۳۴ سال بعد از رخداد ۷ تیر ۱۳۶۰ چطور دو دلال مواد مخدر کلاهی را کشتند؟
به گزارشسلام نو روزنامه شهروند نوشت: «مردی که بمب را زیر تریبون رئیس حزب جمهوری اسلامی کار گذاشته بود، ٣٤سال بعد با وجود سالها زندگی مخفی و فرار از مجازات، توسط دو خلافکار حرفهای کشته شد. کسانی که به او شلیک کردند قصد داشتند رقیبی را که به عنوان یکی از قاچاقچیان حرفهای در هلند شناخته میشد، از سر راه بردارند. آنها نمیدانستند کسی را کشتهاند که سالها بهعنوان بزرگترین تروریست ایران تحت تعقیب بوده است.
تروریستی به نام کلاهی
او جوان ظاهرالصلاح و مودبی بود که در فراخوان گسترده حزب جمهوری اسلامی در سال ١٣٥٩ به همراه ١٠٠هزار نفری که ثبت نام کردند، وارد این حزب شد؛ بدون این که شک کسی را برانگیزد. سوابق او در کمیتههای انقلاب اسلامی و معرفیاش توسط یکی از افسران ارتش (که بعدها معلوم شد از عوامل تروریستی گروهک منافقین بوده است) باعث شد هیچ شکی برانگیخته نشود.
او را شهید مالکی مسئول تشریفات حزب پذیرفته بود. اعتقاد داشت از همه اعضای حزب بیشتر فعالیت میکند و کاریتر است؛ در حالی که خیلی از اعضای ستادی حزب برایشان جای سوال بود که چرا این جوان، این همه کنجکاو است و مدام سوال میپرسد. بادامچیان میگوید: «من هیچ وقت به او اعتماد نداشتم. بارها هم به شهید مالکی در این باره تذکر دادم.»
محمدرضا کلاهی صمدی، اطلاعات فنی زیادی داشت و مهارتی در کار کردن با سیستمهای صوتی، رادیویی، بیسیم و برق داشت. او رفتهرفته با جلب نظر شهید بهشتی، توانست بهعنوان مسئول حفاظت ساختمان حزب جمهوری اسلامی در تهران خود را به حلقه اول تصمیمگیران و شورای مرکزی حزب نزدیک کند. کسانی که در مشاغل و مناصب مهم و حساسی مانند شورای عالی قضائی، دیوان عالی کشور، مجلس و سپاه پاسداران حضور داشتند.
دو روز مانده به انفجار دفتر حزب، ٦ نفر از عناصر تروریستی فرقه منافقین، با تجمع در خانهای تیمی، به کار هر شب خود که شنود بیسیم نهادهای انقلابی بود، ادامه دادند. آنها آن شب میهمان ویژهای داشتند که قرار بود محموله مهمی را به او تحویل بدهند. این میهمان، مسئول حفاظت دفتر حزب جمهوری اسلامی، محمدرضا صمدی کلاهی بود و محمولهای که باید تحویل میشد، دو بمب بسیار قوی با قدرت انفجاری فوقالعاده زیاد بود.
روز هفتم تیرماه ١٣٦٠، بمبهایی که در کارتن کاغذ و کیف شخصی کلاهی وارد ساختمان کهنه حزب شده بود، منفجر شد و بهشتی به همراه بیش از ٧٢ نفر از اعضای حزب جمهوری اسلامی با موج انفجار و فروریختن سقف بتنی سالن اجلاس، شهید شدند. لحظاتی قبل از انفجار، صمدی کلاهی به بهانه خرید از حزب خارج شد و دیگر کسی او را ندید تا این که ٣٤سال بعد برخی از منابع محلی در هلند، پس از قتل یک مهندس برق که گفته میشد واردکننده بزرگ مواد مخدر به هلند بوده، هویت او را به نام صمدی کلاهی تأیید کردند. این طور بود که پرونده عامل بزرگترین عملیات تروریستی پس از انقلاب، بسته شد.
