سلام نو - سرویس بینالملل: تا همین چند سال پیش وقتی صحبت از اسرائیل و فلسطین و عادی سازی روابط اعراب با اسرائیل به میان میآمد عربستان به عنوان یکی از رهبران جهان عرب هرگونه ارتباط با اسرائیل را منوط به پذیرش طرح صلح عربی از سوی اسرائیل میکرد.
از سوی دیگر هرچند روابط آمریکا و عربستان مدتهاست که استراتژیک و گسترده است ولی در تمام این سالها حُکام سعودی سعی داشتند روابط خود با آمریکا را مستقلانه پیش ببرند و در این جهت از ارتباط با روسیه به عنوان یک بالانس کننده روابط استفاده میکردند و همیشه اختلافات خود را با آمریکا داشتند.
اما تمام این استانداردهای نسبی که در کنشهای سیاسی عربستان لحاظ میشد با ظهور بن سلمان در قامت ولیعهد این کشور تغییر کرد. محمد بن سلمان نه تنها مخالفان داخلی خود را سرکوب و سیاستهای اجتماعی، فرهنگی و مذهبی جامعه را به شکلی جدی به چالش کشید بلکه برای شکستن تابوی رابطه با اسرائیل پیش قدم شد و به بهانه مبارزه با ایران دست در دست نتانیاهو گذاشت.
نتانیاهو برنده بزرگ بازی بن سلمان
در حقیقت، حجم وابستگی و سرسپردگی سعودیها به دولت ترامپ در منطقه، تا حدود زیادی غیرعادی و عجیب است. اگر شخصی را تصور کنیم که به مدت 10 سال از تحولات منطقه غرب آسیا هیچگونه آگاهی نداشته و مشاهدات و آگاهی او از سیر تحولات قطع شده باشد؛ به طور حتم نمیتواند گامهای عربستان را در نزدیکی به رژیم صهیونیستی و ارسال سیگنالهای همآهنگ با مقامهای این رژیم را باور کند.
عربستان در دوران بن سلمان عملا به شکلی بی پرده برای ارتباط با آمریکا هزینه مالی میکند و آن چنان که ترامپ دلش میخواهد ولخرجی میکند و ابایی ندارد که از سوی ترامپ به گاوی شیر ده تشبیه شود که در حال دوشیده شدن است.
پیروز بزرگ دوران ولیعهدی بن سلمان اما نه دونالد ترامپ است که در حال دوشیدن عربستان است، نه داعش، نه مخالفان مزدور ایران! پیروز بزرگ این بازی بی شک بنیامین نتانیاهو،نخست وزیر اسرائیل، است که توانسته در این دوران تئوری خود را در داخل اسرائیل ثابت کند و بگوید که هم میتوان شهرک سازی کرد و فلسطینی کشت، هم میتوان با اعراب صلح کرد.
حمایت نتانیاهو از بن سلمان
امروز و در سایه تسهیلگری بن سلمان، کشورهای عربی به خصوص کشورهای حاشیه خلیج فارس، برای رابطه با اسرائیل مسابقه گذاشتهاند. روابط امنیتی و نظامی بین طرفین شکل گرفته و عربستانی که تا دیروز مانع این مسئله بود حالا حامی جدی و بی چون و چرا این روابط، به بهانه مقابه با ایران، است.
حتی در داستان قتل فجیع جمال خاسقچی یک برندۀ بزرگ وجود داشت و آن هم مجددا، نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل بود! نتانیاهو با توصیه به دولت ترامپ برای حمایت از محمد بن سلمان ولیعهد سعودی در این حادثه، عملاً بر سیاست آمریکا تأثیر جدی گذاشت و این گونه بن سلمان را وامدار خود کرد.
نتانیاهو اینک منطق خود را در برابر منطق احزاب چپ و میانه اسرائیلی، در عمل به کرسی نشانده است و وامدار شدن بن سلمان به او در ماجرای قتل خاشقچی این روند را تسریع و تسهیل خواهد کرد.
رد پای این حمایت نتانیاهو از بن سلمان را میتوان در سخنان ترامپ به وضوح دید. رییس جمهور آمریکا در تشریح دلایل ادامه حمایت خود از بن سلمان و سعودیها در 23 نوامبر 2018 (2 آذر 1397) تاکید میکند: «اسرائیل بدون برقراری ثبات در عربستان و پایداری حکومت پادشاهی این کشور با مشکلات عدیدهای مواجه خواهد شد.» او در ادامه توضیح نظرش در مورد گزارش سازمان امنیت آمریکا مبنی بر نقش ولیعهد سعودی در قتل جمال خاشقجی، روزنامه نگار منتقد حکومت عربستان، تصریح میکند: « تضعیف عربستان به معنای حذف اسرائیل است، آیا شما خواهان نابودی اسرائیل هستید؟ ولی تا زمانی که متحد پرقدرتی مثل عربستان در منطقه داریم این امر هیچگاه محقق نخواهد شد.»
این سخنان ترامپ از نقش بی سابقه عربستان بن سلمان در حمایت از اسرائیل نتانیاهو خبر میدهد، نقشی که حتی حکومت شاه در بهترین دوران روابطش با آمریکا و اسرائیل حاضر به ایفای آن نشد.
عربستان بن سلمان عملا حافظ اسرائیل است و شاید بتوان با اندکی جسارت گفت که اگر بن سلمان نبود دولت نتانیاهو تاکنون چند بار سقوط کرده بود.
از سوی دیگر بن سلمان با پرداخت هزینه به ترامپ عملا آرزوی دیرینه حکام عربستان را تبدیل به واقعیت کرده و عربستان اکنون بعد از گذشت چهار دهه از سقوط رژیم پهلوی در ایران توانسته تبدیل به ژاندارم آمریکا در منطقه شود، البته ژاندارمی خشن، پر زور و بی سیاست که هزینههای زیادی برای حامی خود دارد.
با تمام این هزینهها اما عربستان مهره مورد علاقه ترامپ در جهت تحقق معامله قرن بین فلسطین و اسرائیل است. محمد بن سلمان در مسیر راضی کردن ترامپ و جلب حمایت حداکثری او، طی دو سال گذشته تلاش گستردهای را برای راضی کردن فلسطینیها و دیگر کشورهای عربی، جهت پذیرفتن نقشه راه ارائه شده از سوی دولت آمریکا، انجام داده است.
احتمالا همین عوامل است که باعث شده ترامپ حاضر به دست کشیدن از بن سلمان نباشد، نه صرفا چند ده یا صد میلیارد دلار پولی که او به آمریکا داده است. حضور بن سلمان میتواند طرحی را اجرایی کند که شاه ایران، اردن، اروپا یا هیچ کشور دیگری نتوانست انجام دهند و آن صلح اعراب و اسرائیل است، صلحی که میتواند مقدمات خروج آسوده خاطر آمریکا از خاورمیانه را مهیا کند و طرحی نو در خاورمیانه رقم بزند.