تجربه مدیریت محلی در ایران پیشینهای بیش از صد سال دارد با این وجود هیچ گاه به دلایل گوناگون آن طور که باید و شاید به مدیریت محلی در ایران بها داده نشده است. هرچند در شرایطی که هنوز شوراهای شهر و روستا نتوانسته اند برای خود جایگاهی دست و پا کنند شاید این انتظار درباره مدیریت محلی انتظار گزافی باشد.
از روزهای نخستین انقلاب بحث شوراها و لزوم ایجاد آن بیش از همه توسط یک شخص مطرح می شد. مرحوم آیت الله طالقانی در سخنرانی معروف خود پس از مخالفت عده ای که نگران کم شدن نفوذ خود بودند، گفته بود:« این شوراهای محلی موجب میشود که افراد و توده مردم که ناشناخته ماندهاند استعدادهایشان را نشان بدهند.» با این حال شوراها به عنوان یک اصل معطل مانده قانون اساسی پس از بیست سال در ابتدای دولت سیدمحمد خاتمی احیا شدند. هرچند این شورا هم با شورای مطلوب طالقانی تفاوتهای مشهودی داشت.
این روزها که بحث شورایاریها بیش ازهمیشه مطرح است با نگاهی گذرا به این نهاد می توان آن را نزدیک ترین ساختار به شورای مدنظر طالقانی دانست. واقعیت این است که شوراهای شهر و روستا به دلایل مختلف از جمله خلاءهای موجود در قانون هنوز نتوانستهاند به معنای واقعی تصمیم ساز باشند و شهر را راهبری و هدایت کنند. طبعا این وضعیت برای شورایاریها نیز به طریق اولی وجود دارد.
رویکرد محله محوری از جمله اتفاقات خوبی است که در یک دهه اخیر در راستای آن تلاش هایی صورت گرفته است. هرچند در این اقدامات تناقضهای زیادی دیده شده است. اگرچه شهرداری تهران کارهای فرهنگی قابل توجهی برای بازیابی هویت محلهای انجام داده است اما جهت گیری اصلی شهرداری در این سال ها به ویژه در زمینههای عمرانی به سمتی بوده که عملا محلهها از هویت محلی خود فاصله گرفته اند. در چنین شرایطی طبیعی است که تعاملات مردم محله با یکدیگر کم و به تبع آن احساس تعلق به مکان برای شهروندان کمرنگ شود. با توجه به این بستر خیلی عجیب نیست شورایاری ها نتوانند آن طور که باید و شاید منشأ اثر باشند.
این البته همه ماجرا نیست. عدم نظارت صحیح بر شورایاریها در برخی مناطق آنقدر زیانآور بوده که برخی مسئولان مدیریت شهری ترجیح داده اند عطای آن را به لقایش ببخشند. هرچند دلیل همین مساله را نیز می توان در نبود پشتیبان قانونی برای شورایاریها جستوجو کرد. از همان روزهای نخست که سنگ بنای شورایاریها گذاشته شد قرار بود شوراهای محلی به عنوان یک نهاد واسط میان شهروندان یک محله با مسئولان مدیریت شهری نقش آفرینی کنند. با این وجود بعضا دیده شده در بعضی مناطق شورایاری ها در نقش بازوی اجرایی شهرداریهای مناطق ظاهر شده اند.
ایراد دیگری که بیش از همه به شورایاری ها ضربه زده نگاه حزبی و سیاسی به این نهاد است. انتخابات شورایاری را می توان تنها انتخابات غیرسیاسی در این سطح گسترده نامید. در سالهای گذشته برخی از شورایاریها به اردوگاه سیاسی یک جناح خاص تبدیل شده بودند و بعضا صرفا انگیزه حضورشان در شورایاریها اهداف سیاسی بوده است. این در حالی است که وظایف پیشبینی شده برای شورایاران نسبتی با مشی سیاسی افراد ندارد.
با همه ایراداتی که تاکنون به شورایاریها گرفته شده است این روزها در حالی دوره پنجم شورایاری ها آغاز می شود که به واسطه تبلیغات قابل قبولی که در هفته های اخیر شده بسیاری از بدنه جامعه امروز با واژه شورایاری آشنا هستند و کم و بیش نسبت به کارکردهای این نهاد که متشکل از معتمدان محلی است، آگاهاند. شورایاران به عنوان نیروهای داوطلبی که هیچ گونه دستمزدی دریافت نمیکنند پتانسیل بالایی برای رفع بسیاری از مشکلات شهروندان دارند با این حال فقدان قانون مناسب و بی مهری برخی دستگاهها موجب شده تا این روند با کندی همراه باشد.
به تعبیر بسیاری قرار است شورایاریها تجلی گر دموکراسی محلی باشند و به نوعی از این نهاد به عنوان نماد حاکمیت مردم بر محلههای خود یاد میشود. اگرچه در انتخابات این دوره شورایاری ها برخلاف نوبت قبل شاهد ردصلاحیت های سوال برانگیز نیستیم و افراد آزادانه امکان شرکت در این انتخابات را دارند با این وجود تعمیق دموکراسی در بافت شهری نیازمند ابزارهایی است که نهاد شورایاری با ساختار فعلی فاقد آن است. این سخن که انتخابات شورایاری تمرین دموکراسی از سطوح پایین است حرف نادرستی نیست اما باید توجه داشت تا زمانی که جایگاه شورایاریها توسط مدیریت شهری مشخص نشود بیم آن می رود این نهاد به عنوان نهادی خارج از قدرت تنها منویات شهرداری را پیش ببرد و کارکرد خود به عنوان یک نهاد دموکراتیک در راستای عملیاتی کردن دموکراسی محلی را از دست دهد.
* حمید ناطقیان