باور کنیم یکی از نشانههای پیشرفت، پذیرش موفقیت دیگران و پرهیز از حسادت و تخریب است. خبر کوتاه بود و تکراری. پپ گواردیولا لیگبرتر فوتبال انگلیس را فتح کرد. او در جنونآمیزترین فصل فوتبال این جزیره موفق شد یورگن کلوپ را شکست دهد. این یکی از شانهبهشانهترین رقابتهای ممکن بود. منچسترسیتی برای فتح جام 14 مسابقه پی در پی را پیروز شد. یک لغزش کافی بود تا جام به بندر لیورپول برود.
قرمزهای آنفیلد در شرایط به نایب قهرمانی بسنده کردند که با این میزان امتیاز در دهههای گذشته به راحتی می توانستند قهرمان شوند. کلوپ حق دارد ناراحت و عصبانی باشد اما رفتار او موقرانه و تحسینآمیز است. بعد از این ناکامی تلخ گفت:« باید به منسیتی بابت این قهرمانی تبریک خاص گفت.آنها در دو سال متوالی 198 امتیاز کسب کردند که قابل تقدیر است.این خیلی خوب است. سیتی با ما کمک کردند که لذت یک رقابت نفسگیر و شانه به شانه را لمس کنیم.گرچه در این مسیر ماهم به آنها کمک کردیم و دوئل بدی نبود. سیتی لیاقت قهرمانی را داشت و ما هم همچنین اما در نهایت یک تیم قهرمان میشود.»
در حالیکه در برهههایی از لیگ آنها از داوری به شدت ضرر کردند نگفت داوری علیه ما بود، نگفت اتحادیه فوتبال انگلیس عمداً برنامه مسابقات ما را فشرده چید تا شکست بخوریم و جام را بدهد به منچسترسیتی، نگفت بازیکنان من تبانی کردهاند، نگفت گواردیولا داورها را تحت فشار قرار داد، نگفت زمین کج بود، نور کافی نداشت، هوا سرد بود و .... بهانه نیاورد، تبریک گفت و تیم خودش و حریف را تحسین کرد.
این یک رفتار بزرگمنشانه است. برای بزرگ شدن باید بزرگی کرد. چهرهای مثل مورینیو با همه افتخاراتش در لیگبرتر جزیره به خاطر رفتار پرخاشگرانه به شدت نقد میشود اما کسانی مثل کلوپ و گواردیولا نشان میدهند بزرگتر از زمین فوتبال هستند چرا که در لحظههای پر تنش قادر به کنترل رفتار و گفتار خودشان هستند.
آنها هم عصبانی میشوند، زیر فشار خردکننده هواداران، رسانهها و مدیران قرار میگیرند و ممکن است حتی گاهی تلخی کنند اما اینکه در حساسترین لحظه فصل چنین ادبیاتی به کار ببرید، نشاندهنده تسلط و شخصیت شماست. فراموش نکنیم که این دو تیم در همه جای جهان هوادار دارند و تنها تیمهای ملی یا محلی نیستند. از آفریقا تا آمریکای شمالی، از استرالیا تا اروپا آسیا و احتمالاً قطب کسانی با فرهنگهای گوناگون بازی آنها را دنبال میکنند ولی باز بهانه نمیآورند و به اصول وفادارند.
هرساله صدها مسابقه فوتبال از تلویزیون ما پخش میشود. حواشی این مسابقات و گفتگوی مربیان هم در برنامههای مختلف پوشش داده میشود پس چرا یاد نمیگیریم؟ غیر از این است که یکی از دلایل پخش این مسابقات ارتقای سطح کیفی فوتبال است؟ پس چرا یاد نمیگیریم؟
البته که «هنر نزد ایرانیان است و بس» و فرنگی باید قرنها بدود شاید ذرهای عمق فرهنگ ما را درک کند اما صریح از خودمان بپرسیم چرا از بازیکنان، هواداران و مربیان معتبر رفتار و گفتار احترامآمیز آنها یاد نمیگیریم؟ مشتریان پر و پاقرص این مسابقات چرا بعد از سالها دیدن این رقابتها گامی به جلو بر نمیدارند، از لحاظ کیفی انتظار زیادی نمیرود، بهانهها مشخص است؛ بودجه نداریم، زمین نداریم، امکانات نداریم و ... اما از لحاظ رفتاری و گفتاری هم بودجه میخواهد؟
یعنی درست حرف زدن، احترام گذاشتن به حریف، پذیرش شکست و ... هم امکانات خاصی میخواهد؟ به همین حرفها و ادبیات یورگن کلوپ نگاه کنید. برای این سبک رفتار و گفتار اردوی تدارکاتی لازم است؟ حتماً باید زمین چمن خوب داشته باشیم تا بهانه نیاوریم و موفقیت دیگران را تحسین کنیم؟
باور کنیم یکی از نشانههای پیشرفت، پذیرش موفقیت دیگران و پرهیز از حسادت و تخریب است. تنها در این صورت رشد خواهیم کرد وگرنه شال و کلاه کردن و ته ریش گذاشتن و ورجه وورجه کردن کنار زمین و ادای کلوپ و گواردیولا کار هر کودکی است. /عصر ایران