به گزارش سلام نو، شایان مصلح دقایقی پیش به دفتر باشگاه پرسپولیس رفت. او در مورد دلیل حضورش در خیابان سئول گفت: یک کار اداری دارم و مشکل خاصی نیست.
او در مورد وضعیت مصدومیت خود بیان کرد: من کشیدگی همسترینگ داشتم. یک ماه و 10 روز از این مصدومیت می گذرد و فکر می کنم بعد از اردوی ترکیه با تیم تمرین می کنم.
مصلح در واکنش به این موضوع که دو رقیب آماده یعنی انصاری و نادری را در پست دفاع چپ کنار خود می بیند، افزود: امسال خدا را شکر جمعمان جمع است. دفاع های خوبی داریم. امیدوارم سال خوبی داشته باشیم و بهتر از پارسال باشیم تا برای قهرمانی مجدد بجنگیم.
سوال بعدی از مصلح در این رابطه بود که زمزمه هایی مبنی بر خروج نامش از فهرست باشگاه شنیده می شود که او در واکنش به این سوال خاطرنشان کرد: اولین بار است که از شما می شنوم این حرف را. تا حالا چنین چیزی را کسی به من نگفته است. خیلی جالب است که در زمان آقای برانکو یک عده عادت داشتند که بگویند من در لیست خروج هستم. من فیکس بازی می کردم و این حرف را می زدند. این صحبت ها همیشه هست و در مورد همه بازیکنان از بزرگتر تا کوچکتر زده می شود. ما اما کاری به این خواشی نداریم. این ها احتمالا هواداران تیم های دیگر هستند تا مشکلات شخصی با بازیکنان دارند.
از مصلح در مورد روش کاری کالدرون هم پرسیده شد که او پاسخ داد: من فعلا با پزشکان کار می کنم ولی تمرینات را که می بینم خوب هستند. آقای برانکو که خیلی دوست داشتنی بودند و امیدوارم ایشان هم همینطور باشند و سال خوبی داشته باشیم.
از مصلح در مورد شکایت برانکو از مدیران باشگاه پرسپولیس پرسیده شد و اینکه برانکو در آخرین مصاحبه اش گفته خودم قبل از فینال به بازیکنان پاداش دادم تا انگیزه اشان بالا برود. مدافع چپ پرسپولیس در واکنش به این موضوع بیان کرد: آقای برانکو خیلی از بازی های حساس این کار را می کردند. یک برهه ای بود که از باشگاه پول گرفته بودند و از جیب خودشان به بچه ها پول دادند. مشکلات زیاد است. امیدوارم همانطوری که ما بازیکنان صبور هستیم، هواداران هم صبور باشند. ما روز بد نداشتیم و امیدوارم این روزها ادامه داشته باشد.
مصلح در کانال تلگرامی خود در مورد پدر و پسری نوشته که قرار بوده با آنها عکس یادگاری بگیرد. بازیکن پرسپولیس در رابطه با این موضوع اینگونه توضیح می دهد: قبل از تمرین، به این پدر و پسر قول داده بودم که می مانم و با آنها عکس می گیرم. اول تمرین نشد و آخرین تمرین هم زیاد شلوغ بود و نتوانستم از ماشین پیاده شوم. حالا هم که شرایط سخت شده. می خواهم پیراهن به آنها بدهم. کلی پیام دریافت کرده ام؛ مثلا خانم ها پیام می دادند که من عمه آن پسر هستم یا آقایان پیام می دادند که من پدرش هستم. مملک ما است دیگر (باخنده).