سلام نو - سرویس فرهنگ و هنر: اما ماجرا چیست که شمس و مولانا پس از این همه سال این چنین جنجال ساز شدهاند و دو مرجع تقلید شیعه این چنین بر علیه آن فتوا دادهاند؟
شمس تبریزی کیست؟
محمد بن علی بن ملکداد تبریزی ملقب به شمسالدین یا شمس تبریزی که نامش برای ما با نام مولوی، یکی از پرآوازهترین شعرا و عرفای ایران گره خورده است، ظاهرا از صوفیان و عرفای سده هفتم هجری است که مرید بسیار داشته و با طریقت خویش زندگی مولانا را نیز دستخوش یک انقلاب روحی عظیم کرد.
شمس در اول راه مرید شیخ ابو بکر زنبیل باف بود و به گفته خود "جملهی ولایتها از او یافته"، اما به مرحله ای رسید که به پیر خود قانع نشد و به سفر پرداخت و در اقطار مختلف عالم سیاحت کرد و به خدمت چند تن از اقطاب و ابدال رسید.
برخی او را از تربیت یافتگان بابا کمال خجندی نوشته اند. او چهارده ماه در شهر حلب در حجره ی مدرسه ای به ریاضت مشغول بود و پیوسته نمد سیاه میپوشید. در اثنای سیاحت به بغداد رسید و شیخ اوحدالدین کرمانی را که شیخ یکی از خانقاه های بغداد بود، دید.
محمد مهدیپور، عضو هیات علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز در توصیف ویژگیهای شمس تبریزی میگوید:
حتی پدر شمس هم او را آن گونه که باید کشف نکرده و او را دیوانه خوانده بود و بزرگان نیز از درک حال او عاجز بودند. شمس به دنبال خدا بود و هر جایی که نشانی از تعلقات دنیوی داشت، او را از آن سرزمین فراری میداد. ملاقات با اشخاص و سفر به نقاط مختلف، شمس را راضی نکرد و آوازه فقیه قونیه، او را به قونیه کشاند.
درباره شمس روایتی است که میگویند او چون به شهری وارد میشد مانند بازرگانان در کاروانسراها منزل میکرد و در به این پرسش که چرا به خانقاه نمیرود؟ میگفت: «من خود را مستحق خانقاه نمیدانم» و بعلاوه چون اهل مدرسه،اهل لفظند،این نوع بحث نیز کار من نیست، و اگر بخواهم از مقولهء لفظ خارج شوم و «بـه زبـان خـود بحث کنم، بخندند و تکفیر کنند» و آنگاه میگفت رهایم کنید کـه «من غـریبم و غریب را کاروانسرا لایق است». و نیز میگفت « خدا خود، مرا تنها آفرید». مردم را با سخن او آشنایی نبود، «و با آنکه همهء مردم را دوست میداشت»،از ایـنکه بـا هـمه کس تفاهم برقرار کند سرباز میزد و میگفت «مرا در این علم با ایـن عوام هیچ کار نیست. برای ایشان نیامدهام.»
روایت یافتن مولانا توسط شمس تبریزی هم جالب است. او چون به قونیه، شهری که مولانا جلال الدین در آن میزیست، رسید، و از او میپرسیدند در این شهر چـه کـار داری؟ پاسخ میداد: به سراغ یکی از اولیای خدا آمدهام. «به خواب دیدم که مرا گفتند تـرا بـا یک ولی هم صحبت کنیم.گفتم:کجاست آن ولی؟...گفتند در روم است».
شمس به مولوی که رسید آتش به دامنش انداخت و او را شهره آفاق کرد. روابط این دو چنان صمیمی شد که کینه عام و خاص را در پی داشت و در نهایت باعث شد تا شمس با ترک قونیه بعد از 16 ماه به شام برود، اما با خواست مولوی او دوباره به قونیه بازگشت اما پس از مدتی دوباره ناپدید شد و دیگر پیدا نشد. شمس تبریزی به سلطان ولد، فرزند و مرید خاص مولوی گفته که این بار بعد از ناپدید شدن به جایی خواهد رفت که کسی نشانی از او نیابد.
شمس صوفی ضد دین یا عارفی با عرفان مثبت؟
برخی فقهای شیعه شمس و مولوی را صوفیانی اهل طریقت و ضد دین میپندارند اما این دو چهره علاقهمندان نامداری نیز در بین علمای شیعه دارند. به نوشته احسان رضایی شیخ بهایی، شیخالاسلام و بزرگترین مقام مذهبی عصر شاه عباس، شمس را «حکیم معنوی» میخواند (کلیات شیخ بهایی، مثنوی «نان و حلوا»، ص۱۷۳) و شعر معروفی دربارۀ کتاب مثنویِ مولانا دارد:
من نمیگویم که آن عالیجناب هست پیغمبر ولی دارد کتاب (به نقل از «روضات الجنات»، جلد ۸، ص۷۴)
علامه محمدتقی جعفری از علمای مشهور شیعه معاصر و از مقبولین روزگار هم کتابی بزرگ و مفصل «تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی مولوی» را در ۱۵ جلد نوشته که در مقدمۀ آن قید کرده: «نتیجهای که از مجموع ملاحظات درباره مثنوی به دست میآید، این است که این کتاب میتواند یکی از عالیترین منابع شهودگرایی و عرفان مثبت بوده باشد، نه وسیله گرایش به عرفان منفی.» (ج۱، ص۲۴) علامه جعفری از جمله کسانی بود که مجالس مثنوی خوانی پیوستهای داشت.
شیخ مرتضی انصاری، یکی از بزرگترین فقهای شیعه در عصر غیبت است و القابی نظیر «شیخ اعظم»، «شیخِ مطلق» و «خاتم الفقهاء و المجتهدین» نیز در پاسخ به پرسشی که درباره مثنوی از او شد گفت:
من کتاب مثنوی را کم مطالعه کردهام، ولی در جوانی قدری آن را دیدهام. این شعر از آن زمان در نظرم مانده است که مولوی میگوید:
هر کسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
وقتی مولوی درباره معاصرین خود در ششصد سال قبل میگوید که اینها تشخیص نمیدهند که من چکارهام، من چگونه دربارۀ او قضاوت کنم؟» (کتاب «جرعهای از دریا»، ج۱، ص۱۴۱)
به جز تمام اینها آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب نیز از جمله کسانی است که تمجید قابل توجهی از شخصیت مولانا و عمق مطالب او داشته، با این تفاسیر به نظر میرسد فیلم سینمایی مست عشق درباره شمس تبریزی و مولانا، اگر اتفاق عجیبی نیافتد، در نهایت ساخته و اکران شود.