سلام نو – سرویس اقتصادی: در ویدئویی که همین چند روز گذشته از سخنرانی چند وقت پیش جواد ظریف در تدکس امیرکبیر منتشر شده او با اشاره بازی دو سرباختی که در دوره قبلی تحریمها برای ایران و آمریکا رخ داد اشاره میکند آمریکا باخت چون توان هستهای ایران برخلاف میلش افزایش قابل توجهی داشت و ایران باخت چون رشد اقتصادی آن از مثبت هفت درصد به منفی هفت درصد رسید.
سخنان ظریف اما یک پرده از بازی پیچیده آمریکا با اقتصاد ایران در دوران تحریمها است، بازی فوق پیچیدهای که اهداف بزرگ، بلند مدت و موثری را دنبال میکند.
برای درک بهتر آثار تحریمها باید دانست نرخ رشد اقتصاد ایران تا پیش از سالهای ۹۱ و ۹۲ و پیش از آغاز تحریمهای آمریکا و سازمان ملل در محدودهای حدود ۵ درصد در نوسان بود اما با اعمال تحریمهای اقتصادی به رهبری آمریکا علیه ایران در این دو سال به محدوده منفی وارد شد و آن چنان که ظریف نیز گفت تا منفی هفت درصد پس رفت تا اقتصاد ایران در دو سال اوج تحریمها حدود ۹ درصد، کوچکتر شد.
گره این مشکل در دولت روحانی و با وزیری اقتصادی همچون علی طیبنیا نیز به سادگی باز نشد جز وقتی که ایران با شش قدرت جهانی به توافقی جامع تحت عنوان برجام رسید و بعد از برجام بود که دولت توانست چند برنامه اقتصادی اجرا کند.
وضعیت امروز هم به شدت شبیه نوبت قبل تحریمها است. بر اساس آمار منتشر شده از سوی صندوق بینالمللی پول، نرخ رشد اقتصادی ایران در سال ۲۰۱۹ به منهای شش درصد خواهد رسید تا سیر نزولی رشد اقتصادی ایران برای دومین سال ادامه خواهد یافت. در طرف دیگر ارزیابی تحلیلگران صندوق بینالمللی پول از افزایش نرخ بیکاری در ایران در سال ۲۰۱۹ حکایت دارد. بر اساس آمار منتشر شده از سوی این نهاد، نرخ بیکاری در ایران در سال جاری به بیش از ۱۵ درصد خواهد رسید.
تمام این آمارها نشان میدهد که تحریمها همیشه بسیار موثر بوده و اقتصاد ایران به دلیل نفتی بودن به سرعت از تحریمهای آمریکا تاثیر میپذیرفته.
اما آمریکا از تحریم اقتصادی چه اهدافی را دنبال میکند؟ مسعود نیلی، اقتصاددان و مشاور سابق حسن روحانی به تازگی هشدار داده؛ در صورتی که وضع فعلی ادامه پیدا کند [یعنی وضع اقتصادی کشور اصلاح نشود] تصویر آینده اقتصاد ایران میتواند به اقتصاد پاکستان شباهت پیدا کند.
این به چه معناست؟ به این معنا که اقتصاد ایران با وجود تمام شعارها درباره تولید ملی و اتکا به تولید داخلی به اقتصادی تبدیل میشود که به وابستگی به خارج اعتیاد پیدا میکند. این روند اقتصاد ایران را ویران میکند و به طبع آن امنیت به شدت در خطر قرار میگیرد و خطر اتفاقاتی شبیه کودتا یا آشوب خیابانی افزایش مییابد آن هم در حالی که حتی با لغو تحریمها اقتصاد ایران دیگر سرپا نمیشود و به کمکهای اقتصادی دیگران وابسته میشود که زمینه تاثیر گذاری سیاسی کشورهای دیگر در ایران را مهیا میکند.
طرف دیگر این بازی اقتصادی اما هدف برهنه سیاسی دارد که عبارت است از ناراضی سازی عمومی، افزایش قدرت نیروهای رادیکال و در حالت آرمانی به قدرت رسیدن نظامیان. به قدرت رسیدن نظامیان در کنار آشوب داخلی شانس آمریکا را برای تغییر نظام از داخل افزایش میدهد و ایران را به مصر دوم تبدیل میکند که چه دمکراتیک چه غیر دمکراتیک وابسته به آمریکا است.
این سناریوها البته حالت بدبینانهای برای موفقیت صد در صد برنامههای آمریکا است و امید است که با تدابیر مدبرین چنین نشود، اما هر گونه تاخیر در اصلاحات اقتصادی یا شوخی پنداشتن جنگ اقتصادی آمریکا ضربهای اساسی به کشور و به نوعی خیانتبار است. باید بدانیم این جنگ اقتصادی چنان جدی است که وضعیت کشور با ثباتی مثل ایران در آمارهای مختلف اقتصادی از عراق بدتر است و نیروی کار افغان نیست بازگشت به سرزمین جنگ زدهاش را به زندگی در این دیگ ملتهب اقتصادی ترجیح میدهد.