با آنکه شکل ظاهری این اتاق با سایر اتاق ها تفاوتی ندارد اما به دلیل وجود آثار نقاشی و همچنین یک محراب تقدیس به نظر میرسد حداقل در یک برهه زمانی کاربردی جدا از اتاق های دیگر داشته است.
رویه داخلی دیوارها در اصل سفید رنگ بوده که با گذشت زمان به تیرگی گراییده و در برخی جاها حتی سیاه شده و در آغاز حفاری و پس از عمق حدود یک متر آثار لکه های رنگ قرمز و خطوط سیاه رنگی به صورت پراکنده در روی دیوارهای آن دیده شده که بسیار فرسوده بودند و موریانهها و کرمها به بسیاری از بخشهای دیوارهای اتاق صدمه زده و آثار کرم خوردگی در کلیه سطوح به خوبی نمایان است که باعث تخریب و فرسودگی نقاشیها شدند.
تقریبا سطح کلیه دیوارهای داخلی این اتاق نقاشی شده و در گوشه و کنار آن اثر نقاشی های منفرد به شکل خط های راست و مایل و سایر اشکال بسیار مبهمی دیده می شوند که بقایای یک جانور درنده و ۲ نفر سوار بر جانوران چهارپا و احتمالا اثر یک چکمه را به زحمت می توان در میان آنها تشخیص داد.
در میان تصاویر این اتاق ۲ تصویر به خاطر سلامت وضوح قابل توجه است که تصویر نخست صحنه شکار و تصویر دوم نقش شتر است.
با توجه به نقوش باقی مانده از دوره هخامنشیان و به ویژه ساسانیان چنین به نظر می آید که شکار یک نوع سرگرمی سلطنتی بوده و به این ترتیب شاید بتوان تصور کرد که شکارچی دهانه غلامان نیز یکی از افراد خاندان سلطنتی و یا حداقل حکمران منطقه درانگیانا بوده است.
کنده کاری
بر روی دیوار درگاهی اتاق شماره ۲۳ یک نقش کنده به اندازه های ۵۵ در ۳۵ سانتی متر وجود دارد که این نقش در بالای درگاهی و زیر سقف و با استفاده از یک ابزار نوک تیز کنده شده است.
نوع استفاده از این ابزار متفاوت بوده و در برخی جاها کنده کاری عمیق و در بخشهای دیگر سطحی بوده است.
بررسی این نقاشی ها و موقعیت آنها در اتاق ها و توجه به کاربری اصلی ساختمان که بنایی مذهبی - صنعتی بوده نشان می دهند که این تصاویر و نقشه ها جزو ذات بنا شمرده نمی شوند و ظاهرا بعد از آن که نوع کاربری ساختمان تغییر کرده توسط افراد غیر حرفه ای کشیده شده و یا فردی که با تاسیسات هخامنشیان در فارس آشنا بوده خواسته با کشیدن این نقوش آنها را به مردم دهانه غلامان معرفی یا این که تقلیدی ناقص از آنها نماید و این نکته به خصوص در نقش کنده بسیار نمایان است.
گفته می شود دهانه غلامان نامی برگرفته از تنگهای طبیعی با همین نام است که چون دهانه یا تنگه مورد نظر از راههای ورودی به داخل فلات بوده در قرون متاخر بردهفروشان از طریق این تنگه بردههای آفریقایی را به خاک ایران وارد می کردند و به همین دلیل به این نام مشهور شده است.
یکی از نکات قابل توجه اینکه بیشتر خانهها دارای پنجره یا بادگیر بودند، با توجه به وزش بادهای معروف ۱۲۰ روزه سیستان جهت درهای ورودی خانهها در ضلع جنوبی ساختمان قرار میگرفت. این شهر برج و بارو ندارد و این خود نشان دهنده امنیت این شهر در آن روزگار بوده است.
