سلام نو – سرویس سیاسیی: رییس جمهور حسن روحانی در دیداری که با جمعی از اصحاب رسانه داشت از سختی شرایط موجود سخن گفت و بار دیگر از ایده رفراندوم خود با توسل به اصل 59 قانونی اساسی صحبت به میان آورد و برای نخستین بار با مصداقی مشخص به آن اشاره کرد و آن را تبیین کرد.
روحانی با اشاره به ظرفیتهای پیش بینی شده برای این اصل در قانونی اساسی آن را بنبست شکن دانست و تاکید کرد که بر مبنای این اصلی دریچه به روی مردم باز است. رییس جمهور با اشاره به این اصل گفت:
اصل 59 قانون اساسی، اصلی بنبست شکن است و میگوید در هر زمان لازم دریچه به روی مردم باز است، حالا چه موقع باید از این اصل استفاده کرد یا آیا باید قبلاً استفاده میکردیم، موضوعی دیگر است.
روحانی در ادامه برای نخستین بار با ذکر یک خاطره به تلاشش برای استفاده از این اصل قانونی اشاره کرد و گفت که موافقت ضمنی رهبری را هم جلب کرده بود. او با اشاره مذاکرات هستهای دهه هشتاد گفت:
در سال 83 از رهبر معظم انقلاب خواستم تا موضوع هستهای را به آراء مردم بگذارند، که ایشان هم استفاده از این اصل را خوب دانسته و قبول کردند، اما در مورد زمان اجرای آن مطلبی عنوان نشد و پس از آن هم دولت تغییر کرد و روند به شکل دیگری ادامه یافت، اما به هر حال اصل 59 در هر مقطعی میتواند راهگشا باشد.
حسن روحانی در ادامه در ادامه به اصل 134 اشاره میکند و از اختیارات رییس جمهور سخن میگوید و بار دیگر بر حرف قبلی خود تاکید میکند که کشور در شرایط جنگی فرمانده جنگ با اختیاراتی ویژه میخواهد حتی اگر جنگ پیش روی کشور اقتصادی باشد و خبری از درگیری نظامی نباشد.
این مردم بن بست شکن هستند؛ اگر بگذارید
سخنان رییس جمهور روحانی در تاکید بر اینکه مردم و نظرشان بن بست شکن هستند و رفراندوم یکی از دریچههای این بن بست شکنی است حرفی درست است، چنان که حسن روحانی هم در سال 92 هم در سال 96 با برگزاری انتخاباتی از جنس رفراندوم به پیروزی رسید و در هر نوبت بن بست را شکست.
رای دور اول روحانی به او این قدرت داد که با طرف اروپایی و آمریکایی وارد گفتوگو شود و برجام را برای ایران به ارمغان بیاورد. رای دور دوم روحانی نیز شبیهترین انتخابات به رفراندوم بود که تاکنون برجام را برای کشور حفظ کرده.
حتی در انتخابات خبرگان مردم به لیست مرحوم هاشمی رای دادند، لیستی که عنوان لیست انگلیسی را یدک میکشید و رای به آن اعلام مخالفت علنی با اندیشه امثال جنتی، مصباح یزدی و محمدی یزدی بود.
اما واقعیت این است به جز انتخاباتهای مختلف برگزاری هر رفراندوم دیگری هم هزینههای مادی و معنوی زیادی دارد، هم مخالفین و موافقین بسیاری که انجام آن را جدا میکند. از طرف دیگر متخصصان سیاست خارجی اساس بازی با کارت رفراندوم در مسائل سیاست خارجی را چندان به صلاح نمیدانند چون دست دیپلماتهای خودی را رو میکند.
با این اوصاف راههای بسیاری برای رجوع به مردم و باز کردن آن دریچه وجود دارد و مردم در دیگر موقعیتها نیز توان بن بست شکنی را دارند. کافی است حسن روحانی با حفظ اصل حفظ اسرار نظام به خصوص در شرایط فعلی اندکی با مردم صادقانه، مستقیم و بیواسطه سخن بگوید تا ببینید چگونه ورق بازی به نفع او باز میگردد.
انتخابهای بن بست شکن یا بن بست ساز
مسئله دیگر این است که روحانی باید تکلیف خودش را روشن کند که برای حلقه اطرافش دنبال چهره بن بست ساز است یا بن بست شکن؟ دنبال هاشمی و ظریف بن بست شکن است یا نه دنبال دژپسند و شریعتمداری بن بست ساز؟ مسئلهای در سطح وزارت که با رفراندوم حل نمیشود.
مسئله دیگر این است که رییس جمهور به عنوان نفر اول امور اجرایی کشور باید تکلیف خودش را با بلاتکلیفیهای خودساختهای که در کشور وجود دارد مشخص کند، این بلاتکلیفیها با رفراندوم حل نمیشود و رفراندوم هم چارهی کار آنان نیست و شاید تنها بتواند با روشنایی تاباندن بر سایهها با کمک مردم از این بلاتکلیفیها گریخت.
هر وقت رییس جمهور توانست به مسائلی از این دست فائق بیاید آن وقت ضرورت رجوع به همه پرسی برای مسائل مختلف درک میشود و کسی نمیتواند در برابر خواست او مقاومت کند.
نظرات