به گزارش سلام نو، مینا دلشاد، یکی از بازیگران فصل سوم مجموعه تلویزیونی «ستایش» بود؛ مجموعهای بسیار پرطرفدار که چند شب پیش به پایان راه خود در فصل سوم رسید و پرونده حشمت فردوس و ستایش و دیگران را فعلا بست تا شاید در سالهای آینده با فصل چهارمی به کنداکتور شبکه سه بازگردد. «ستایش»، سریالی کاملا منطبق با نکاتی بود که صدا و سیما سالهاست قصد دارد با تأسی به آنها الگوهای مورد نظر خودش را ترویج دهد؛ الگوهایی مبتنی بر خانواده سنتی، روابط سنتی. در این الگوها، حمله به اردوگاهی که در آن زنان سالهاست برای کسب حقوق مغفول خود تلاش میکند، یکی از مهمترین دستاویزهاست. زن ایرانی، آنطور که ستایش میخواهد، زنی است که به طور مثال با چندهمسری کوچکترین مشکلی نباید داشته باشد.
او که بازیگر نقش عزت، زنی با لهجه مشهدی بود، در یکی از قسمتهای پایانی «ستایش» بیشتر به چشم آمد؛ آنجا که در مقابل درخواست همسرش برای طلاق، مقاومت کرد و گفت حاضر است همچنان همسر «حمید» بماند با اینکه او میخواهد همسری تازه اختیار کند. او میگوید من را طلاق نده، هر کاری میخواهی بکن فقط «سایهات را از سرم برندار».
بدیهی است که هر بازیگری در دنیای حرفهای هنرهای تصویری میتواند در نقشی ظاهر شود که با باورهای شخصیاش فاصله دارد؛ مثل همین فاصلهای که «عزت» همسر شهرستانی و ساده و سنتی «حمید» در سریال دارد با مینا دلشاد در صفحه اینستاگرامش. اساسا حرفه بازیگری اتفاقا آنجاها جذابتر است که بازیگران، نقشهایی را میپذیرند که چندان به خودشان شبیه نیست.
اما در رابطه با «ستایش» مطلقا نمیتوان از چنین گزارههای حرفهای تبعیت کرد. عکسهای مدلینگ دلشاد که متولد دهه هفتاد است نشان میدهد که او مثل بسیاری دیگر از همنسلهایش لباس میپوشد و آرایش میکند و پستهایش در صفحه شخصیاش هم نشان میدهند که مثل بسیاری از دختران همنسلاش، محصول تلاشهای برابریخواهانه زنان ایرانی در دهههای اخیر است و گامبهگام با پیشروی زن ایرانی به سمت استقلال و تشخص پیش آمده است. طبعا کاری نداریم که چقدر آدم آگاهی است یا در حرفهاش چقدر آدم دانستهای است.
مساله این است که ظاهر و باورهای منتشرشدهاش نشان میدهد که از اعماق سنت، آنطور که سریال «ستایش» تبلیغاش میکند برنخاسته است. خاستگاه او نمیتواند همان باوری باشد که «عزت» در ستایش ترویجش میکند. «عزت» در «ستایش»، فقط یک نقش نیست که یک بازیگر حرفهای با فراغ بال و با ملاحظاتی صرفا حرفهای باید آن را یپذیرد و برایش جلوی دوربین برود؛ خلقکردن «عزت» در قاب تلویزیون و در قالب سریالی سراسر متحجر، کمککردن به پروژهای طراحیشده است برای عقبراندن زن ایرانی. اسم را نمیشود حرفهایگری یک بازیگر برای ایفای نقشهای متفاوت و فاصلهدار با شخصیت خود گذاشت. اسم را در خوشبینانهترین حالت فقط میشود گذاشت ناآگاهی یک بازیگر برای مشارکت در مسیری منحط.
شمایل مطلوب زن ایرانی برای «ستایش» و برای اهالی تلویزیون آن «عزت» ساده و پاک و سربهزیر و سربهراه است و چنین شمایلی را مینا دلشاد برای آنها برساخته است؛ دختری بیستوهشتساله که هیچ شبیه «عزت» نیست.