آنچه که می تواند برای گردشگران در این محوطه باستانی قابل توجه باشد آثاری شامل اتاق ها، تاسیسات مختلف، آسیابها، کوره، انبارهای کوچک، وسایل و ابزار کار، سنگ ساب، سنگ آسیاب، ابزار سایش و دیوارها و خانههای بجا مانده از دوران هخامنشی است.
چاهنیمه و تاثیر آن بر دهانه غلامان
معاون میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری سیستان و بلوچستان در گفت و گو با خبرنگار ایرنا با اشاره به نزدیکی منابع ذخیره آب چاهنیمه با آثار دهانه غلامان و تاثیر آن بر این اثر ملی اظهار داشت: چاهنیمههای یک، ۲ و سه طرحهای ملی هستند که قبل از ورود میراث فرهنگی به محوطه دهانه غلامان وجود داشته است اما در مطالعات بعدی مشخص شد که بخشی از آثار دهانه غلامان به زیرآب رفته که درجریان ساخت چاهنیمه چهارم میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ورود کرد و آثار کمتری در این محدوده قرار گرفت.
مهدی اربابنیا گفت: یکی از اقداماتی که اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در این منطقه انجام داده، بحث تاج سد چاه نیمه بود که قبل از شرایط فعلی دقیقا به ساختمان شماره ۱۵ و ۲۲ برخورد میکرد و آثار را قطع و کامل زیرآب میبرد که با برنامه ریزی انجام شده تاج سد از محدوده دهانه غلامان فاصله گرفت و در جایی که الان است جابجا شد و هزینه زیادی نیز دربرداشت.
وی با اشاره به اینکه کار حفاظت و نگهداری تمامی آثار تاریخی در حوزه میراث فرهنگی دائمی و وظیفه ذاتی است، افزود: در دهانه غلامان پایگاه حفاظتی ثابت داریم که یگان حفاظت شبانه روز در آنجا مستقر است و در حوزه باستانشناسی تقریبا براساس اعتبار تخصیص یافته اقداماتی صورت میگیرد.
اثر باستانی دهانه غلامان در شهریور ۱۳۱۰ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است./ ایرنا
به گزارش سلام نو، دهانه غلامان؛ شهری با بقایایی از بناها و آثار خشت و گلی دوران هخامنشیان در ۲ کیلومتری روستای قلعهنو از توابع شهرستان زهک و ۴۵ کیلومتری زابل برروی یک سلسله بلندیهای طبیعی با درازای یک و نیم کیلومتر و پهنای ۳۰۰ تا ۸۰۰ متر در کنار دلتای قدیمی و خشک شده سنارود قرار دارد که به تخت جمشید خشت و گلی معروف است.
به گزارش ایرنا در نیمه نخست سالهای ۴۰ شمسی یک گروه باستانشناس ایتالیایی به رهبری امبرتو شراتو به مدت سه سال در دهانه غلامان حفاری کرده و موفق به کشف بناهای مهمی از جمله معبد شهر شدهاند.
بقایای موجود این شهر از ۲ گروه ساختمان اصلی و تعدادی از بناهای منفرد تشکیل شده که یک قسمت شهر در بخش غربی و در درازای آبراههای که بعدا شنهای متحرک آن را کاملا پر کرده قرار داشت و بخش دیگر یعنی قسمت شرقی شهر به ۲ بخش برابر تقسیم شده که آثار آن تا جایی که به نام قبر زردشت خوانده می شد ادامه داشته و مجموعا ۲۷ بنای قابل تشخیص شهر را در بر گرفته است.
این بناها چه از نظر بزرگی و اندازه و چه از نظر نقشه و ترکیب و ترتیب اتاقها و سایر اجزای معماری قابل توجه هستند.
ساختمانهای شماره یک، ۲ و سه در بخش شرقی و بناهای شماره ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۲۱ و ۲۲ در شمال و آبراهه قدیمی در بخش غربی شهر واقع شده و دارای کاربردهای همگانی، مذهبی و اجتماعی بودند.
