چطور پس از چهل سال تمام نیروهای انقلاب در ریاست جمهوری و دیگر نقاط حساس کشور سازش‌کار شده‌اند و تنها بخش کوچکی از نهادهای برآمده از انقلاب هنوز به آرمان‌های انقلاب وفادارند، بخشی که اتفاقا خود را به هیچ جا و هیچ‌کس پاسخگو نمی‌داند.

سلام نو – سرویس سیاسی: گاندو بالاخره پس از کش و قوس سیاسی و هنری فراوان تمام شد و حالا گرد و خاک جدل‌ها پیرامون آن فرو نشسته و می‌توان با دقت بیشتری درباره آن سخن گفت.

سریال گاندو در سی قسمت تهیه و پخش شد. با نگاهی به ترکیب بازیگران و تعدد لوکیشن‌های فیلم برداری می‌توان پیش بینی کرد که هزینه‌های سنگینی هم داشته هزینه‌هایی که بعید است توسط صدا و سیمایی که در آستانه ورشکستگی مالی است تامین شده باشد.

تمام حرف گاندو این بود که ماموران یک نهاد اطلاعاتی خاص تمام حواسشان به کشور هست و با قلب‌های پاک خود اجازه نمی‌دهند نفوذی به کشور صورت بگیرد و برای این کار حتی جلوی دولت و دیگر مجموعه‌های اطلاعاتی و امنیتی هم می‌ایستند.

گاندو سریال خوش آب و رنگی بود که حتما توجه مخاطب عمومی را جلب کرد و این پیام به او منتقل شد، اما تهیه کنندگان پیدا و پنهان این مجموعه احتمالا به دیگر پیام‌هایی که از این سریال مخابره می‌شد و در ذهن مردم تاثیر می‌گذارد توجه نداشتند.

در تمام مجموعه‌های تلویزیونی و سینمایی سیاسی و امنیتی که حداقل توسط تلویوزیون‌های دولتی تهیه و پخش می‌شوند سیستم امنیتی و سیاسی سیستم سالم معرفی می‌شود که در نهایت بر مامور یا بخش فاسد یا ضعیف فائق می‌آید. تنها در بخش سینمای مستقل و معترض است که بخشی از سیستم با شورش علیه فساد فراگیر در سیستم با آن مبارزه می‌کند.

اما در گاندو ماجرا برعکس است. تمام سیستم سیاسی و امنیتی ایران اگر نگوییم خائن، فشل و ناکارآمد است و این تنها یک بخش اطلاعاتی خاص مثل اطلاعات سپاه است که کارآمد، پیش‌رو و دلسوز نظام و ایران است. این نگاه محصول همان دوگانه معروف سازش و مقاومت است و تهیه کنندگان سعی کرده‌اند نشان دهند که تنها خط مقاومت مورد تصور آنان توان حفظ کشور را دارد.

ظاهرا البته به این مسئله فکر نکرده‌اند که به این سوال پاسخ می‌دهند که چطور پس از چهل سال تمام نیروهای انقلاب در ریاست جمهوری و دیگر نقاط حساس کشور سازش‌کار شده‌اند و تنها بخش کوچکی از نهادهای برآمده از انقلاب هنوز به آرمان‌های انقلاب وفادارند، بخشی که اتفاقا خود را به هیچ جا و هیچ کس پاسخگو نمی‌داند.

تصویری که در این سریال از جواد ظریف به عنوان وزیر خارجه ارائه شد تصویری به شدت غیرواقعی و دروغ پردازانه است و احتمالا سازندگان سریال به این فکر نکرده‌اند که اگر ظریف این چنین است، چطور رهبری برای دو دوره حساس با حضور او در وزارت خارجه موافقت کرد؟ همه می‌دانیم که وزارت خارجه و اطلاعات از جمله وزارت‌خانه‌هایی هستند که رییس جمهور به شکل جدی نظر رهبری را در آن‌ها مدنظر قرار می‌دهد.

سازندگان گاندو البته به این هم نیاندیشیدند که عمده فعالیت رضاییان در ایران به دوران دولت احمدی‌نژاد که حامی مقاومت مطلوب آنان بود باز می‌گردد و دستگیری او اتفاقا در زمان دولتداری سازشکاران رخ داد.

مسئله دیگری که به طور مشخص به جیسون رضاییان مربوط می‌شود سطح جاسوسی او و امنیتی بودن پرونده آن است. اگر آن طور که سریال می‌گوید رضاییان جاسوس درجه یک و مهمی است. چطور پرونده‌اش به این سرعت در یک موسسه فرهنگی هنری پیدا می‌شود و از روی آن فیلم می‌سازند! آن هم در حالی که برخی از پرونده‌های ساواک هنوز شامل محرمانگی است و عرف انتشار پرونده‌های محرمانه و امنیتی در دنیا نیز سی سال و بیشتر است.

اگر پرونده اینقدر ساده به دست یک نویسنده رسیده پس احتمالا رضاییان آن جاسوسی که می‌گویند نبوده و تنها ابزاری است برای تخریب دولت.

نکته آخری که باید به آن توجه کرد نگاه خاص دستگاه امنیتی ایران به خبرنگاران است، نگاهی تاسف بار که در مصاحبه علی فلاحیان وزیر سابق اطلاعات با حسین دهباشی هم بیان شد. از نظر دستگاه امنیتی ایران خبرنگاران عموما و اصولا جاسوس هستند مگر این که خلافش ثابت شود.

متاسفانه صدا و سیما به عواقب محصولاتی که تولید و تبلیغ می‌کند توجهی ندارد، فرقی ندارد این محصول یک داروی غیراستاندارد لاغری باشد یا یک سریال غیراستاندارد، تفرقه افکن و دسته چندم امنیتی. اولی را پخش می‌کند چون پول می‌خواهد و دومی را پخش می‌کند چون مجبور است، اما حواسش نیست این تیشه‌ای که برای زدن به ریشه دولت به دست گرفته چنان برنده است که به ریشه نظام می‌خورد.

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید

***