شرکایی با دستهای آلوده به خون
سازمان مجاهدین خلق که در بین مردم ایران به نام گروهک منافقین شناخته میشود، سازمانی با مشی مبارزه مسلحانه علیه رژیم شاه و بر مبنای ایدئولوژی اسلامی بود که پس از تسویه حسابهای داخلی و کشتار عناصر اسلامگرای این سازمان در میانه دهه ٥٠ خورشیدی، علنا به سمت و سوی ایدئولوژی مارکسیست گرایش یافت. پس از انقلاب، این سازمان وارد چالش سیاسی با نظام نوپای جمهوری اسلامی شد و ٣ سال بعد، با اعلام بازگشت به مشی مبارزه مسلحانه، شمشیر را برای حکومت تازه تأسیس ایران از رو بست. این سازمان با تحلیلی که از وضع مبارزه با جمهوری اسلامی داشت، پس از ترورهای هدفمند در ابتدای دهه ٦٠، به این تحلیل رسید که باید «سرانگشتان رژیم» را در بین مردم قطع کند. برای همین، ترور کور مردم کوچه و بازار که مثلا ظاهری مذهبی یا سنتی داشتند یا در مسجد محل رفتوآمد میکردند و احیانا با پیشنماز محله خوشوبش داشتند، در دستور کار سازمان قرار گرفت. با وجودی که ابعاد دقیق ترورهای هدفمند و کور و تلفاتی که به دلیل همدستی این تشکیلات با رژیم بعث برجا مانده، مشخص نیست و آمار دقیقی از جنایتهای این گروهک منتشر نشده، ولی خانوادههای قربانیان اعلام کردهاند دستکم ١٧هزار نفر توسط اعضای این سازمان ترور شدهاند.
ولی در پرونده ترور بهشتی و یارانش در هفتم تیر ١٣٦٠، نمیتوان با قاطعیت تمام اعلام کرد داغ ننگ این رسوایی بزرگ تنها بر پیشانی فرقه منافقین خورده است، زیرا قرینههای زیادی وجود دارد که نشان میدهد اعضای این سازمان با همکاری برخی سرویسهای جاسوسی خارجی ازجمله موساد (رژیم صهیونیستی) و سیا (ایالات متحده آمریکا) توانستهاند این ترور بزرگ را سازماندهی کنند.
علاوه بر ساختار تخریبی فوقالعاده بمبی که آن روز منفجر و باعث شد ساختمان حزب جمهوری اسلامی بهطور کلی ویران شود، تعدادی از اشخاص درگیر در پرونده گفتهاند اعضای نهادهای انقلابی در آن روزها، صحبتهایی درباره همدستی سرویسهای جاسوسی بیگانه با عوامل تروریستی داخلی مطرح کردهاند. عزت الله سحابی و ابوالحسن بنیصدر در همان سالها گفتند شواهد قوی وجود دارد که عوامل گروهک منافقین با هدایت و همکاری سرویسهای خارجی، توانستند عملیات تروریستی با این ابعاد را انجام دهند؛ نظریهای که بعدها با پناه دادن سیاسی به کلاهی صمدی در اروپا، تقویت شد. صمدی کلاهی توانست پس از کسب پناهندگی سیاسی دست کم ٣٠سال با هویت جعلی علی معتمدی در شهر آلمیره واقع در مرز هلند زندگی کند. البته پس از مرگ او، نمایندگان پارلمان هلند به وزارت کشور و دادگستری اعتراض کردند که چرا هلند پناهگاه تروریستهایی شده که گناهکار بودن آنها برای همگان معلوم است و دولت هلند هم اعلام کرد هنگام دادن پناهندگی به صمدی کلاهی از هویت اصلی او بیاطلاع بوده است؛ پاسخی که چندان صادقانه به نظر نمیرسد.