سلام نو - سرویس سیاسی: کارکشته، کاربلد، خوشنام و حرفهای بود و مورد احترام دشمنانش ولی در نهایت از سوی رییس جمهور وقت بیش از دو سال تحمل نشد و در سال 1386 از نیویورک به تهران برگشت و به کار تدریس مشغول شد.
آن روزها نام جواد ظریف در میان مردم شناخته شده نبود. کسی نمیدانست نبود او در نیویورک چه آسیب بزرگی است و او چه دیپلمات برجستهای است، اما همان زمان و حتی سالها پیش از آن متخصصین سیاست خارجی و مسئولان ارشد حکومتی به خوبی جواد ظریف و تواناییها او را میشناختند.
همین شناخت بود که در سال 1392 باعث شد چند کاندیدای ریاست جمهوری از جمله حسن روحانی، محمدرضا عارف و علیاکبر ولایتی برای قبول وزارت امور خارجه با او صحبت کنند، همه آنها به دنبال گشایش در مسئله هستهای بودند و کلید این کار را در دست جواد ظریف میدیدند.
ظریف؛ مردی با مخالفان بسیار
محمد جواد ظریف همیشه مخالف و مخالف خوان بسیار داشت. او هر چند با رای خوبی از مجلس به وزارت رسید ولی این مانع مخالفتهای گسترده با او نبود. نگاه حرفهای و واقعی او به سیاست خارجی و منافع ملی همیشه او را تحت شدیدترین حملات قرار میداد. او در جوانی و در زمان دولت هاشمی با مخالفت نیروهای چپ انقلاب و در دوران وزارت با مخالفت نیروهای راست مواجه شد.
او در کتاب آقای سفیر که کتاب خاطراتش است با اشاره به مخالفت چپهای دیروز و اصلاح طلبان امروز با او در دوران ریاست جمهوری هاشمی گفته:«حوزه سیاست خارجی در آن زمان کاملاً عکس این دوره بود؛ یعنی جناح راست، گرایش معتدلتر و جناح چپ گرایش تندتری داشت. با این که من هیچگاه در جناح راست نبودهام، اما افراد جناح چپ که آن زمان تندروتر بودند، به خاطر گرایش معتدلم رابطه خوبی با من و امثال من نداشتند. عجیبتر این که حتی بعدها در دوره آقای خاتمی، که دوستان چپ، گرایش معتدلتری در سیاست خارجی پیدا کردند، باز هم رابطهشان با افرادی مانند من، خوب نشد.»
او در ادامه در توصیف جنگ رسانهای سنگین آن زمان رسانههای چپ علیه خودش نوشته که:« در زمان آقای هاشمی اسم روزنامه سلام که میآمد، تنمان میلرزید. یادم هست در یک مورد، این روزنامه در نامهای به وزیر خارجه نوشته بود، که ظریف در جایی این صحبت را دربارهٔ آمریکا کرده و وزارت خارجه باید موضع خود را مشخص کند. در غیر این صورت، ما فردا افشاگری میکنیم.»
با تمام این مخالفتها ظریف از زمان تصویب قطعنامه 598 در خط مقدم دیپلماسی ایران حضور داشت و در میان مقامات ارشد نظام جمهوری اسلامی به عنوان نیرویی کارآمد، متعهد و قابل اعتماد شناخته میشد.
او در تابستان 1392 در حالی به وزارت خارجه روحانی برگشت که بزرگترین ماموریتش حل پرونده هستهای ایران بود. همین ماموریت باعث شد پس از دو دهه چپهای سابق و اصلاح طلبان امروز حامی ظریف و راستهای قدیم و اصولگرایان امروز مخالف او باشند.
ظریف زیر تیغ دست راستیها
به سرانجام رسیدن برجام، خروج آمریکا از آن و حتی آغاز تحریمها و فشارهای بین اللمللی هیچ کدام باعث نشد که توپ خانه نیروهای راست رادیکال علیه ظریف خاموش شود یا حداقل از فشار خود بکاهد.
ظریف پس از برجام به خاطر نوع کنشهای سیاسی و روابط عمومی خوبش به چهرهای ملی تبدیل و محبوبیت فراوانی بین مردم پیدا کرد که در بین وزرای خارجه جمهوری اسلامی کم سابقه بود و همین محبوبیت بر شدت حملات به ظریف افزود.
ظریف از یک نقطه به بعد یک گزینه قوی برای انتخابات ریاست جمهوری تبدیل شد. هرچند او بارها گفته که قصد ندارد برای ریاست جمهوری نامزد شود و در پست تخصصی خود خدمت خواهد کرد ولی اصولگرایان نمیخواهند با یک حریف قدر رو به رو شوند، حتی اگر احتمالش یک درصد باشد.
آنها به خوبی میدانند جواد ظریف با تمام نقدها همچنان از نیروهای مورد اعتماد نظام و رهبری است. او وجهه جهانی دارد و همچنان در داخل محبوب است. این گزینه میتواند رویاهای بسیاری را به باد دهد و نقشههای بسیاری را برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 نقشه بر آب کند.
همزمان که اصولگرایان رادیکال با این مبنا ظریف را زیر آتش توپخانه خود گرفتهاند، اپوزسیون خارج نشین و مُزد بگیر هم صراحتا ظریف را هدف فحاشیها و ترور شخصیت خود قرار داده است. در زمانی که دستگاههای اطلاع رسانی در ایران ضعیفترین عملکرد ممکن را دارند جواد ظریف یک تنه صدای رسای دیپلماسی ایران در جهان است و ساکت کردن آن یک پیروزی بزرگ برای مخالفان نظام خواهد بود.
چرا دفاع از جواد ظریف دفاع از منافع ملی ایران است؟
این روزها ظریف از سوی اصولگرایان به بهانه CFT و FATF و پولشویی تحت فشار است و از سوی براندازها به خاطر "ما ایستادهایم" گفتن! براندازها با دگر نمایی سخنان ظریف به شکلی حرفهای و هنرمندانه در حال تخریب پایگاه مردمی وزیر امور خارجه ایران هستند، اتفاقی که آرزوی دست نیافتنی اصولگرایان است و امید دارند با تعبیر شدن این رویا بالاخره جواد ظریف را بعد از 6 سال زمینگیر کنند.
با توجه به میزان کاربلدی، اعتبار و توانمندی جواد ظریف در حوزه وزارت خارجه باید اذعان کرد که با تمام نقدها او آخرین ژنرال باقی مانده کابینه روحانی و از معدود صداهایی است که به نمایندگی از سوی نظام و مردم ایران به شکلی رسا در تمام رسانههای دنیا شنیده میشود.
با این تفاسیر و در دورانی که وزیر کار کشته و سخنور سعودی در کنار دوستان متنفذ اسرائیلی خود در تلاش برای ضربه زدن به انقلاب و ایران است آیا این عقلانی است که پشت کارکُشتهترین وزیر خارجه جمهوری اسلامی و یکی از کارآمدترین وزاری پس از انقلاب را به سادگی خالی کنیم؟
در نبرد نابرابری که با ترامپ، بن سلمان، نتانیاهو، داعش و دیگر همپیمانان آنان وجود دارد حمایت از جواد ظریف به مثابه حمایت از منافع ملی ایران است! پس با تمام نقدهای حرفهای به عملکرد ظریف بهتر است نیروهای داخلی که واقعا دلواپس ایران هستند از تخریب جواد ظریف دست بردارند! ظریف که زمین بخورد اول از همه همان دلواپسان زمینگیر خواهند شد!