متن مداحی حاج محمود کریمی برای حضرت رقیه(س) به سبک شور

شب شد صبح اومد ستاره ها رفتن

خورشید سر زد ماه من نیومد

اینجا دشمنا به خونه برگشتن

روحم پر زد ماه من نیومد

عمه بابام نیومده نیومده نیومده

وقتی سر زخمام وا میشه

تشنگی بی معنا میشه

دیگه برام فرق نداره

اگر که بارون بباره

سراغ من یه شب بیاد

منو ببر تو رو خدا

تو رو خدا تو رو خدا

مگه منو برده زیاد

چرا سراغم نمیاد

لباسهای پاره ی من

آبرومو داده به باد

وقتی دیدمت منو نگاه کردی

گفتی یپشم میخوای که برگردی

از این آدما خیلی دلم خونه

مثل حالم موهام پریشونه

شبا که پاهام خسته میشه

چشای من بسته میشه

آغوشمو باز می کنم

برای تو ناز می کنم

به خونمون خوش اومدی

پیر شدم نیومدی نیومدی نیومدی

تو بیداری خواب می بینم

تو رو تو مهتاب می بینم

روی یه نیزه بلند سرتو بی تاب می بینم

خواب می بینم خواب می بینم خواب می بینم

از تو آسمون ستاره می باره

خورشید خوابه رقیه بیداره

دیگه چشمامو رو هم نمیذارم

متن مداحی حاج محمود کریمی برای حضرت رقیه(س)

شبی که من جا موندم و

وجودم ماتم گرفت

صدات زدم نشنیدی و

تنها شدم گریم گرفت

هر کاری کردم گریه نکنم نشد

خواستم به لبهات بوسه بزنم نشد

تار میبینم، سرم سنگینه

عجب دستی داشت، خیر نبینه

بالا سرم رسید و گفت

کجا میخوای فرار کنی

موهام هی کشید و گفت

حالا می‌خوای چیکار کنی

هر چی دوییدم تا که برسم نشد

انقدر که هق هق بود تو نفسم نشد

بیابون بود و منه سرگردون

با اون بی رحم نامسلمون

زهرا اومد کمک ولی

نشدبرام کاری کنه

دشمن نزاشت که مادرم

ازم پرستاری کنه

مادر میخواست آرومم کنه نشد

موهام و اومد شونه بزنه نشد

پای چشمام گل آتیشه

دیگه تا زندم خوب نمیشه

تا وقتی که تموم بشه کارم

همه امید بچه ها عمه

نشد از ما دمی جدا عمه

تا عمو در کنار علقمه ماند

شد ابالفضل خیمه ها عمه

پدرم روی خاک و نیمه شب

از پی بچه ها دو تا عمه

هر طرف ناله در بیابان بود

شد همه دشت یکصدا عمه

عمه از خیمه تا به مقتل رفت

گفتم عمه نرو کجا عمه

شبی از ناقه تا که افتادم

ناله کردم بیا بیا عمه

مانده ام بانویی که آن شب بود

مادرت فاطمه است یا عمه

هر کجا تازیانه بالا رفت

زود تر گشت جان فدا عمه

شهر تا ازدحام شد طفلی

داد زد زیر دست و پا عمه

کاش عمو بود تا که در نورش

بکشد خار پای ما عمه

تا نبینیم گریه هم را

من جدا گریه و جدا عمه

دیشبی را دلم به دریا زد

شکوه آغاز کرد با عمه

که مگر نیست احترام یتیم

آیه مصحف خدا عمه

پس چرا اهل شام مسخره کرد

گریه های یتیم را عمه

سایه ات مستدام بر سر من

ای علمدار کربلا عمه

راستی مرگ خود طلب کردی

من بمیرم شما چرا عمه

متن مداحی حاج محمود کریمی برای حضرت رقیه(س) به سبک شور

دیدن دستای بسته اومدی

پیش کاروان خسته اومدی

حالا که دیگه نمیتونم پاشم

حالا که پا م شکسته اومدی

دخترت خیلی گرفتار شده

مث عمه دست به دیوار شده

یک چیزی میگم به هیچ کسی نگو

چشمام از گرسنگی تار شده

بابا حسین بابا حسین

ما که بودیم اهل پرده نشین

عالمی چون رکاب و ما چو نگین

ما که بودیم انفطار سما

ما که بودیم افتخار زمین

در کمال وقار و حریت

با اسارت شدیم خاک نشین

ای به افلاک رفته از سر نی

ای به خاک اوفتاده از سر زین

بار دیگر بتاب ای مهتاب

از سر نیزه حال عمه ببین

بعد تو ای تمام دلخوشی ام

خنده هایم همان و گریه همین

گوشوارم فتاد با سیلی

گوش ها هم سبک شد هم سنگین

گله ای دارد این گل بی تاب

من که آب و گلم با توست عجین

با سر خود هر کجا رفتی

هدف سنگ آن و نیزه این

بارش سنگ در محل یهود

خورد بر لعل و گونه ها و جبین

امشبی را بیا به منزل ما

قدمت روی چشم ای شه دین

بزم ما خاکی است خاکی باشد

روی دامان خاکی ام بنشین

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید

***