بناهای متوسط و کوچک و سکونتی شهر در محله مسکونی و در غرب ساختمان بزرگ شماره سه قرار دارد و در بخش جنوبی و فاصله حدود ۲ کیلومتری هسته اصلی شهر آثار و بقایای بنای بزرگی وجود دارد که از آن بنام بنای نظامی یا پادگان نام برده شده است.
دیوار های بزرگ و حجیم این بنای عظیم مربع شکل شامل تقریبا ۲۰۰ متر طول و حدود سه الی چهار متر پهنا دارد.
مهمترین ساختمان شهر بنای معروف به بنای شماره سه است که با توجه به اجزای معماری و آثار پیدا شده در آن به همراه اجاق ها و آتشدان، سکوها و محرابهای موجود آن دارای کاربردی مذهبی بوده است.
آثار سوختگی و خاکستر استخوانهای ریز سوخته و نیمسوز داخل اجاقها و بر روی سکو و محرابها و برخی مخازن مخصوص نگهداری آتش در این ساختمان دیده شده است که همراه سایر مدارک و شواهد اطلاعات مفیدی راجع به آیینهای پرستشی رایج در این شهر را نشان میدهند.
با بررسی مدارک و شواهد موجود به نظر میرسد آیین مردم جامعه دهانه غلامان یا نوعی زردتشتیگری ابتدایی و اولیه بوده که در عین ستایش آتش به احتمال نوشیدن هوم و انجام قربانی، زردتشتی به معنای شناخته شده آن نبودند و یا اینکه پیرو آیین کهنتر از نوع هندی - ایرانی بودند که مربوط به پیش از جدایی هندیان و ایرانیان از یکدیگر بوده و اقوام ایرانی در مهاجرت خود به سیستان آوردهاند و یا اینکه بالاخره مذهب رایج در دهانه غلامان آیین خاصی بوده که از چند و چون آن اطلاع دقیقی در دست نیست.
آیین مذهبی مردم دهانهغلامان
آیین مردم دهانه غلامان یکی از آیینهای مشترک ایرانی - هندی منطقه بوده که به خاطر تسامح مذهبی هخامنشیان توانسته به موجودیت خود در سیستان ادامه دهد.
این شهر احتمالا همان زرکی یا زرنکای یادشده در کتیبههای هخامنشی و زرین مورخان یونانی است که با زرنج دوران اسلامی تفاوت دارد.
ساختمان شماره ۱۵ که توسط گروه باستان شناسان ایران حفاری شده از مهمترین بناهای شهر به شمار میرود.
آثار این بنا در بخش شمال غربی شهر دهانه غلامان و در روی تراس طبیعی که از زمینهای پست اطراف خود حدود چهار تا پنج متر ارتفاع دارد قرار گرفته و بررسی سطحی زمینی و عکسهای هوایی این ساختمان را به شکل مربع نشان میدهد و چنانکه از طریق همین بررسی و عکسها مشهود شده است، بنای مزبور مرکب از ۳۶ اتاق دراز و باریک میباشد که همگی دارای پلانی مستطیل و یکسان هستند و در چهار ضلع بنا گرداگرد یک حیاط مرکزی چهار گوشه با اضلاع به طول ۵۰ متر قرار گرفتهاند.
شکل یکسان و استاندارد بنا و برخی شباهتهای پلان آن با بناهای موجود سدههای ششم و پنجم پیش از میلاد آسیای مرکزی در نظر اول وجود یک بنای احتمالا مذهبی، ستایشگاه یا آرامگاه را القا میکند.
سطح حیات مزبور کاملا پوشیده از شن و خاک است اما ظواهر موجود گواه آنند که داخل حیاط نیز تاسیسات و آثار دیگر معماری وجود دارد.
بررسیهای اولیه نشان میدهد که بنای مزبور حدود ۲ هزار و ۵۰۰ مترمربع مساحت دارد و کلیه آن تقریبا سالم است و تنها داخل فضای اتاق ها و فرورفتگی های حاصل از نشت زمین دیده می شود و در دیواره غربی آن نیز جریان سیلاب ها باعث تخریب یک یا ۲ عدد از اتاق ها شده است.
