سلام نو – سرویس سیاسی: محمود احمدینژاد این روزها به جز سفر به نقاط مختلف ایران فعالیتهای دیگری از جمله مصاحبه با رسانههای خارجی را آغاز کرده و پس از خط و نشان کشیدن برای دولت در دوران التهابات پس از دی ماه 96 حالا به دنبال کانال رابطه مستقیم با آمریکا است و برخلاف سیاست رسمی نظام از گفتوگوی مستقیم با آمریکا سخن میگوید.
اما رییس جمهور سابق این روزها به دنبال چیست؟ رویای ریاست جمهوری دوباره خودش یا یارانش را در سر دارد یا آن طور که برخی از اطرافیانش میگویند به دنبال فتح بهارستان است یا نه به باور برخی منتقدان دیروز و امروز و فردایش، به فردای التهابات ایران نگاه میکند و به دنبال تامین منافع خود و دوستانش در آن روز مباد است؟
هفته پیش بود که شایعاتی درباره حمایت احمدینژاد از دو لیست انتخاباتی منتشر شد، دو لیستی که قرار بود یکی از آنها برای رد شدن از سوی شورای نگهبان ارائه شود تا با تایید دیگری و حمایت احمدینژاد از آن "بهار به بهارستان" برسند، ولی تنها چند ساعت زمان نیاز بود تا خبر انتشار هر لیستی از سوی احمدینژاد و دوستانش تکذیب شود.
علی اکبر جوانفکر، چهره نزدیک به محمود احمدینژاد با تاکید بر اینکه مسئولیتی در جریان بهار ندارد میگوید: شخصا بر این باورم که نهضت «به سوی بهار» در پی کسب مناصب قدرت نیست و با نگاهی بنیادین و عالمانه به مسائل کشور توجه دارد و راه حلهای عالمانه و واقع بینانه را ارائه میدهد.
اما شاید بتوان ردپای فعالیتهای انتخاباتی جریان احمدینژاد را با دنبال کردن تحرکات عبدالرضا داوری دقیقتر شناسایی کرد. این روزنامهنگار نزدیک به جریان احمدینژاد برخلاف جوانفکر از طرف بهار و بهاریها حرف میزند و به صراحت در حال تلاش برای تقویت دو گانهای است که شاید به سادهترین شکل ممکن آن طور که خودش میخواهد بتوان آن را دو گانه مردی و نامردی دانست.
او هرچند بارها تاکید کرده است که مشاور محمود احمدینژاد نیست ولی از بین دعواهای منتشر شده داوری و همسرش این طور به نظر میرسد که رابطه احمدینژاد و داوری اینقدر صمیمی هست که رییس جمهور سابق در میانه دعوا زن و شوهری وساطت کند و در میانه وساطت حرف از لیست مجلس هم بزند. به این ترتیب میتوان مدل سیاسی مشاور سابق و رییس جمهور سابق را آنچنان دور از هم ندانست.
داوری در یکی از آخرین توییتهایش نگاه خود با سیاست ایران را اینطور تشریح میکند:
سیاست در ایران را دوقطبی های کاذب اصلاح طلب-اصولگرا یا سرنگونی طلب-استمرار طلب توضیح نمیدهد. سیاست در ایران را فقط دوقطبی واقعی مردی و نامردی تبیین میکند.
به نظر میرسد درب جریان بهار و احمدینژاد همچنان روی همان پاشنه سابق میچرخد و اولویت این جریان حتی در زمان افزایش قابل توجه تهدیدهای خارجی تقویت دو قطبی در کشور است، آن هم نه دو قطبیهای معمول و مرسوم سیاسی بلکه دو قطبی تند و رادیکالی که یک سوی آن محمود احمدینژاد و سوی دیگرش بقیه سیاستمداران ایران است.
اما محمود احمدینژاد بعد از شش سال تبعید به گوشه سیاست ایران حالا به دنبال چه میگردد؟ او بهتر از هر کسی میداند نظام با کسی شوخی ندارد و در رد صلاحیت او و کاندیداهای مرتبط به او ذرهای معذوریت ندارد، آنچنان که در انتخابات پیشین مجلس اصلاحطلبان آنقدر گسترده رد صلاحیت شدند که در روزهای اول توان بستن لیست در پایتخت را نداشتند.
او احتمالا همچنان بهتر از هر کسی میداند که دیگر اجازه بازگشت به سیاست ایران به عنوان رییس جمهور یا حتی رییس مجلس را ندارد، چنان که بعد از انکار او و دوستانش درباره نهی رهبری برای شرکت در انتخابات ،رهبری پشت بلندگو هم گفتند: یک نفری، یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظه صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمیدانیم ما که شما شرکت کنید ... یکی بگوید فلانی گفته، یکی بگوید نگفته، یکی بگوید چرا پشت بلندگو نگفته؟ خب حالا این هم پشت بلندگو.
بعدها روزنامه جمهوری اسلامی نیز در گزارشی با استناد به منابع خود روایتی از دیدار احمدینژاد با رهبری ارائه کرد و نوشت: احمدینژاد به بیان گزارش از سفرهای استانی اخیر خود پرداخته و ادعا کرده است "عملکرد ضعیف دولت مردم را مستاصل کرده است و از من تقاضای ورود به انتخابات دارند". مقام معظم رهبری در جواب تاکید کردهاند "این سفرها نباید شائبه انتخاباتی به خود بگیرد چون قرار نیست جناب عالی در این رقابت شرکت کنید". ایشان در برابر اصرار احمدینژاد که خواست و فشار مردم را بسیار زیاد توصیف کرده، تاکید کرده "حضور شما در انتخابات موجب ایجاد دو قطبی شدن است و این موضوع به صلاح امر انقلاب و مردم نیست و شما باید در برابر این خواست مقاومت کنید."
با این تفاسیر محمود احمدینژاد در فعالیتها سیاسی امروز خود به دنبال چیست؟ در حال حاضر دو پاسخ میتوان برای فعالیتهای اخیر او متصور بود.
پاسخ اول این است که او با توجه به تصور و تخمینی که از پایگاه اجتماعی خودش دارد دنبال این است تا رییس جمهور ساز و البته نماینده ساز باشد و با مجموعه فعالیتهایش بتواند تعدادی نماینده در مجلس آیند و نامزدی جدی در انتخابات ریاست جمهوری 1400 داشته باشد.
پاسخ دوم اما به نگاه خاص احمدینژاد به خودش، اطرافیانش و تواناییهایش و علاقه غیر قابل انکار او برای ورود به بازی ریاست جمهوری 1400 بر میگردد. شاید رییس جمهور سابق فکر میکند با توجه به عملکرد دولت روحانی با تقویت دو قطبیهای مدنظرش بتواند نه تنها خود را به نظام تحمیل کند، بلکه رای لازم را هم برای کسب کرسی ریاست جمهوری به دست بیاورد.
اما فارغ از این پاسخها یک احتمال هم وجود دارد،وآن اینکه محمود احمدینژاد بالاخره موفق شده باشد از بخشهایی در حاکمیت چراغ سبزی برای فعالیت سیاسی در انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری دریافت کرده باشد، اتفاقی که حداقل فعلا بعید به نظر میرسد. تنها زمان است که مشخص میکند احمدینژاد در حال رییس جمهور سازی یا رییس جمهور بازی!