دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم با آنچه در ده ، پنج یا حتی یک سال پیش بود متفاوت است. با وجود رسانه های اجتماعی ، ابزارهای ارتباطی و کاربرد آسان و جهانی سازی ، مجموعه امکانات و اطلاعات موجود دائما در حال گسترش است.
بدون شناخت از شخصیت و روحیات خود ، انتخاب مناسب می تواند بسیار دشوار و گیج کننده باشد. شخصیت هر کس منحصر به فرد است ، و دانستن اینکه چه چیزی را برای ما رقم می زند ، می تواند منجر به رضایت بیشتر زندگی ، انتخاب بهتر زندگی و موفقیت کلی در هر دو حوزه شخصی و حرفه ای شود.
ابزارهای شناسایی خصوصیات شخصیتی هرگز فراوان نبوده است. "فقط در ایالات متحده ، حدود 2500 تست شخصیت وجود دارد" با این حال ، کمیت به معنای کیفیت نیست.
با توجه به تغییرات بسیار زیاد در شخصیت ، تقسیم افراد به طور مرتب در طبقه بندی های مختلف دشوار است. درعوض ، ارزیابی افراد بر اساس متداول ترین خصوصیات شخصیتی می تواند ما را قادر سازد که با نگاه کردن به میانگین انتخاب های خود ، رفتار فرد را استنباط کنیم.
در زیر لیستی از پرکاربردترین ابزارهای شخصیتی وجود دارد که می توانند ویژگیهای شخصیتی شما را مشخص کنند. برخی از جوانب مثبت و منفی برای هر یک نیز برجسته است.
شخصیت شناسی ( Myers-Briggs (MBTI
مدل شخصیت شناسی MBTI در جنگ جهانی دوم با هدف کمک به زنان برای انتقال به نیروی کار ایجاد شد. دو خانم خانه دار به نام ایزابل بریگز مایرز و کاترین کوک بریگز تصور می کردند اگر زنان درک بهتری از خود داشته باشند ، می توانند به یک محیط کار بپیوندند که به بهترین وجه با شخصیت های آنها سازگار باشد
مدل شخصیت شناسی MBTI آنقدر کاربرد دارد که این ارزیابی در 24 زبان مختلف ارائه می شود. حتی توسط تعدادی از آژانس های سیاسی و نظامی استفاده می شود.
پرسشنامه ای که آنها ایجاد کردند ، افراد را براساس چهار نوع زوج ترجیحات روانشناختی ارزیابی می کند:
1-برونگرایی در مقابل درونگرایی
این الگوی نگرش افراد را بررسی می کند. اعتقاد بر این است که آنهایی که به عنوان برون گرا تعریف می شوند از تعامل با دیگران انرژی می گیرند. بدون محرک های خارجی ، انرژی آنها می تواند شروع به از بین رفتن کند.
از طرف دیگر گفته می شود که درونگراها انرژی را از طریق تعامل با دیگران هزینه می کنند. بنابراین ، برای شارژ مجدد باتری های خود و به دست آوردن مجدد تمرکز ، آنها به دنبال تنهایی سکوت و آرامش برای تأمل و درک تعامل هستند. آنها پس از به دست آوردن درک جدید از شرایط ، پیش می روند.
2-سنجش در مقابل بینش
این جنبه به نحوه جمع آوری اطلاعات از محیط اطراف خود متمرکز است. گفته می شود کسانی که روش سنجش را ترجیح می دهند بیشتر به سرنخهایی اعتماد می کنند که می توانند با حواس پنج گانه جمع شوند ، به این معنی که محرک های آنها برای حضور در محتوا لازم است.
اگر شخصی به هدایت بینش خود برای تصمیم گیری متکی باشد ، ترجیح می دهد نتیجه را با شناسایی الگوهای کلی و پیوند دادن اطلاعات متفاوت با استفاده از تئوری ها و سایر اطلاعات موجود ، کاهش دهد.
3- فکر کردن در مقابل احساس
وقتی تصمیم گیری می شود ، کسانی که به عنوان اندیشمند شناخته می شوند ، تمایل دارند براساس دیدگاه های عقلی و جداشده نتیجه گیری کنند . این بدان معنی است که آنها استدلال را ترجیح می دهند که سازگار باشد و می تواند در مورد مجموعه خاصی از قوانین اعمال شود.
در ضمن ، احساس گرایشان بر اساس عوامل موقعیتی تصمیم می گیرند. افراد حساس هر موقعیتی را در مقابل موقعیت دیگری قرار می دهند و هدفشان ایجاد حس هماهنگی و اجماع است. این تفاوتشان از متفکران است که بیشتر به حقیقت توجه می کنند ، بازخورد مستقیم تری می دهند و از ناسازگاری خودداری می کنند.
4- قضاوت در مقابل درک
این صفتی است که در نظریه اصلی یونگ گنجانده نشده است ، و روشهای تعامل فرد با جهان خارجی را توضیح می دهد. براساس MBTI ، فرد را می توان یا به عنوان قاضی (کسی که ترجیح می دهد که فکر کند یا احساس کند) یا یک آدم شناس (شخصی که ترجیح می دهد از حواس یا شهود خود استفاده کند) شناسایی کرد.