مصالح ساختمانی بناها
مصالح اصلی مورد استفاده در این بنا خشت و گل است که به پنج گروه مختلف شامل خشتهای بسیار بزرگ، خشتهای بزرگ، خشتهای متوسط، خشتهای کوچک و خشتهای هلالی سقف تقسیم میشوند که اندازه گیری آنها به دلیل عدم تکمیل حفاری کاملا مشخص نیست و تنها پهنای ۳۸ سانتی متری و کلفتی ۱۰ سانتی متری آنها شناخته شده هستند.
بخش هایی از بنا دچار حرارت دیدگی بسیار شدید شده بود و آثار حرارت در بسیاری از بخش ها و بویژه در جاهایی که استفاده از آتش در آن ها محرز است مانند اجاقها و کوره ها کاملا عیان است.
دیوارهای اصلی بنا که با خشت های بزرگ ساخته شدند دارای اندودی به قطر تقریبی ۲ الی سه سانتی متر می باشند و سطح داخلی دیواره ها صاف است و هیچ اثر تزیین در روی آنها دیده نمیشود.
تمامی دیوارها دارای شیبی به سوی خارج از بنا هستند و به نظر میآید ارتفاع اصلی آنها از مرکز ساختمان به سوی خارج بنا به تدریج کم و کمتر میشده و در نتیجه ارتفاع سقف اتاقهای باریک آن نیز کم شده و آنها را شبیه دالانهای دراز و باریک درآورده است.
این شیب به نسبت برابر در کلیه جهات چهارگانه ساختمان وجود دارد و شکل گیری آن را میتوان به تخریبهای طبیعی و انسانی نسبت داد.
در بخشهای کاویده شده بنا آثار پنجره و نورگیر دیده نشده و تنها درگاههای کم عرضی اتاقهای این ساختمان را از یک سو به یکدیگر متصل و از سوی دیگر آنها را به حیاط مرکزی مرتبط میکردند.
ساختمان شماره ۱۵ مانند سایر بناهای بزرگ دهانه غلامان نشانی از بناهای همگانی و عام المنفعه دارد و از این جهت میتواند با ساختمانهای شماره یک،۲، سه و ۱۶ همین محل مقایسه شود.
شکل ظاهری بنا احتمال وجود یک ساختمان مذهبی را القا می کند اما در حقیقت یک کارگاه صنعتی - مذهبی بوده که به احتمال زیاد کارگران و خدمتکاران آن را نیز کاهنین و روحانیون زمان تشکیل می دادند.
طی پژوهشهای پیشین چهار گروه ساختمانی مسکونی، اداری، مذهبی و نظامی در دهانه غلامان گزارش شده اما ظاهرا آثاری از کارگاههای صنعتی کشف نشده و آثار موجود در ساختمان شماره ۱۵ صنعتی بودن این بنا را حداقل در یک برهه زمانی خاص میرساند.
هیچ کتیبهای یافت نشده است
با اینکه تاکنون هیچ کتیبه و نوشتهای از این محوطه باستانی پیدا نشده تا نام شهر در دوران هخامنشی روشن شود اما پژوهشهای ایرانشناسان و تطبیق اطلاعات داده شده از نوشته های هخامنشیان و یونانیان نشان داده که اینجا حداقل برای مدت کوتاهی مرکز سیاسی، اداری و اجتماعی یا به سخن دیگر پایتخت درانگیانا یا درانجانای هخامنشی بوده و مطابق با زرنکای کتیبههای به جا مانده از این سلسله و یا شهر زرین کتزیاس و ایزیدور خاراکسی بوده و شواهد تاریخی نشان دادند که حتی در دوران بسیار نزدیک به ما و حدود پنج یا ۶ سدی پیش نام زرنگ و زرنج برای نامیدن یک واحد جغرافیایی مبهم که گاهی قصبه، ناحیه، شهر و گاهی ایالتی به کار می رفته است.
