ الاِْداوَهِ، اَوْجُرْعَهٌ کَجُرْعَهِ الْمَقْلَهِ،
از دنیا چیزی نمانده جز ته مانده آبی همانند ته مانده آبی در ظرفی کوچک، و یا چون جرعه آبی اندک
لَوْ تَمَزَّزَها الصَّدْیانُ لَمْ یَنْقَعْ. فَاَزْمِعُوا عِبادَاللّهِ الرَّحیلَ عَنْ هذِهِ
که اگر تشنه ای بمکد سیراب نشود. ای بندگان خدا، عزم را بر کوچ از این
الدّارِ، الْمَقْدُورِ عَلی اَهْلِها الزَّوالُ، وَ لایَغْلِبَنَّکُمْ فیهَا الاَْمَلُ،
دنیایی که فنا برای اهلش مقرر شده جزم کنید، آرزو در اینجا شما را مغلوب خود نکند،
وَلا یَطُولَنَّ عَلَیْکُمْ فیهَا الاَْمَدُ.
و مدت حیات در آن به نظرتان طولانی نیاید.
فَوَاللّهِ لَوْ حَنَنْتُمْ حَنینَ الْوُلَّهِ الْعِجالِ، وَ دَعَوْتُمْ بِهَدیلِ الْحَمامِ،
به خدا قسم اگر همچون شتر فرزند مرده غمزده بنالید، و به مانند کبوتر دور از همدم صدا کنید،
وَ جَاَرْتُمْ جُوارَ مُتَبَتِّلِ الرُّهْبانِ، وَ خَرَجْتُمْ اِلَی اللّهِ مِنْ الاَْمْوالِ
و به مثل راهبی تارک دنیا زاری نمایید، و در راه خدا از اموال و فرزندانتان
وَالاَْوْلادِ، الْتِماسَ الْقُرْبَهِ اِلَیْهِ فِی ارْتِفاعِ دَرَجَه عِنْدَهُ، اَوْ غُفْرانِ
دل بردارید، برای درخواست قرب حق در مرتبه ای بالا، یا برای آمرزش گناهانی
سَیِّئَه اَحْصَتْها کُتُبُهُ، وَ حَفِظَها رُسُلُهُ، لَکانَ قَلیلاً فیما اَرْجُو لَکُمْ
که کتابهای حق شماره کرده، و فرشتگانش آن را حفظ نموده، هر آینه در برابر پاداشی که برای شما
مِنْ ثَوابِهِ، وَ اَخافُ عَلَیْکُمْ مِنْ عِقابِهِ. وَ اللّهِ لَوِ انْماثَتْ
از خدا امید دارم، و عقابی که از آن بر شما می ترسم کم و اندک است. به خدا سوگند اگر
قُلُوبُکُمُ انْمِیاثاً، وَ سالَتْ عُیُونُکُمْ مِنْ رَغْبَه اِلَیْهِ اَوْ رَهْبَه مِنْهُ دَماً،
به خاطر شوق حق وترس از او دلهای شما آب شود، و دیدگانتان خون ببارد،
ثُمَّ عُمِّرْتُمْ فِی الدُّنْیا مَا الدُّنْیا باقِیَهٌ، ما جَزَتْ اَعْمالُکُمْ ـ وَلَوْ لَمْ تُبْقُوا
سپس به اندازه بقای دنیا عمر کنید، باز هم کارکردهای خوب شما ـ هر چند از هیچ کوششی دریغ
شَیْئاً مِنْ جُهْدِکُمْ ـ اَنْعُمَهُ عَلَیْکُمُ الْعِظامَ، وَ هُداهُ اِیّاکُمْ
نکنید ـ با نعمت های عظیمی که به شما داده، و با هدایتی که جهت برخورداری از ایمان به شما مرحمت فرموده
لِــلاْیـمــانِ .
برابری نخواهد داشت.
وَ مِنهـا
و قسمتی از این خطبه
فی ذِکْرِ یَوْمِ النَّحْرِ وَ صِفَهِ الاُْضْحِیَّهِ
در باره عید قربـان و مشخّصه قربانی اسـت
وَ مِنْ تَمامِ الاُْضْحِیَّهِ اسْتِشْرافُ اُذُنِها، وَ سَلامَهُ عَیْنِها. فَاِذا