سلام نو – سرویس بینالملل: "جان بولتون رفت." این احتمالا خوشحال کنندهترین خبر برای تمام کسانی بود که پیگیر مسئله ایران و آمریکا و تنشهای بین دو طرف هستند. جان بولتون جدیترین مخالف ایران در تمام حکومت آمریکا بود و روابط نزدیکی با خشنترین دشمن جمهوری اسلامی یعنی مجاهدین خلق داشت و طرفدار جدی برخورد نظامی با ایران از جمله بمباران تاسیسات اتمی بود.
پس از این اتفاق بود که بسیاری از تاثیر دیپلماسی ایران سخن گفتند و ابراز امیدواری کردند با همین روند کار پمپئو هم دیر یا زود تمام شود تا ترامپ هر چه زودتر بر مدار عقلانیت حرکت کند.
اما واقعیت چیست؟ آیا ایران بیشترین سود را از برکناری جان بولتون میبرد؟ واقعیت این است که تصمیمگیر اصلی سیاست خارجی در آمریکای ترامپ شخص رییس جمهور است و اینطور نیست که با برکناری جان بولتون به خودی خود بتوان انتظار تغییر بسیاری جدی و مهمی را داشت.
تصمیم خروج آمریکا از برجام توسط ترامپ به قبل از حضور پمپئو و بولتون بر میگردد و ترامپ یک وزیر خارجه و دو مشاور امنیت ملی عوض کرد تا پمپئو و بولتون در کنارش قرار گرفتند و او را در خروج از برجام همراهی کردند. ترامپ پمپئو و بولتون را برای خروج از برجام به دولت آورد نه اینکه آن دو روی او برای خروج از برجام تاثیر بگذارند.
با این همه این مسئله غیر قابل انکار است که عدم حضور جان بولتون در تیم ترامپ باعث کاهش فشارها بر ایران و به خصوص ضعف ملموس مجاهدین خلق میشود، هرچند منبع اصلی تامین مجاهدین خلق در سالهای اخیر عربستان بوده نه آمریکا ولی عدم حمایت سیاسی بولتون لابیهای سیاسی مجاهدین را به شکل ملموسی تضعیف میکند.
اما به نظر میرسد عدم حضور بولتون در کابینه ترامپ بیشترین سود را به ونزوئلا و کره شمالی میرساند. بولتون از جدیترین مخالفان مذاکره با کره شمالی بود تا جایی که در هنگام مذاکرات رهبر کره شمالی با رییس جمهور آمریکا بولتون به سفری دیپلماتیک دور از کره فرستاده شد تا در جریان مذاکرات نباشد.
بولتون همچنین از جدیترین حامیان راهبرد نظامی درباره ونزوئلا بود و حتی ظاهرا ارتباطاتی را در این زمینه برقرار کرده بود، سیاستی که برخلاف نظر ترامپ بود و او میل داشت و دارد با مادورا با سازش بیشتری رفتار کند و با او هم به توافقی که مدنظرش است برسد.
در نتیجه علت اصلی خروج بولتون از کابینه را باید در نسبتش با سیاستهای ترامپ جستوجو کرد. بنا بر گفته منابع مطلع در کاخ سفید علل اصلی خروج بولتون از کاخ سفید را باید در مخالفتهای پی در پی او با ترامپ درباره ونزوئلا، کره شمالی و ایران جستوجو کرد. بر همین مبنا حداقل فعلا بعید است که بتوان انتظار خروج پمپئو و دیگر ایران ستیزان را از کاخ سفید داشت.
همچنین با خروج بولتون از کاخ سفید هرچند میتوان انعطاف اندک آمریکا در برابر ایران را دور از ذهن ندانست ولی نباید توقع داشت که سیاست دولت آمریکا در برابر ایران تغییر خاصی بکند و آمریکا همچنان مایل است توافقی گستردهتر از برجام با ایران امضا کند که شامل مسائل هستهای جدید، مسائل موشکی و منطقهای شود.
با این تفاسیر این که تحلیلگران انتظار داشته باشند تحولات عمیق و فوری در روابط ایران و آمریکا رخ دهد انتظاری دور از واقع است و تنها به خطای محاسباتی منجر میشود، هرچند شاید با تغییراتی بتوان انتظار چرخشهایی جدیتر را در سیاست خارجی آمریکا داشت.