شهر دهانه غلامان عمر بسیار کوتاهی بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ سال در سدههای پنجم و ششم پیش از میلاد داشته و خلاف بسیاری از شهرهای باستانی دیگر که در طول زمان رشد کرده و از شکل روستاهای کوچک به شکل شهرهای بزرگی در آمده اند نبوده بلکه با برنامه ریزی پیش بینی شده و نقشه قبلی و اهداف خاصی بنا شده و از این جهت نمونه قابل توجهی برای مطالعه روند تاریخ شهرسازی در ایران دوران تاریخی است.
در مورد محل زرک یا زرنکا بین مورخان اختلاف است و این نام حداقل به سه محل مختلف شامل تپههای سرخ داغ در نادعلی، دهانه غلامان و ویرانههای زاهدان کهنه اطلاق شده است.
با وجود تناقض ظاهری بین این اقوال، اختلافات اساسی بین این گفته ها موجود نیست زیرا در زمانهای گذشته مانند امروز گروههای مهاجران نام اماکن و کوهها و رودهای خود را به نقاط جدید منتقل میکرده و عوارض طبیعی و یا شهرهای جدید را با آن نامهای قدیمی می خواندند و این نکتهای است که در مورد نام زرک، زرنکا، زرین، زرنگ و زرنج نیز مصداق دارد.
برخی از پژوهشگران در مورد انطباق نادعلی با زرنگ دچار تخریب شده و تفاوتی بین زرک هخامنشی و زرین یونانی از زرنج مسلمانان قائل نشدند اما چنانکه گفته شد در دوران پیش از اسلام نام حداقل ۲ محل به تناوب با نام زرنگ خوانده میشدند که یکی نادعلی یا شهر زرین پیش از هخامنشی که در زمان آن نیز به موجودیت خود ادامه داده اما دیگر مرکز و پایتخت آنان به شمار نمیرفته و دیگری شهر جدید دهانه غلامان و پایتخت درانجانا در ۲۵ کیلومتری شهر قبلی که حدود ۲ سده مرکز هخامنشیان در سیستان بوده است.
دهانه غلامان به همان سرعتی که به وجود آمده از بین رفته است و عدم وجود اشیا و خالی بودن محوطه های حفاری شده از بقایای سکونتی نشان دهنده تخلیه شهر با نظم و ترتیب بوده و نمی توان عامل خارجی مانند جنگ و یا آتش سوزی را در تخلیه شهر موثر دانست.
پس از ترک شهر در اواخر سده پنجم و نخستین دههای سده چهارم پیش از میلاد اینجا برای مدت کوتاهی و به صورت فصلی مورد استفاده بیابانگردان و شبانان بوده و پس از آن شن های روان به تدریج ساختمان ها و بناهای آن را برای مدتی بیش از ۲ هزار سال از نظرها پنهان کرده و پوشاندهاند.
نقاشی
اگرچه به نظر نمیآید کارگاههای صنعتی مزین به تزئینات بودهاند اما در کاوشهای سال ۷۹ یک قطعه گچ مدور مزین به نقش هایی به شکل اشک شبیه به نقوش کف ظرف های دوران هخامنشی پیدا شد و قطعه دیگر نیز از همین نقش تزئینی در سال ۸۱ به دست آمد و به این ترتیب روشن شد که احتمالا برخی از بخش های این بنا مزین به تزییناتی بوده است.
طی کاوش های سال ۸۱(فصل سوم) در ۲ اتاق مختلف، آثار نقوش رنگی از اتاق شماره ۲۵ و نقوش کنده شده ای از درگاهی بین اتاق های شماره ۲۳ و ۲۴ به دست آمده است.
اتاق شماره ۲۵ که در بخش جنوب شرقی ساختمان قرار گرفته ویژگی های ساختاری و شکل ظاهری آن مانند اتاقهای دیگر ساختمان و به شکل مستطیل و فضای داخلی این اتاق با ماسه بادی پر شده است.